به گزارش همشهری آنلاین، شنبه شب بود که وقوع یک حاشیه در کنسرت زاهدان گرشا رضایی، موجی از هجمهها را به سمت این خواننده پاپ سرازیر کرد و کار به جایی رسید که پای دادستانی نیز به این موضوع باز شد تا آنها خواهان ارائه توضیحاتی از سوی این خواننده جوان شوند.
- رواج معضل جدید در کنسرتهای زنده | آنها فقط لب میزنند | فاجعهای به نام «پلیبک» در اجراهای زنده موسیقی
- همه پلیبکهایی که جنجالی شدندبیاحترامی عجیب خواننده مشهور پاپ به هوادار زاهدانی در کنسرت | توهین گرشا رضایی به زاهدانیها؟
در جریان این اتفاق، یکی از حاضران در سالن، از رضایی تقاضا میکند تا پلیبک (لبخوانی) نکند و رضایی در پاسخ به این فرد، از ادبیاتی استفاده کرد که چنین حاشیههایی را برای او ایجاد کرده است.
البته که این خواننده در ویدئویی که روز گذشته منتشر کرد، عنوان کرد که ادبیات او همواره توام با شوخی بوده و آن فرد، از ابتدای مراسم، در پی ایجاد حاشیه و بینظمی بوده است. اما در این موضوع، نکاتی وجود دارد که باید به صورت ویژه به آن پرداخته شود.
اینکه اجرای گرشا رضایی، پلیبک بوده یا خیر، موضوعی است که باید فیلم آن بازبینی شود تا بتوان به درستی در مورد آن سخن گفت. اما این اتفاق که بخشی از آن ناگزیر و به دلیل نبود صدابردار حرفهای نهچندان زیاد در ایران است، سبب شده تا بسیاری از خوانندگان پاپ با سوءاستفاده از این قضییه، به سمت کلاب رفته و شکلی لبخوانی را در کنسرتهای خود به اجرا بگذراند.
اتفاقی که بارها در اجرای بهظاهر زنده رخ داده است و متاسفانه شاهد آن بودهایم که با وجود لو رفتن این اتفاق، قانون یا جریمه بازدارنده برای عدمتکرار این نقیصه در اجرای زنده اندیشیده نشده است. بارها شده که فیلم و کلیپ پلیبک یک خواننده در شبکههای مجازی پخش شده و آن خواننده بیتوجه به این اتفاق، فرداشب نیز به روی صحنه رفته و باز هم پلیبک خوانده است.
دفتر موسیقی وزارت ارشاد باید نقش تعیینکنندهتری در این موضوع ایفا کرده و جریان موسیقی را به سمتی هدایت کند که اگرچه روح آن مبتنی بر سینتیسایزر و فضای غیرآکوستیک است اما این فضا، در اجراهای زنده و به احترام مخاطبی که در این شرایط اقتصادی، چندصد هزار تومان هزینه کرده و برای تماشای یک اجرای زنده به سالن کنسرت میروند، با پلیبکخوانی، غیرحرفهای نشده و توهینی علیه دهها نفری که برای تماشا آمدهاند تلقی نشود.
اساسا یکی از تفاوتهای بزرگ نسل جدید خوانندگان با نسل طلایی نیمه دوم دهه ۷۰، در همین اجرای زنده است. نسل طلایی، متناسب با ضرورت ساز، ارنج ارکستر میچید و به روی صحنه میبرد و اجرایی زنده را ترتیب میداد اما بسیاری از خوانندگان نسل کنونی، بدون ضرورت ساز، افرادی را به روی صحنه میبرند و اگر بخواهند اجرای کلاب داشته باشند، آن نفرات به شکلی ظاهری، ساز میزنند و همه چیز بر عهده آن لپتاپی است که در پشتصحنه، تراکها را پلی کرده و هم خواننده و هم نوازندگان، بهنوعی ادای اجرای زنده را درمیآورند.
در اینجا ضرورت دارد که دفتر موسیقی، محرومیتهایی را برای کسانی که از این شیوه به استقبال اجرای زنده میروند، رونمایی و رسانهای کند تا تراز اجرای حرفهای و تخصصی کنسرت در ایران، بالا برود.
البته که همواره صحنه اجرای زنده، هیجاناتی را برای خوانندگان و علیالخصوص آماتورها به همراه دارد. بنابراین در شرایط کنونی که چنین هجمههایی به گرشا رضایی صورت گرفته است، منطقی است که به جای ایراد به آن سخنان و مقابله با آن، به افزودن بندهایی در آئیننامه مربوط به کنسرت برسیم که پلیبکخوان را در اندازههای یک جرم، بزهکاری محسوب کرده و با خاطیان، برخورد جدی شود.
چنین دستاوردی، قطعا به ارتقای محتوایی کنسرتها و افزایش سطح تکنیکی آنها خواهد انجامید و سبب میشود تا در سالهایی که شاخصها کیفی کنسرت، به یک عادت روتین در خوانندگان تبدیل شده، به رشد تکنیکالی نائل آید و هر کنسرت، به مثابه یک اتفاق مهم در کارنامه یک خواننده و گروه او تبدیل شود.