همشهریآنلاین - فتانه احدی: ندادن حقآبه به ایران از سوی افغانستان معضلی است که از سالیان دور همواره مسئلهساز بوده و حتی در دولتهای مختلف هم راه به جایی نبرده است. ضمن اینکه سدسازیهایی افغانها باعث شده آب به ایران نرسد که این خود مشکل را دو چندان میکند. البته مشکل میان افغانستان و ایران (و البته دیگر کشورها) فقط حقابه نیست چه آنکه گروهی که هم اکنون در این کشور بر سر کار هستند کماکان از نظر ایران رسمیت ندارند و به رغم تلاش های بسیار برای رفع مشکلات موجود در این زمینه، اما همچنان رفتار امیدوار کننده ای از سوی طالبان دیده نمی شود. نشست اخیر تاشکند هم به گفته نماینده ایران حرف تازهای نداشت و فقط مشکلات با ادبیات دیگری مطرح شد.
با این تفاسیر حال آقای رئیسی به وزرای خارجه و نیرو برای پیگیری حقآبه ماموریت داده است. ماموریتی که به گفته ابوالفضل ظهرهوند باید همواره پیگیری شود به مثابه چکی که باید به دنبال نقد کردنش بود. هرچند که این کار نیاز به مکانیزمهای مختلف اجرایی دارد.
ابوالفضل ظهرهوند دیپلمات، سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا در گفتوگو با همشهریآنلاین اهرمهایی که ایران دارد را تشریح میکند و آنها را به عنوان نقاط قوتی میداند که سیاست خارجی میتواند برای گرفتن حقآبه استفاده کند. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
با توجه به اینکه سدسازیهای افغانها باعث شده که آب به ایران نرسد، نشست تاشکند هم که به گفته نماینده ایران حرفهای جدید نداشت و آقای رئیسی هم وزرای خارجه و نیرو را مامورپیگیری حقابه ایران کردهاند و قرار است به زودی وزیر نیرو به افغانستان سفر کند. از نظر شما این تعلل برای دادن حق آبه به ایران برای چیست؟
مساله حقابه ایران غفلت دستگاه دیپلماسی ما در گذشته نسبت به پیگیری این موضوع به عنوان یک مولفه کلیدی است. همین غفلت در روابط دو جانبه با افغانستان منجر شد که تاکنون این حقابه وصول نشود.
طبق توافقنامه ۱۳۵۱ که به تصویب مجلسین دو کشور رسیده و بر اساس آن، میزان آب دریافتی آب ایران مشخص است و طبق جدول آبی که در آبسنجی دهراوود تعیین شده باید حقابه ایران داده میشد.
در دوره اصلاحات که غفلت جدیای صورت گرفت، دوره آقای روحانی هم به همین ترتیب. اکنون نیز با گروهی مواجه هستم که رسمیت قانونی ندارد. یعنی دولتی نیست که مورد قبول و تایید جامعه جهانی باشد. بنابراین با شرایط خلا قدرت و بیقانونی مواجه هستیم.
آیا واقعا طالبان قصد دادن حقابه ما را دارند یا در واقع این مساله پیش شرطی برای به رسمیت شناختن آنها خواهد بود؟
چنین رویکردی غیر کارشناسی و فاقد تضمین لازم است. اصلا امکان ندارد که حقآبه قانونی را برای به رسمیت شناختن بخواهند به ما بدهد، چنین چیزی ممکن نیست.
آب یکی از دهها متغیرهای روابط دو جانبه است. بنابراین مساله به رسمیت شناختن طالبان برمیگردد به آن چیزی که جامعه جهانی تعیین کرده است و ما نیز همواره به شکلگیری دولت فراگیر تاکید داریم و بارها آن را اعلام کردهایم.
مساله آب حتی اگر به احتمال ضعیف باز شود دوباره بسته خواهد شد همین طور که در گذشته این اتفاق افتاده است.
ما به یک آب پایدار نیاز داریم و همچنین نیاز به دولتی داریم که به توافقات خود متعهد باشد، ضمن اینکه باید مکانیزمی تعریف شود که اگر ما با دولت قانونی آینده هم به توافق قطعی رسیدیم آن مکانیزم بتواند آب پایدار را پشتیبانی کند. از سویی نیز افغانها خود مثل بقیه کشورها با مشکل کمآبی و بیآبی مواجه هستند.
البته میشود در دادن کمکهای تکنولوژیکی و کاهش میزان برداشت آب در زراعت به آن دست کمک کنیم و آنها هم بلاخره سهم آب ما را میدهند. از سویی ما باید از تکنولوژی جدیدی برای کشاورزی استفاده کنیم.
از نظر شما آیا پیگیری وزیر نیرو به نتیجه میرسد یا خیر؟
پیگیری حقآبه که همواره باید انجام شود مانند چِکی است که باید دنبال نقد شدنش باشید. دادن حقآبه توافقنامهای است که امضا و تایید مجلسهای دوکشور رسیده است. کسی نمیتواند آن را انکار کند.
منتها فعلا در این شرایط ما به دلیل احمالی که صورت گرفته است و به بدرفتاری طرف افغان بی تفاوت بودهایم.
ما در همان مقاطع نیز اهرمهای بسیار زیادی داشتهایم. صلح افغانستان را ما شکل دادهایم، دولت آقای کرزی را ما حمایت کردهایم، بیش از ۵۰۰میلیون دلار تعهد دادهایم که به بازسازی افغانستان کمک کنیم. اکنون بیش از ۵ میلیون مهاجر افغان را در کشور بدون کمک سازمانهای بینالمللی نگهداری میکنیم، بزرگترین و بیشترین آسیب را از مواد مخدر دیدهایم، بیشترین کمک را همین الان در بحث انرژی و مسائل دیگر انجام میدهیم.
اینها اهرمهایی است که ما داریم و این بر میگردد به هوشمندی سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی که به موقع و به هنگام با ایفای نقش فعال به گونهای این حق مسلم را عملیاتی کند و آب را در هامون ببینیم.
آیا طالبان میتواند و یا صلاحیت آن را دارند که به عنوان نماینده افغانستان برای حل مشکل حقآبه اقدامات مناسب و درستی ارائه دهد؟
ما هم معتقدیم که طالبان نمیتوانند نمایندگی از کلیت افغانستان را داشته باشند، چرا که افغانستان موزاییکی از اقوام است. بنابراین مقبولیت و مشروعیت طالبان تامین نخواهد شد مگر اینکه دولت فراگیری شکل بگیرد و طالبان بتوانند نماینده بخشی از اقوام افغانستان باشند که آنها هم بخشی از پشتونها هستند. طالبان نماینده کلیت افغانستان نیستند و حتی نمایندگی کلیت پشتونها را هم ندارد.
و مهم این است که تنها مردم افغانستان در فرآیند تحولات باید کمترین صدمه را ببینند. حتی نوع تعاملات ما در بحث افغانستان از جمله موضوع طالبان باید نگاه به مصالح عمومی مردم افغانستان باشد نه مسائل طالبان.
پس اکنون وقتی خود مردم افغانستان هم که نمیتوانند طالبان را قبول کنند، مشکلات بین کشورها چگونه میتواتد حل شود؟
این برمیگردد به اینکه ما باید مرز خود را محکم نگه داریم و تهدیدات منافع خود را به حداقل برسانیم. همان کاری که ازبکستان، پاکستان، ترکمنستان و تاجیکستان انجام میدهند.
روند داخل افغانستان، روندی با شیب منفی است درهمه ابعاد از جمله مسائل امنیتی و اقتصادی.
در آینده نزدیک هم اوضاعی که الان طالبان دارد بدتر خواهد شد بنابراین تصمیمی که چگونه بتوانند از این ورطه بیرون بیایند با بدنه اجتماعی و نمایندگان اقوام و طوایف است.
ما نظارهگر هستیم، روندها را نگاه میکنیم که جامعه جهانی و کشورهای منطقه به چه تصمیمی می رسند. نشست در تاشکند هم با همین رویکرد بود که اگر بتوانند دیدگاهها را به هم نزدیک کنند و طالبان را از موضع نامعقول خود پایین بیاورند، تا شاید بشود راهحلی پیدا کرد اما در مجموع اوضاع به این منوال ادامه پیدا نخواهد کرد و قطعا شرایط در آینده نزدیک و نهچندان دور متفاوت خواهد شد.