مهدی توکلیان- همشهری آنلاین: نوایی نورانی و صدایی آسمانی از کنار برکهای بابرکت در کویری میان مکه و مدینه به گوش تاریخ ماندگار و جاودان شد، از هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری تا همیشه تاریخ برای تمام دورانهای هجری و شمسی و میلادی و برای تمام فطرتجویان پاکسیرت پیامی پرشورو پایدار میماند و در ازدحام پرهیاهوی شهرها و در میان برجها و باروها، همچنان که شهرها نفس میکشند و کوچهها بوی عید هزاروچهارصد ساله میدهند؛ بوی عیدیهایی متبرک با مهرهایی که مهر ولایت را گسترش میدهند و نسیم رحمت میوزد در زمزمههای غریبانه غدیر هرساله گوش تاریخ را مینوازد و هنوز کودکان و نوجوانانی در کوچهها و محلههای شهرها در حسرت غذایی گرم و در انتظار هدیهای از جنس مروت و معرفت نگاههایشان را به آسمان دلهای دریایی دوختهاند تا وسیلهای مهیا شود و لباسی نو نوید عیدی جذاب را به ارمغان آورد.
غدیر در بلندای عالیترین مفاهیم انسانی و کرامات و نیکیهای ناتمام ماندگار و جاودانه است با تمام خوبیهای به جا مانده از نسلهای گذشته نذریها و عیدیها، مهربانیهای بیمنت و کرامتهای بیحساب پیروان همان روزهای راه بازگشت از سفر حجهالوداع. خیرخواهانی که خالصانه و عاشقانه در رفتار و کردارشان راه غدیر را زنده نگه داشتهاند؛ همانهایی که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نجستهاند و درهر نقطه از جهان خلوص بیمثال مقتدایشان را ملاک رفتار و سیره و منش و روش خود قرار دادهاند و در درسآموزترین رفتار خود آموختهاند که نباید برای عملی خیرخواهانه قصد سفرکرد و راهی دراز رفت...گرهگشایی و کرامت انسانی به مکان و زمان خاص نیاز ندارد و میتوان در بهترین روزهای سال بیشترین نفع را به همنوعانی رساند که در چند قدمی ما زندگی میکنند و در همسایگی و فامیلی ما نفس میکشند و دیده نمیشوند.
غدیر غاییترین نمایش واقعی از برترین نمادهای انسانیت و کرامت و مردانگی در روزگار نامرادیهاست که میتواند بهانهای باشد تا بوی بخشش و مهربانی در محلهها و کوچهها لبریز شود و دهر کهنسال دگر باره جوان شود. دستههای گل در میان خانهها این روز را تبریک گویند و شادمانهترین شادیها در محلهها، کوچهها و شهرها فریاد برآورد.
غدیر یک روز نیست!
اذان و گلدستههای مسجدهای شهرها همواره غدیر را سر میدهند و میشود نوای غدیر را همیشه سرودگاهی با لبخندی و بهانهای برای شادی و شیرینی و گلاب هرکدام سهمی دارند و لحنی که خود مبارک است و میشود کام تلخ و اندوهگینی را شیرین کرد و دربندی را از بند رها و او را به جمع عزیزانش باز فرستاد. آسمان دلها به شادمانی عیدی به سرور نشستهاند که بزرگترین عید شیعیان است و میشود سروری سراسر نور و محبت و عشق را با رفتار کریمانه سرود.
جمعیت، فوجفوج خود را به منزل سادات میرسانند و در میان این همه رفتوشد میشود منزلهای بسیاری را با نام غدیر و به نیابت از سادات خرسند و خشنود کرد و در روزی که ۷ سید را در آغوش میگیرند و در مصافحه و با همدیگر عید را تبریک میگویند میشود این سنت مستحب را در آستانه ۱۴۰۱، با ۷ یتیم و مستمند مهیا کرد؛ با رفتاری به دور از منت و با محبتی تمام و کمال.
غدیر غمها را غبارروبی میکند و خیابانها با عطر ولایت خوشبو و شهرها عطرآگین از عطر ولایت الستی به استقبال غدیر میروند. در گرمای تابستان، بهار صلوات بر لبها شکوفهباران است و بهار مهربانی و بارش بیبهانه محبت و کرامت جاری و به همین بهانه میتواند بارش بی بهانه بهترین رفتارها عطشهای بسیاری را سیراب کند.
۱۸ روز از ذیالحجه گذشته است و تا رسیدن سال نو قمری ۱۲ روز فرصت مانده است و میتوان مشق حسینی زیستن را در این روز بزرگ به نمایش گذاشت و رزمایشی علوی برای حسینی بودن با رفتاری علوی در خلوت و تنهایی تجسم کرد و عاشقانه زیستن را به اثبات رساند. غدیر یک روز نیست. غدیر، روزی در میان عیدها، و بهسان ماه در میان ستارهها، روز سبز اجابت، روز درخشان توبه و انابت، روز زدودن اندوه و غصهها، جسم و جان از خانه انس و عاداتهای همیشگی پا بیرون مینهد تا از پوستین اخلاق ناپسند و گناهان خو کرده بیرون خزد و امروز روز عید است؛ روزی محترم برای شیعیانی که مدعیان ولایت هستند و عاشقان امامت، عیدی که نگاههای مهرآمیز و لبخندهای دلانگیز دلجویی انساندوستانه و خداپرستانه میکند.
جویبارها در مسیر دریا
غدیر، روز تجدید فرهنگ همدلی، همسویی و فریادرسی است و مناسبترین زمان برای رهایی از شهوت شهرت و تشنگی قدرت و جذابترین زمان برای شیفتگی خدمت، روز عید ولایت غمزداترین انسان برای محرومان، روز عید اهلبیت محمد که درود خداوند بر ایشان و خاندانش باد، روز شادمانی و سرور، روزی برای شاد کردن دلهای همنوعان برای خدمت رساندن به شیعیان، روز مردی که فراتر از پندارهای بشری و معیارهای ظاهری انسان خاکی سخن گفت و زیست.
در این روز با خیر فراوان به دیدار آشنایان میرویم که به خالق دلبستهاند و مخلوق وسیله است برای رفع نیازی و من و تو، «ما» میشویم تا نقشی برای باز کردن گرهای از مشکلات روزی و رزقمان شود و تا آنجا که توان داریم و از دستانمان برمیآید در شاد کردن دلی و خریدن و خوردنیها با ناتوانان مساوات پیشه کنیم. غدیر روز آراستن و زینت کردن و گشادهرویی میان مردمان و ابراز شادمانی در دیدارهاست؛ تمرین مهربانی کردن با همگان و در میان مردمان بودن.
غدیر روز مهرورزیدن بدون انتخاب، روز شادمان ساختن مردان و زنان مومن و روز بخشش و ارمغان است؛ روز یادآوری واقعهای است که سراسر درس و عبرت است، نه برای یک روز نه برای زمانی محدود. امروز که دستان مولای غدیر از فراسوی قرنها میفشاریم از نگاه عمیق چشمانش چه میخوانیم؟ انتظار آنان که عاشقانهترین کاروان ۱۴۰۰ ساله غدیر را از گذرگاههای پرخطر تاریخ عبور دادهاند تا میراث جاودانه غدیر را به دستان ما برسانند چیست؟
امروز عمل و کردار ما که خود را تشنگان معارف غدیر میدانیم چیست؟ اگر امروز همطنین حکمت و محبت و بزرگمنشی از امواج پرخروش و پرغرور آبگیری آرام که خستگی کاروانیان را در سفری سخت به سایه آرامبخش و آبی زلال مهمان کرده بود گوش ما را نوازش دهد چه باید کرد؟ آیا با بیان شادمانهترین کلمات تبریک به یکدیگر غدیر را زنده نگه داشتهایم؟ آیا هنوز فرمان حی علی غدیر در جام غدیر بلند است؟ ولوله کاروانیان، صدای سم اسبان و زنگ اشتران و هیاهوی گنگ آن روز در همهمه و شلوغی و رفت و شد، بوی عطر و لباسهای نو، اخلاق مهربان و شادمانی ...
عید مبارزه با کجفهمیها
امروز، رخداد بزرگ ۱۰ ذی الحجه را یادآور میشود؛ روز جدایی حق و باطل، روز آزمایش بندگان، روز فرشتگان والا، روزی که حجتها آشکار شد، دیدههای مشتاق و دلهای بیقرار یکدیگر را نگاه و به سرور و نور پیام تکمیل دین شادمانی میکنند. کودکان در میان دستها و دیدهها بوسهها و شادمانیها کم میشوند و دلهاشان به شادی و لبهاشان به لبخند پیوند میخورد و چشمههای عشق در دلهای مشتاقان میجوشد تا در هر صبح و ظهر و غروب و شام به ولایت مولای مظلومان هستی نوای «اشهد ان علیا ولیالله» را شهادت دهند. قصه سالیان ۶۱ هجری، روایتی تنها با فاصلهای اندک از غدیر دهم هجرت قصه خورشید درخشنده درخشان حج وداع و خورشید نینوا در سرزمین کربوبلا.
فصل فاصلهها، حکایت ناشنیدن آوای نجاتبخش منعکس شده در امواج هوای تفتیده غدیر دهم هجرت و نشان گامهای گهربار پیامبر که بر سرزمین پاکیزهای نقش بسته است و هنوز بعد از گذشت ۱۴ قرن خاک عطرآگین غدیر نسیم روحپرور رسالت و وصایت را در خود نگهداشته است و هنوز اندیشههای ناپاکی غدیر را روایت نمیکنند و ولایت را از حسادت و سعایت به معانی دیگر تاویل میکنند تا عاشورای ۶۰ هجری را تکرار تلخ دوباره غدیر دهم هجری از کجفهمی و بدفهمی مردمان ندانند و قصه سالیان ۶۱ هجری و تمام کربلاهای متواتر تاریخ تا رهایی ...
دستهایمان را در مقام سپاس به آسمان بلند میکنیم و حمد و سپاس سر میدهیم: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت مولانا علی ابن ابیطالب علیهالسلام» خدایا! رحمی که جز ولای توام هیچ دستاویزی ندارم، پروردگارا! ما را آنگونه قرار ده که برای ولی تو با هرکسی که با او علم دشمنی برافروخته دشمن باشیم و هر که او را دوست دارد دوست بداریم و با این شیوه اطاعت و فرمانبرداری تو را آرزومندیم. ای مهربانترین مهربانان! خداوندا! عذاب و خشمت را بر کسی قرار ده که با ولی تو بستیزد و امامت او را آگاهانه نپذیرد و سرپرستی ولایت و سبقت او را گردن ننهد.
خدایا! ما را توفیق ده تا در روز غمزدایی از دلهای به درد نشسته، نگاههای به در بسته و جانهای از اندوه خسته شده را شاد سازیم، تا غمی از چهرهای بزداییم و نگاهی را به آرامش برسانیم و جان از اندوه خسته شدهای را آرام کنیم. خداوندا! به ما لیاقت عطا کن تا بدون درخواست برادران مؤمن از آنها دلجویی و گرهگشایی کنیم، با اشتیاق به آنها نیکی برسانیم و توفیق تقرب بهسوی خودت را با نیکی کردن در این روز عطا فرما و کرامت کردن را کرم کن تا در عید کریم کرار روزگار کرم ورزیم.