همشهری آنلاین - الناز عباسیان: او البته یکبار دیگر نیز سابقه تقدیر در جشنواره را هم داشته اما شگفتزده است که چرا چنین اتفاقی هنوز در جشنواره فیلم فجر نیفتاده، درحالیکه برای خیلیهایی که سابقه و سطح درخشش کمتری دارند چنین امری به واقعیت تبدیل شده است. در نهایت اینکه این بزرگداشت اتفاق افتاده در جشنواره فیلم شهر که یکی دو هفته پیش بود و بازپخش سریال «مختارنامه» که دهقان هم از نقشآفرینان آن بوده و... بهانهای شد تا دوباره پای گفتوگو با این بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون ایران بنشینیم.
بازیگری که در دهههای۶۰ و ۷۰ جزو چهرههای مطرح سینمای ایران بود و با نامهایی چون حاتمیکیا و ملاقلیپور گره خورده و آثار ماندگاری چون «مردان آنجلس»، «مختارنامه»، «یوسف پیامبر»، «معمای شاه»، «سرزمین کهن»، «حماسه مجنون»، «یتیمخانه ایران»، «سیب و سلما»، «گلوگاه شیطان»، «مریم مقدس»، «بوی پیراهن یوسف»، «حمله به اچ ۳»، «پرواز در شب»، «تیرباران»، «دستفروش»، «بلمی بهسوی ساحل» و... خودش را در تاریخ سینما و تلویزیون کشورمان ماندگار کرد. وی سرگرم بازی در سریال «طلاق» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی و «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری هم هست.
چندی پیش شاهد بزرگداشت شما در جشنواره فیلم شهر هم بودیم.
قبل از اینکه بخواهند بزرگداشتی داشته باشند دو هفته قبلتر اطلاع داده بودند که نیتشان چنین چیزی است. وقتی خبر را شنیدم خیلی هم خوشحال شدم. تا اینکه روز موعود شد و رفتیم و مراسم هم به خوبی و خوشی برگزار شد. به هر حال نمیتوانم کتمان کنم که خوشحال شدم دیگر.
اولین بزرگداشت شما بود؟
یکبار هم چنین اتفاقی برایم در جشنواره فیلم مقاومت افتاده بود. واقعاً تشکر میکنم از بزرگوارانی که باعث و بانی چنین تقدیرهایی بودند؛ آقایان خزایی و اکبرشاهی و دیگران که بنده را شایسته این امر دانستند. فقط گلایهای در این میانه دارم...
چه گلایهای؟
ببینید! من الان نزدیک ۵ دهه است که دارم کار بازیگری و هنری میکنم؛ یعنی از پنج شش سال قبل از انقلاب کارم را شروع کرده و تا چند دهه فعالیت مستمر داشتهام. قاعدتاً نخستین توقعم این است که در جایی مثل جشنواره فجر تقدیر شوم. در جشنواره فیلم شهر هم گفتم که این اتفاق باید در جشنواره فجر میافتاد و برگزارکنندگان جشنواره فیلم شهر، برگزارکنندگان جشنواره فیلم را با این کارشان شرمنده خودشان کردند. حالا گاهی گفتم شاید شرایطش نبوده و چه ایرادی دارد مگر ولی وقتی میبینم از کسانی تقدیر به عمل آمده بوده که سابقه و سطح اثرگذاری و ایفای نقش کمتری نسبت به من داشتند، آدم یک لحظه به این فکر میکند که چه دستهایی پشت صحنه است که هنوز نوبت به من و امثال من نرسیده؛ خدا عالم است دیگر. اینکه دیگر چرا نوبت من نرسیده را واقعاً نمیدانم و خدا میداند. من الان چند سالی است که زیاد در سینما کار نمیکنم که البته دلایل شخصی دارم به این منظور...
اتفاقاً سؤال بعدیام همین بود. در گپ و گفت قبلی هم که داشتیم به این نکته اشاره کردید که بهخاطر فضای سینما، ترجیح شما بر دوری و کمکاری نسبت به چنین سینمایی بوده. از نظر شما فضا همان فضاست یا بهتر شده یا بدتر؟
اگر من این سالها کمتر در سینما حضور دارم، دلیلش این نیست که پیشنهاد سینمایی ندارم. اتفاقاً پیشنهاد میشود و فراوان هم پیشنهاد میشود ولی کارهایی که پیشنهاد میشود، حس میکنم که جای من آنجا نیست. بالاخره من کارهایی انجام دادهام و سابقهای در انتخاب نقشها و کارهایم دارم که باعث میشود نتوانم به هر مسیری در سینما بروم. اگر این نقشهای پیشنهادی را هم بپذیرم به نوعی به این مسیری که طی کردهام دهنکجی کردهام و دلم نمیخواهد چنین کاری را انجام بدهم.
مگر این فضا و نقشها چه اشکالاتی داشته یا دارند که باعث چنین نگاهی در شما شده است؟
متأسفانه سینما به آن سمتی که فکرش را میکردم و برایش تلاش کردهام، نرفته.
کدام سمت و هدف؟
یک سینمای ارزشی و سرشار از معنا و معنویت. نقشها و فیلمهایی که پیشنهاد میشود سطح نازل و پایینی دارند و کارهایی بیمحتوا محسوب میشوند و دوست ندارم در آنها حضور داشته باشم؛ به همین دلیل ترجیح فعلیام دوری از چنین سینما و رویکردی است. واقعاً امیدوارم روزی برسد که سینمایی دارای ارزش و مفهوم و معنا داشته باشیم و سینما به مسائلی بپردازد که موضوعش دغدغه مردم باشد، نه اینکه صرفاً مسکنی باشد برای مردم که یکی دو ساعتی بروند در سالنها و بخندند و مثلاً شاد شوند و دوباره برگردند و هم فیلم و هم موضوع و هم رویکردش را فراموش کنند.
دهههای ۶۰ و ۷۰ اوج حضور شما در سینما بود و به نوعی نبض گیشه و نقش اولها را در اختیار داشتید. بازیگر معروف آن دههها اخیراً فیلمی برای این سینما بازی نمیکند یا بازی نخواهد کرد؟
نه والله، اخیراً فیلمی بازی نکردهام؛ یعنی از گفتوگوی قبلیمان تا الان خیر.
برای تلویزیون چطور؟
یک سریال ۶۰ قسمتی برای ابوالقاسم طالبی کار کردهام. کارهای دیگری هم هست جسته و گریخته، مثل «زخم و خنجر» که کاری است از حسین گنجخانی. کاری هم هست برای دوست عزیزمان محمدحسین حقیقت که قرار است چند وقت دیگر جلوی دوربینش برویم. حالا که به دهه ۷۰ اشاره کردهاید اجازه هست نکتهای بگویم؟
بله، با کمال میل...
این را میخواستم بگویم که ما در حالی در سینمای دهههای ۶۰ و ۷۰ ستاره سینما و تلویزیون بودیم که خبری از فضای مجازی نبود و چیزی به اسم فضای مجازی اصلاً وجود نداشت که حالا بخواهیم دنبال فالوئر جمع کردن و القا و ایجاد محبوبیت از این طریق باشیم. بر خلاف امروز که طرف یک فیلم بازی نکرده، سریع صفحهای مجازی باز کرده و دنبال جمع کردن فالوئر است تا اثرگذاریاش را در سینما و تلویزیون بیشتر کند. به خدا قسم با این چیزها کسی نه معروف میشود نه محبوب. راهش این است که صادقانه و با تلاشمان باید محبوب و معروف شویم نه با ایجاد صفحه و چند صد هزار فالوئر که معلوم نیست چقدرش واقعی و چقدرش فیک است و حواشی خودش را هم دارد. به همین دلیل است که من از چیزهایی مثل تلگرام و واتساپ و اینستاگرام و... متنفرم و خیلی کم با رسانهها گفتوگو میکنم.
چرا واقعاً؟
هر وقت گفتوگو کردم از سر و ته حرفهای بنده چیزهایی برداشتهاند و به هم وصل کردهاند که جنجالی درست کنند تا مثلاً دنبالکنندگانشان بیشتر و بیشتر شوند؛ کارهایی که واقعاً خوبیت ندارد.
وقتی با این چیزها مشکل دارید، اخبار و رویدادهای روز را از چه طریقی پیگیری میکنید؟ هنوز هم مثل قبل روزنامهخوان هستید؟
هنوز هم روزنامه میخوانم و به سنت روزنامهخوانی پایبندم. اخبار تلویزیون را هم دنبال میکنم و کمابیش در جریان رویدادها و خبرها هستم. چنین نیست که حالا خیلی هم بیخبر باشم.
شما در مسیر حرفهای خود نقشهای فاخر و خوبی انتخاب و اجرا کردهاید؛ از مردان آنجلس گرفته تا مختارنامه که این روزها دوباره بازپخش میشود تا «یوسف پیامبر» و «سرزمین کهن» که هنوز پخش نشده و «معمای شاه» و بسیار نمونههای دیگر. این گزیدهکاری شما و اینکه به هر قیمتی راضی به ایفای نقش نیستید خیلی ارزشمند است، درحالیکه شاید مشکلات مالی هم از این بابت برایتان ایجاد شود...
بله، قاعدتاً مشکلات مالی هم هست. من اگر هر کاری که پیشنهاد میشد انجام میدادم که وضعیتم الان خیلی بهتر بود، البته الان هم مشکل مالی ندارم.
شغل دوم دارید؟
نه. ولی با همین کارهایی که جستهگریخته میکنم هم خدا را شکر زندگیام را اداره میکنم و مشکل خاصی نیست.
شاید به نوع زندگی فرد هم برمیگردد و بازیگری بخواهد اشرافی و لاکچری زندگی کند و دیگری نه...
برای من کارهایی که میکنم بیشتر ارزش دارد تا نوع چگونه زندگیکردنم. من چهار پنج دهه فعالیت هنری را پشت سرم دارم، هر کاری که میخواهم بکنم باید دقت داشته باشم آیا این سابقه را زیر سؤال میبرد یا نه. هر چند خدا را شکر زندگی خوبی هم دارم؛ خانه و ماشین دارم و بچههایم نیز سر خانه و زندگیشان رفتهاند. مگر از زندگی چه میخواهم دیگر؟