همشهری آنلاین- وجیهه امیرخانی: به تصویر کشیدن نسبت و ارتباط میان خواهر و برادر یکی از اثرگذارترین بخشهای درام یک اثر سینمایی است. این ارتباط که در بستر صمیمیت، فراز و نشیبهای بسیاری را در دل نسبت خویشاوندی نشان میدهد میتواند به خودی خود در مخاطبپسند بودن یک اثر نمایشی نقش مهمی بازی کند. در این گزارش مروری کردهایم برچند نمونه مهم از نسبت خواهر و برادرهای سینمای ایران که طی سالهای اخیر با اقبال و توجه مخاطب روبرو شده است.
جاوید و عاطی در «یاغی»
تازه ترین نسبت خواهر و برادری که این روزها در قاب تلویزیون مخاطب را با خود همراه کرده تصویر دیدنی خواهر و برادرسریال «یاغی» ساخته محمد کارت است که از شبکه نمایش خانگی منتشر میشود. یاغی داستان زندگی پسر جوانی است که در تاریکی زاغههای جنوب شهر گرفتار شده و می خواهد خود را از آن منجلاب نجات دهد.
در این سریال جاوید با بازی متفاوت علی شادمان رابطه صمیمانهای با خواهرش عاطی (آبان عسگری) دارد. نبود پدر و مادر خانواده باعث صمیمیت بیشتر این دو شده است.
در خانواده دو نفره قهرمانهای اصلی یاغی، خواهر بزرگ یا همان عاطی نماد عقل و منطق است و جاوید؛ برادر کوچک خانواده اگرچه در مقاطعی نقش پدری حمایتگر را به خود میگیرد اما نماد شور و احساس و تصمیم هایی هیجانی است. انگار در نبود هر کدام پای این خانواده کوچک بیپناه میلنگد و قصه درست جلو نمیرود. عاطی خواهر دلسوز و همراهی است که درهر موقعیتی تلاش میکند جاوید به ورطه اشتباههای هولناک نیفتد و این ارتباط تا جایی پیش میرود که خودش گرفتار دسیسهای بزرگ میشود.
سکانسهایی که از ارتباط عاطی و جاوید در یاغی به تصویر کشیده شده نه تنها سرشار از شوخ و شنگی و جذابیت بصری است به لحاظ دراماتیک هم بار عاطفی قابل توجهی از این درام را به دوش میکشد. این نوع خواهر برادری در حقیقت رابطه گمشده در روزگاری است که فردگرایی و خانواده هستهای در متن اصلی زندگیهای واقعی جاری و ساری است.
احسان و یلدا در «اینجا بدون من»
یکی دیگری از رابطههای عمیق و قابل تامل خواهر و برادری در سینما احسان و یلدا در فیلم«اینجا بدون من» اثر ماندگار بهرام توکلی است. اینجا بدون من به نویسندگی و کارگردانی بهرام توکلی و تهیهکنندگی سعید سعدی محصول ۱۳۹۰ که اقتباس دیدنی از نمایشنامه باغ وحش شیشهای(تنسی ویلیامز) را روی پرده سینما آورد داستان خانوادهای سه نفرهای را روایت میکند که زیر سقف خانه محقرانه شان هر کدام در آرزوهای بزرگ و رسیدن به رویاهای دستنیافتنی شب را به روز می رسانند.
احسان با بازی صابر ابر در این فیلم نقش پسر بزرگ خانواده را دارد که سمبل عقل، انزوا و سرخوردگی است. نگارجواهریان در نقش یلدا خواهر کوچک احسان به دلیل نقص عضوی که در راه رفتن دارد کاراکتری وابسته، تنها و ضعیف را بازی میکند که وسواسهای عجیبی دارد. نکته جالب اینکه علی رغم سکانسهای کمی که از ارتباط این دو در فیلم میبینیم اما به لحاظ مضمونی و زیر متن داستان، ارتباط احسان و یلدا صمیمانه و تا حدودی به هم گره خورده است.
بازی درخشان هر دو بازیگر این فیلم برای نشان دادن این خواهر برادری، تاثیر شگفتانگیزی در قصه و پیشبرد آن دارد طوری که در نهایت احسان در رویا یا واقعیت دست به اقدام فداکارانهای برای رسیدن یلدا به رویاهایش میزند. سکوت و گوشهگیری یلدا و خیالبافی احسان و تقابل این دو با هم، موقعیتهای جذابی را در «اینجا بدون من» خلق میکند. فاطمه معتمدآریا برای بازی در این فیلم برنده جایزه بهترین بازیگر زن در سی و پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مونترال کانادا شد.
فائزه و شهاب در شبی که ماه کامل شد
یکی از مهم ترین داستان های خواهر برادری که شاید از این دریچه تا کنون به آن پرداخته نشده قصه زندگی فائزه و برادرش شهاب در «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار است. قصه عشق دختری از تهران (فائزه با بازی الناز شاکردوست) و پسری از سیستان و بلوچستان (برادر عبدالمالک ریگی) که به خاطر مشکلاتی مجبور به مهاجرت به پاکستان میَشوند.
شهاب با بازی پدرام شریفی که ارتباط صمیمانه با فائزه دارد پسر جوان پر شور حالی است که میخواهد هر طور شده از ایران خارج شود و به اصرار، خواهرش فائزه را تا پاکستان همراهی میکند. فائزه در رابطه خواهر برادری که «شبی که ماه کامل شد» در سایه قصه اصلی به آن میپردازد قوه توامان عشق و منطق است که تحت هیچ شرایطی دلش نمیخواهد شهاب در خطر باشد.
از سوی دیگر شهاب وقتی متوجه خطر بزرگی میشود که زندگی فائزه و کودکانش را احاطه کرده برای نجات او دوباره به پاکستان سفر میکند و در همین مسیر جانش را از دست می دهد. در این فیلم اگرچه سرنوشت تلخی در انتظار خواهر و برادر است اما برشهایی از عشق و فداکاری ملموس در بستر خانواده را به تصویر میکشد که به نظر می رسد اگر نرگس آبیار با این دقت به جزئیات آن نمیپرداخت موتور هیجانی درام فیلم آن طور که باید پیش نمیرفت و مخاطب را با خود همراه نمیکرد.
این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر بهنمایش درآمد و با نامزدی در ۱۳ رشته این جشنواره، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهرهپردازی را از آن خود کرد.
خط ویژه (مصطفی کیایی)
سمیرا و کاوه خواهر و برادر سینمایی دیگری هستند که در فیلم «خط ویژه» اثر پرمخاطب مصطفی کیایی ماندگار شدند. در این فیلم کاوه با بازی هومن سیدی یک هکر کامپیوتر است که به صورت موقت از زندان آزاد شده و به همراه خواهرش سمیرا (هانیه توسلی) و همسر او حساب بانکی یک مفسد اقتصادی را هک میکند اما در جریان یک اشتباه، اتفاقاتی غیرقابل پیشبینی برای آنها رخ میدهد.
در ارتباط خواهر و برادر این فیلم که در بستر سنتی خانواده رخ نمیدهد و ما هیچ سکانس و پلانی از خانواده سمیرا و کاوه نمیبینیم اما همچنان حضور حمایتگرانه سمیرا در کنار کاوه نماهایی دیدنی از رابطه صمیمانه یک خواهر و برادر است. زندگی سمیرا و کاوه در خط ویژه در میان جمع دوستان میگذرد و سمیرا تنها کسی است که در این میان توجه خاصی به کاوه و احوالات او دارد و بعد از شنیدن خبر ازدواج نامزدش تلاش میکند او را آرام کند.
این فیلم در جشنواره فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران و دیپلم افتخار نقش دوم مرد برای بازی میلاد کی مرام شد.
سهراب و ستاره در «مردن در آب مطهر»
«مردن در آب مطهر» آخرین ساخته برادران محمودی که نوید محمودی آن را کارگردانی کرده و جمشید محمودی تهیهکننده آن است فیلم دیگری است با محوریت خواهر و برادر در سینمای ایران. این فیلم قصه چند جوان مهاجر افغان را روایت میکند که قصد مهاجرت به اروپا و پناهندگی در آنجا را دارند اما خواسته و ناخواسته با مشکلات عدیدهای روبرو میشوند.
سهراب با بازی علی شادمان در این فیلم خواهری به نام ستاره با بازی ندا جبرائیلی دارد که در گوشه خانه نشسته و چشمانتظار رفتن و آمدن وحمایتهای برادرش است. سهراب و ستاره در این فیلم اگرچه پیرنگ اصلی داستان را تشکیل نمیدهند اما رابطهای باورپذیر و سرشار از عشق و نگرانی را به نمایش میگذارند که در سکانسهایی حتی از قصه اصلی جلو میزند.
بازیهای درخشان علی شادمان و ندا جبرائیلی به عنوان خواهر و برادر مهاجر افغان که سختیهای زیادی کشیدهاند از نقاط قوت این فیلم است. «مردن در آب مطهر» محصول سال ۱۳۹۸ در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شد و مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت.