به گزارش همشهری آنلاین، جمعآوری دستفروشان از نقاطی که نظم شهر را بههم ریخته یا مانع کسبوکار مناسب مغازهداران شده، گاهی با واکنشهای منفی شهروندان روبهرو میشود. رها کردن دستفروشان به حال خود هم، اعتراض عدهای دیگر را به همراه دارد. بخش زیادی از چالشهای دستفروشی اما در میان خود بساطگستران و دستفروشان رخ میدهد. نشان به آن نشان که بعضی از اوقات چنان با هم درگیر میشوند که یکی از آنها دست به قتل دیگری میزند. نمونهاش ۲هفته پیش که در حوالی بازار و پارکشهر رخ داد و درگیری در پی اختلاف بر سر جای استقرار، منجر به جان باختن یک دستفروش شد. همین موضوع سبب شد تا شهرداری تهران، طرح ساماندهی دستفروشان و بساطگستران محدوده بازار بزرگ بهویژه پانزدهخرداد را در اولویت کاری قرار دهد. بر همین اساس، طی هفته جاری، ساماندهی انبوهی از دستفروشان این نقطه شهر که نحوه فعالیت آنها اخیرا صداهای همه را درآورده، شروع میشود.
نکته اصلی اما در طرح جدید برای پانزدهخرداد، این است که این بار به غیر از جداسازی صف نیازمندان واقعی از صف سودجویان، دستفروشان به نقطهای منتقل میشوند که پاخور بوده و محل گذر عابران پیاده باشد. داوود گودرزی، رئیس سازمان بازرسی شهرداری تهران در این رابطه میگوید: «ساماندهی دستفروشان خیابان پانزدهخرداد با تهیه بانک اطلاعاتی دقیق و تعیین فضایی مشخص صورت میگیرد. در میان دستفروشان فعلی هم چند نفری شناسایی شدهاند که باندی کار میکنند و از سایر دستفروشان پولهای عجیبی برای استقرار میگیرند. قطعا با این افراد هم برخورد میشود.»
نیمنگاهی به حال و روز پانزدهخرداد
از چهارراه گلوبندک تا بعد از سبزهمیدان و داخل خیابان ناصرخسرو صدها دستفروش و بساطی پشت سرهم قطار شدهاند! هنوز از پلههای متروی پانزدهخرداد بالا نیامده و چند متری مانده تا پا در این خیابان بگذاری که همهمه و فریاد دستفروشان و بساطگسترانی به گوش میرسد که مسیر پیادهراه بازار را قرق کردهاند. در میانشان از کودک خردسال تا پیرمردان و پیرزنان کمر خمیده دیده میشود و هر کالایی که بخواهید و تصورش را بکنید عرضه میکنند. چند متکدی هم در لابهلای همین بساطیها و دستفروشها جاخوش کردهاند؛ درحالیکه همان اوایل مسیر و درست در حاشیه میدان پانزدهخرداد بنر بزرگی با این متن و مضمون جلب توجه میکند که «طبق ماده ۶۹۲قانون مجازات اسلامی، هرگونه سدمعبر، تجاوز به حقوق مشروع دیگران است و با توجه به درخواست شهروندان و کسبه محترم بازار و بهمنظور تامین رفاه و آسایش شهروندان و کسبه محترم، از هرگونه بساطگستری جلوگیری و برابر ضوابط با متخلفان برخورد خواهد شد.» و زیر آن آرم هیأت امنای بازار تهران، شهرداری منطقه ۱۲و نیروی انتظامی و نشانی که یادآوری میکند اینجا «قلب تهران» است حک شده است، اما انگار کسی گوشش بدهکار این مادهها و تبصرههای قانونی نیست!
جالبی کار اینجاست که دستفروشان و بساطگستران بازار، نهتنها درخواست و مطالبهای برای ساماندهی و فعالیت قانونمند ندارند که در برابر چنین اتفاقی موضعگیری و مقاومت هم میکنند. به قول یکی از همین دستفروشان تنها درخواستشان این است که آنها را به حال خودشان رها کنند تا بدون دردسر و ترس و نگرانی از مأموران سد معبر به کسبوکارشان در گوشهای از بازار برسند! درحالیکه تعدادی از شهروندان در گفتوگو با خبرنگاران همشهری هنگام تهیه گزارش، بهشدت با فعالیت دستفروشان و بساطگستران مخالفت میکردند. آنچنان که مرد میانسالی میگوید: «برای خرید مواداولیه تهیه شلهزرد برای ماه محرم به بازار آمدم. در مترو اصلا نگران شیوع کرونا نبودم، اما اینجا جمعیت با فاصله سانتیمتری از هم هستند. باور کنید پشیمان شدم که یکوقت کرونا نگیرم. هوا هم گرم شده و... .»
شهروند ناراضی دیگر، خانم جوانی است که خودش را رفیعی معرفی میکند: «این همه آدم که اغلب هم دیگر ماسک نمیزنند یکجا تجمع کردهاند و در صورت هم نفس میکشند.» خانم دیگری که خودش را ترابی معرفی میکند، خودش بهصورت داوطلبانه برای گفتوگو با ما جلو آمده و میگوید: «اصلا نمیدانم اگر جنسی که از این دستفروشان خریداری میکنیم خراب باشد یا خداییناکرده یک نفر بینشان باشد که از طریق همین دستگاههای پوز سیار (کارتخوان بانکی) حساب مردم را خالی کند، فردا چطور میتوانیم آن فرد را پیدا کنیم؟!»
در همین لحظه یکی از دستفروشها که صحبتهای این خانم را شنیده است با صدای بلند و رسا میگوید: «خانم اغلب این دستفروشها را که میبینی بالای ۲۰-۱۰سال است که اینجا هستند و مشتریهای قدیمی ما میدانند که جای ثابت ما کجاست و در این راسته شناختهشده هستیم! » یکی از این دستفروشان اطراف سبزهمیدان هم با لحنی تند و اعتراضی میگوید: «ما مشکلی نداریم و زیر بار این چیزها که ساعت ۴به بعد بساط کنیم یا از راسته بازار به خیابانهای فرعی برویم و بخواهند جای ما را عوض کنند، نمیرویم. چندین سال است که اینجا بساط میکنم، همینجا برایم غرفه میزنند؟» چند دستفروش اطراف او هم حرفهایش را تأیید میکنند.
از زاویه دید کسبه
مهرداد حسینی که در یکی از زیرپلههای بازار شال و روسری میفروشد، میگوید: «ما کسبه غیر از پول اجاره و آب و برق و گاز، هزینههای دیگری مانند مالیات، اصناف و اتحادیه، عوارض و چندین و چند قبض دیگر را پرداخت میکنیم. با وجود این، قیمتهای اجناس من یکی تفاوت چندانی با دستفروشها ندارد. من شال و روسری میفروشم. بروید بشمارید که فقط همین اطراف ما، چند بساطی شال و روسری کار میکنند.
جالب است بعضی از مشتریهای ما میگویند فلان شال را دستفروش ۶۰هزار تومان میدهد و شما داری ۶۵هزار تومان میفروشی و بعد میرود! اگر شرایط به همین شکل باشد خب من هم از فردا به جای مغازه، کارهایم را بهصورت دستفروشی و بساطی میفروشم!» کاظم رضایی، یکی دیگر از کسبه بازار به این نکته اشاره میکند که این مسئله وجهه و جایگاه بازار بهعنوان قلب پایتخت را به خطرانداخته چراکه توریستهایی که به «گرند بازار» میآیند، چهرهای مخدوش و زشت از ایران و تهران در ذهنشان ثبت میشود: «این موضوع واقعا یک نوع تبلیغ منفی علیه کشور است. تازه در لابهلای این دستفروشان متکدیانی هم هستند که اوضاع را بدتر کردهاند. میشود این دستفروشها در ساعتهای خاصی در یک راسته مشخص فعالیت کنند. البته گویا هیأت امنای بازار با شهرداری منطقه و نیروی انتظامی جلسهای داشتند و طرح مناسبی از دل آن بیرون آمده تا همه از ساماندهی راضی باشند. شهرداری دوره قبل که کلا همهچیز را به حال خودش رها کرد.»