به گزارش همشهری آنلاین، بایدن وضعیت داخلی متزلزلی دارد و برخی معتقدند او رئیسجمهوری یک دورهای خواهد بود. پیشبینی میشود در انتخابات میان دورهای پاییز امسال، دموکراتها اکثریت ضعیف و شکننده خود در کنگره را از دست بدهند و این شکست میتواند احتمال تک دورهای شدن ریاست جمهوری بایدن را بیشتر خواهد کرد. مهمترین چیزی که بایدن در داخل با آن دست به گریبان است، افزایش چشمگیر قیمت سوخت است که در پی اثرات بینالمللی جنگ اوکراین رخ داده و فشارها بر دولت آمریکا را تشدید کرده است.
در میان اهداف اعلامی و غیراعلامی این سفر، عرضه نفت حرف اول را میزند. آمریکا با محاسباتی همچون تکیه بر انرژیهای جایگزین، گمان میکرد میتواند خود را از گرداب پرحادثه منطقه غرب آسیا خارج کند اما جنگ اوکراین نشان داد این محاسبات چندان درست نبوده و اقتصاد جهان همچنان وابسته به نفت و گاز این منطقه است. بایدن امیدوار است بتواند عرضهکنندگان نفت منطقه، بهخصوص ریاض را درباره افزایش تولید و عرضه نفت متقاعد کند تا به این وسیله، قیمتهای سرکش داخلی را مهار کرده و نتیجه انتخابات پیش رو را به نفع خود رقم بزند. تحلیلگران سقف افزایش تولید را حداکثر دو میلیون بشکه میدانند که این رقم نیز روی کاغذ بوده و حتی در صورت چراغ سبز ریاض، در عمل بعید است این افزایش به یک میلیون بشکه نیز برسد و تاثیر محسوسی بر قیمت بنزین و نرخ تورم در آمریکا، به عنوان مولفههایی مهم در نگرش و میزان رضایت رایدهندگان نخواهد داشت. همچنین بایدن علاقهمند است با افزایش عرضه نفت، متحدان اروپایی واشنگتن را نیز از بحران انرژی نجات دهد و به این شکل خود را در قامت رهبری قوی و قابل اتکا برای غرب مطرح کند.
هدف دیگری که بایدن در این سفر دنبال میکند، همراه کردن کشورها در بلوکبندی جدید جهانی است. او از رهبران کشورهای عربی خواهد خواست به شکل صریح و روشنی در قبال پرونده روسیه و چین موضعگیری و رفتار کنند و در قبال این دو کشور به اردوگاه غرب بپیوندند. تحقق این هدف با موانع جدی روبهروست. اکنون چین با ابزار اقتصادی، روابط قوی و گرمی با اغلب کشورهای منطقه دارد و روسیه نیز نقش تازهای برای خود در تحولات جهانی تعریف کرده است. پایتختهای عربی نیز زوال آمریکا را دریافته و اگرچه همچنان به واشنگتن وابسته هستند اما میدانند که دیگر نباید همه تخممرغهای خود را در سبد لرزان آمریکا بچینند. دیکتاتورهای منطقه، اعتماد و احترام سابق را نسبت به آمریکا ندارند و آن را پدرخواندهای مطمئن نمیدانند.
عربستان سعودی این سفر را فرصتی برای عرضاندام دوباره خود میبیند. قتلعام مردم یمن و قتل فجیع خاشقجی، ولیعهد این کشور را در جهان منزوی و مطرود کرد. دیدار بایدن و بنسلمان، بار دیگر نشان میدهد ادعاهای حقوق بشری چیزی جز ژستهای توخالی و موقتی نیست و برای کاهش چند سنتی قیمت بنزین، میتوان دستان آلوده به خون را حتی مقابل چشم جهانیان فشرد.
موضوع دیگر این سفر، روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی است. ۲۴ خردادماه، بیانیه مطبوعاتی کاخ سفید اعلام کرد که بایدن در تاریخ ۱۳ تا ۱۶ ژوئیه به منطقه سفر خواهد کرد تا «تعهد آهنین ایالات متحده به امنیت و رفاه اسرائیل را تقویت کند» و در نشست شورای همکاری خلیجفارس (همراه با رهبران مصر، عراق و اردن) با همتایان منطقهای خود برای پیشبرد منافع امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک ایالات متحده دیدار خواهد کرد.
این واقعیت که «تقویت امنیت و رفاه اسرائیل» قبل از پیشبرد «منافع امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک» خود آمریکا ذکر شد، نشان میدهد چیزی در سیاست آمریکا نسبت به رژیم صهیونیستی تغییر نکرده و از اینرو نباید انتظار داشت رخداد خاصی در رویکرد کاخ سفید نسبت به پرونده فلسطین اتفاق بیفتد. بایدن در این سفر با «یائیر لاپید» نخستوزیر موقت رژیم صهیونیستی دیدار میکند. بایدن رئیسجمهوری ضعیف است و لاپید نخستوزیری ضعیفتر که ناظران معتقدند عمر دولت وی از دولت بنت نیز کوتاهتر خواهد بود.
آنطور که منابع آمریکایی میگویند یکی از اهداف سفر بایدن، تلاش برای نزدیک کردن بیشتر رژیم اسرائیل با متحدان منطقهای آمریکا- بهخصوص عربستان- خواهد بود. بهانه این نزدیکی مقابله با محور مقاومت به رهبری ایران است. محوری که موجودیت رژیم اسرائیل و منافع آمریکا را با تهدیدهای جدی روبهرو کرده و جبههبندی جدیدی را در منطقه رقم زده است. آمریکا میکوشد خود را متعهد به امنیت متحدان منطقهای خود جلوه دهد اما تحولات چند سال اخیر نشان میدهد، این کشور حتی قادر به حفاظت کامل و قابل قبول از خود و منافعش در منطقه هم نیست، چه رسد به دادن تضمین به دیگران.
گمانهزنیها درباره تشکیل ناتوی عربی نیز چیزی جز آرزوهایی روی کاغذ نیست. اقمار کوچک آمریکا در منطقه بیش از دو دهه است که درپی تشکیل چنین اتحادی بودهاند. سابقه و سرنوشت ایده نیروی «سپر دفاع جزیره» یکی از این تلاشهای شکست خورده است. واقعیت آن است که ایده ناتوی عربی در عمل محک خورده و عیار آن مشخص شده است. جنگ یمن میدان بروز عملی این ایده بود. عربستان به عنوان رأس این ائتلاف مطرح شد و دیگر کشورهای همسو هرکدام بهاندازه خود و به شکل رسمی و غیررسمی، وارد این کارزار شدند؛ از برخی کشورهای منطقه گرفته تا رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس و حتی فرانسه. این جنگ احزاب علیه فقیرترین و مظلومترین حلقه محور مقاومت به راه افتاد اما در نهایت نتیجهای جز سرافکندگی و دست و پا زدن در باتلاق خودساخته، برای جنگافروزان نداشت. تنها سناریوی عملیاتی محتمل از ایده ناتوی عربی، ساختن القاعده و داعشی جدید است تا بار دیگر منطقه را دستخوش آتش و خون کنند.
و بالاخره موضوع مهم دیگر بایدن در این سفر، ایران خواهد بود. مذاکرات در دوحه به دلیل باجخواهی مسلم آمریکا شکست خورد و دورنمای روشنی نیز ندارد. آمریکاییها در عمل «پلن ب» ندارند و تمام کارتهای خود را رو کردهاند. لفاظی و تهدید درباره گزینه نظامی و یا همکاری با رژیم صهیونیستی برای خرابکاری مستقیم در ایران یا درگیری با متحدان منطقهای نیز، چیزی را عوض نمیکند و صرفاً تنشها را در منطقه افزایش خواهد داد و بیش از پیش آمریکا را در باتلاق فرو خواهد برد و این آخرین چیزی است که دولت متزلزل بایدن در شرایط کنونی به آن نیاز دارد.
پیگیری طرح دفاع هوایی مشترک علیه محور مقاومت، مسئله دیگری است که برخی برای این سفر مطرح میکنند. کارایی تکیه بر عزم و توان پدافند هوایی آمریکا بارها طی جنگ یمن آزموده شده است. این وابستگی اگرچه هزینهای بسیار سنگین برای سعودیها داشت اما انصارالله با هزینهای بسیار اندک و ناچیز نسبت به این سرمایهگذاری، توانست در یک عملیات پیچیده و موفق، ظرف چند دقیقه نیمی از تولید نفت عربستان را متوقف سازد. ژنرال کنت مککنزی، فرمانده سابق سنتکام، بهار امسال به کنگره گفت، تواناییهای پهپادهای ایران به حدی توسعه یافته است که ایالات متحده برای اولینبار از زمان جنگ کره «بدون برتری کامل هوایی» عمل میکند.
با در نظر گرفتن مجموعه شرایط فعلی، همانطور که تحلیلگران آمریکایی نیز اذعان دارند، سفر بایدن به منطقه نمیتواند دستاورد قابل توجه عملی و ملموسی داشته باشد و چیزی بیش از ثبت لبخندهای قلابی در عکسهای یادگاری مقابل دوربینها نخواهد بود. البته که وضعیت متزلزل بایدن، لاپید و بنسلمان بهگونهای است که همین عکسهای یادگاری هم برای آنها دستاورد محسوب میشود.