به گزارش همشهری آنلاین، این تازه عروس ۲۶ساله مهوش لقایی نام داشت و از طایفه آهنگران فارس بود. او و همسرش از مدتها قبل برای برگزاری عروسیشان برنامهریزی مفصلی کرده بودند تا بهترین شب زندگیشان را جشن بگیرند. سرانجام شمارش معکوس برای برگزاری عروسی پایان یافته و شب ۲۱تیرماه فرار رسید. خانواده عروس و داماد مهمانان زیادی را برای این جشن دعوت کرده بودند. قریب به ۱۵۰۰نفر برای شرکت در این جشن خود را به فیروزآباد رسانده بودند.
تیراندازی مرگبار
مهمانان در محل برگزاری عروسی آماده رسیدن عروس و داماد بودند. چند دقیقه بعد از شروع جشن بود که سرانجام عروس و داماد رسیدند و مهمانان به استقبالشان رفتند. همه خوشحال بودند و شادی میکردند.
در مسافت کوتاهی که بین ماشین عروس تا سالن تالار بود همه دور عروس و داماد حلقه زده بودند که ناگهان طبق رسم غلطی که از قدیم به جا مانده یکی از اقوام داماد با استفاده از سلاح شکاری شروع به تیراندازی کرد.
او یک تیر شلیک کرد و همه شادی کردند اما همین که میخواست دومین گلوله را در سلاح جاگذاری کند ناگهان دستش روی ماشه رفت و دومین گلوله شلیک شد. زمانی که این اتفاق اتفاد او درست پشت سر عروس بود و ساچمههای شلیک شده به سر و گردن عروس و 2 نفر دیگر از مهمانان اصابت کرد. عروس با لباسی خونآلود روی زمین افتاده بود و همه نگران وضعیت او بودند. در این شرایط بود که او و ۲ مجروح دیگر به بیمارستانی در فیروزآباد منتقل شدند.
در بیمارستان
از بین ۳مجروحی که به بیمارستان منتقل شده بودند وضعیت عروس وخیمتر از بقیه بود. ۲ مجروح دیگر دچار جراحتی سطحی شده بودند؛ اما ساچمههای اصابت کرده به سر و گردن عروس، او را در وضعیت وخیمی قرار داده بود. بهرغم تلاش کادر پزشکی هر لحظه سطح هوشیاری او پایینتر میآمد تا اینکه سرانجام او دچار مرگ مغزی شد.
دختر جوان پیش از این هیچ بیماری و مشکلی نداشت و قرار بود زندگی مشترکش را آغاز کند اما درست در بهترین شب زندگیاش چنین حادثه تلخی اتفاق افتاده و زندگی او و خانوادهاش را از اینرو به آن رو کرده بود. کنار آمدن خانوادهاش و داماد با این حادثه به این آسانی نبود. اما راهی جز پذیرش واقعیت وجود نداشت.
تصمیم بزرگ
فاضل لقایی، عموی مهوش درباره شرایط برادرزادهاش میگوید: مهوش لیسانس پرستاری داشت. پدر و مادرش آرزوهای زیادی برای او داشتند. قرار بود عروسی او بهترین شب زندگیاش و شب خوبی برای همه مان باشد اما حادثه تیراندازی همه مان را عزادار کرد. وقتی او به بیمارستان منتقل شد فکرش را هم نمیکردیم دچار مرگ مغزی شود اما این اتفاق همه را شوکه کرد.
او ادامه میدهد: آنطور که ما میدانستیم مهوش از قبل کارت اهدای عضو گرفته بود. معنی این اتفاق این بود که خودش هم دوست داشت اگر روزی دچار مرگ مغزی شد اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود. وقتی این اتفاق رخ داد و پزشکان گفتند که مهوش دیگر به زندگی برنمیگردد ما هم تصمیم گرفتیم طبق آنچه خود مهوش خواسته بود، اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنیم.
او درباره شرایط داماد پس از این اتفاق میگوید: باید خودتان را به جای او بگذارید تا متوجه شوید که چه میکشد. او تلخترین شب زندگیاش را گذراند و همسرش را در شب آغاز زندگی مشترکشان از دست داد. او در این چند روز تحت فشار زیادی بود و سختی زیادی را تحمل کرد.
عموی عروس جانباخته درباره عامل تیراندازی نیز میگوید: او از اقوام داماد بود که با نیت شادی دست به این کار زد و هیچ عمدی در کار نبود اما ناخواسته این حادثه تلخ را رقم زد. تیراندازی در مراسم عروسی از سنتهای قدیمی است که در سالهای اخیر بهدلیل خطراتی که داشته بهتدریج از بین رفته و در منطقه ما تقریبا هیچکس این کار را انجام نمیدهد و آن شب هم فقط همین یک نفر اسلحه داشت و تیراندازی کرد که متأسفانه این حادثه تلخ اتفاق افتاد.
بخشش زندگی به ۳بیمار
پس از آنکه خانواده لقایی با اهدای اعضای بدن دخترشان موافقت کردند پیکر او به بیمارستان ابن سینای شیراز منتقل شد و در آنجا کلیهها و کبد مهوش جداسازی و آماده پیوند به ۳بیمار نیازمند شد.
سیاوش غلامی، مدیر واحد فراهم آوری و اهداء عضو بیمارستان پیوند اعضای ابوعلی سینا شیراز در اینباره گفت: اعضای بدن این بیمار که در حادثه تیراندازی در مراسم عروسی خود، دچار مرگ مغزی شده بود به ۳ بیمار نیازمند اهدا شد.
او ادامه داد: پس از انجام مراحل تأیید مرگ مغزی و با فداکاری و رضایت خانواده ایشان کبد وی به خانمی ۳۱ ساله اهل گیلانغرب استان کرمانشاه، یک کلیه وی به جوانی ۲۳ ساله اهل ایذه خوزستان و کلیه دیگر نیز به جوانی ۲۹ ساله اهل سیاخ دارنگون استان فارس اهدا شد.