به گزارش همشهریآنلاین؛ آرامگاه سعدی در محلهای نه چندان آرام و فرهنگی قرار گرفته است؛ محلهای با دیوارنوشتههایی که گاهی از ادب و جایگاه شعر سعدی حسابی دور هستند.
ورودی آرامگاه با بلیت ۵ هزارتومان راس ساعت ۸:۳۰ باز میشود و در بدو ورود، دستگاه «از من بپرس» خراب است! وضعیتی که در تمام مجموعه حکمفرماست.
در تمام مجموعه، هیچ کارشناسی از شما نخواهد خواست که:«از من بپرس»؛ بلکه مراقب هستند که رهروی آهسته و پیوسته باشید و حداکثر، فروشندهها برای خرید سوغات صدایتان خواهند کرد.
در تمام مجموعه هیچ صدای شعری و هیچ ندای حکمتی به گوش نمیرسد. البته گاهی بلندگوهای مجموعه تصنیفهای موسیقی سنتی پخش میکنند که اغلب خوانش شعر سعدی نیستند!
نگهبانها و کارشناسان سر در جیب تفکر فروبردهاند و اغلب در گوشیهای موبایلشان، آخرین کلیپهای اینستاگرام را دنبال میکنند یا سخنرانیهای انگیزشی را.
در جابجایی بین محوطه، حتما باید مراقب باشید که شیلنگهای رها شده برای پر کردن حوضهای آبی یا آب دادن چمنها شما را از اوج شعر سعدی به زمین گرم شیراز نکوبد!
اگر هم برای دیدن حوض ماهی یا حوض سکه، راهی آنجا شوید؛ بعد از عبور موفق از هفتخوان سوغاتفروشیها، عملا به یک کافیشاپ سنتی میرسید!
حوض سکه فضایی خنک دارد با منظره اسکناسهایی که مردم به سمتش پرت کردهاند و سکوهایی مناسب برای یک سفارش دلچسب. و اگر از فلسفهاش بپرسید، خواهید شنید که خرافات است.
شوریدگی و بیهویتی آرامگاه شیج اجل، شاید به خاطر فقدان متولی دلسوختهاش باشد؛ شاعر شوریدهای که از ۷سالگی نابینا شده بود، اما سالها تولیت این آستان را بر عهده داشت.
شوریده شیرازی و فرزندانش در کنار شیخ سخن خفتهاند وشاید هر روز سعدی برایشان میخواند:
به کسی ندارم الفت، به جهانیان مگر تو/ اگرم تو هم برانی، سر بیکسی سلامت