همشهری آنلاین- علی خوشتراش: روزگاری کمتر بقعه و بنای امامزادهای در مناطق جلگهای و کوهستانی شرق گیلان پیدا میشد که به هنر نقاشان گیلانی به ویژه لاهیجی مزین نشده بود. نقاشی هایی که هر یک گوشهای از ظلم حکومت یزید به بنیهاشم را نشان میداد.
متاسفانه مرمت و نوسازی بنای امامزادگان این استان باعث شد تا بیشتر این دیوار نگارههای کم نظیر نابود شود و جای آنها را کچ، سیمان، سنگ مرمر و کاشیهای بیرنگ و رو بگیرند. بی شک کمکاری و کم توجهی و عدم دقت در ارزشگذاری میراث فرهنگی در بازسازیها و نوسازیها موجب شد تا بسیاری از این میراقهای گرانبها که در نوع خود بخشی از حافظه فرهنگی و هنری این خطه از مردم ایران نیست و نابود شود.
- تعزیه در تاریخ مثل رسانه عمل کرده است | اجرای بیش از ۵۳۰ مجلس تعزیه با عناوین مشخص در ایران | وسیعترین امکانات برای برگزاری تعزیه در کجا قرار دارد؟
- شاعران آیینی چقدر میتوانند به تخیلشان اجازه پیشروی بدهند؟ | غلو در شعر عاشورایی جایی ندارد | اشک از چشم گرفتن کافی نیست
- ببینید | رونمایی از قدیمیترین پرده درویشی عاشورا در کاخ گلستان
گزارش ستوده از نقاشیهای دیواری
در جلد دوم کتاب از «آستارا تا استارباد» انتشار یافته در سال ۱۳۵۱زنده یاد دکتر منوچهر ستوده، پژوهشگر و پدرعلم جغرافیای تاریخی فهرست تقریبا دقیقی از مجموعه نقاشیهای دیواری امامزادگان شرق گیلان اعم از جلگه و مناطق کوهستانی وجود دارد. اما باید متذکر شد پیش از تالیف این اثر که براساس پژوهش میدانی تهیه و تدوین شده بود، نقاشیهای برخی بقاع در همان زمان و حتی پیشتر نابود شده بودند اما چندان چشمگیر نبودند.
به عنوان مثال در این کتاب، گزارشی از معماری کمنظیر بقعه «امیر بنده بیبالان» در شهر کلاچای از توابع شهرستان رودسر ارائه میشود، اما مولف درباره وجود نقاشیهای دیواری این بنا حرفی نمیزند، این در حالی است که یکی از کهنسالان منطقه که بیش از ۸۰ بهار از عمرش گذشته در گفت و گو با خبرنگار همشهری آنلاین اظهار کرده که «یادم است در کودکی وقتی همراه مادرم برای زیارت به این آستانه میرفتم، زمان زیادی را صرف تماشای نقاشیهای بقعه میکردم. چون آن موقع مثل الان خبری از کتاب، عکس و مجله نبود و به همین دلیل نقاشیهای این بقعه نه تنها برای من بلکه برای همگان چیز عجیب و خوبی بود».
این کتاب همچنین تصاویری از نقاشی و نقاشیخطهای بقعه روستای «ماچیان رحیمآباد» رودسر را ارائه میدهد که متاسفانه به دلیل نوسازی شدن این بقعه در دهه ۵۰، مجموعه آثار هنری دیوار آن نیز از بین میرود.
در کتاب یاد شده؛ نام کمتر بقعهای ذکر شده که نقاشیهای دیواری نداشته باشند، اما اکنون کمتر بقعهای را در شرق گیلان میتوان پیدا کرد که به این هنر آراسته باشند.
آسیبها و عوامل تخریب نقاشیها
نقاشیهای دیواری امامزادگان شرق گیلان با چند آسیب بزرگ همرا بوده و هستند، یکی؛ دستبرد بنا از سوی حفاران غیرمجاز به بهانه دست یافتن به گنج که این مساله معضلی برای همه آثار تاریخی است، دیگری یادگارینویسی روی نقاشیها و مساله مهمتر مرمت و نوسازی غیر اصولی بناهاست که موجب میشود دیگر نشانی از نقاشیها باقی نماند.
تا دهه ۷۰ شمار قابل توجهی از آثار منقوش مذهبی روی دیوارههای امامزادگان باقی بود که برخی از آنها بینظیر و بیهمتا بودند. از این میان میتوان به نقاشیهای بقاع «باباولی» در دیلمان، امامزاده روستای «پینچاه» در آستانه اشرفیه، امامزاده روستای «شیرجو پشت» در لاهیجان و بقعه دوازده امامزادگان روستای «ملاط» لنگرود یاد کرد که متاسفانه همه این آثار هنگام نوسازی از بین رفتند.
بیتوجهی در حفظ این میراث تا حدی بوده که متولیان نوسازی حتی هنگام تخریب بنای قدیمی این زحمت را به خود ندادند که از نقاشیهای موجود تصویر برداری و به صورت مجازی آنها را حفظ کنند.
مرمت غیرکارشناسانه بقعه امامزاده بارکوسرای لاهیجان
مجموعه نقاشیهای بقعه امامزاده بارکوسرای لاهیجان از بیهمتاترین آثار موجود در بخش جلگهای شرق گیلان بوده که متاسفانه به دلیل مرمت غیرکارشناسانه از بین رفت.
در اواخر دهه ۷۰ متولیان و ریش سفیدان محلی تصمیم گرفتند که دستی به سر و روی بنا بکشند. آنها به بنای بقعه دست نزدند، فقط در و پنجره را تازه کردند و گچهای رویین دیوار داخلی و خارجی امامزاده را تراشیدند و روی آن گچ تازه کشیدند و یک نقاش محلی را استخدام کردم تا دوباره روی دیوارها نگار گری کند که این کار جدید با اثر پیشین بسیار متفاوت و از نظر کیفی بسیار نازل است.
یکی از ویژگیهای مهم نقاشیهای این بنا فرم اجرای نقاشی بوده که از بخش عمده درونی و بیرونی تشکیل میشده. در بخش درونی بقعه ببیشتر نمادها آسمانی و ملکوتی و در بخش بیرونی بنا نقاشیها زمینی و تاریخیتر بوده که در نقاشیهای دیگر این تقسیم بندی کمتر دیده میشود. مساله دیگر فرم اجرای نقاشی به ویژه در بخش بیرونی نمای بقعه بوده که از قرینههای ضربدری و تابع گردونه خورشید یا صلیب شکسته بوده، به طوری که کسی میخواسته روایت موجود در نقاشیهای دیواری را دنبال کند باید بنای مکعبی را یک دور کامل بزند و به تعبیری طواف کند. درواقع نقاشی این بنا روی یک بوم مکعبی کشیده شده بوده که در تاریخ نقاشی چنین اثری کمپیدا و بینظیر است.
نکته مهمی که درباره نقاشیهای این بنا وجود دارد این است که پیش از مرمت بقعه حفره کوچکی روی دیوار پشت بقعه وجود داشته که با تنگ کردن چشم میشد داخل آن را به صورت محدود نگاه کرد. این حفره میتوانست رازی از یک نقاشی قدیمیتر را نیز بازگو کند. زیرا کاملا معلوم بود حفره مربوط به تیغهای است که روی طاقچههای قدیمیتر کار گذاشتهاند. زیرا پشت تیغهها نقاشی وجود داشته. یعنی نقاشیهای یاد شده خود روی نقاشیهای قدیمیتری کشیده شده بودند.
رویت واقعه کربلا در بقعه آقا سید حسین لنگرود
درحال حاضر کمتر بقاعی در شرق گیلان وجود دارد که دیوارهای آن به این نقاشی مزین باشد، برخی از این بناها در حوزههای شهری و برخی در حوزههای روستایی قرار دارند؛ به عنوان مثال اکنون بخشی از نقاشیهای بقاع «چهارپادشاهان» و «امیرشهید» لاهیجان و بقعه «سیدکریم» شهر شلمان باقی مانده و بخش دیگر آن به دلیل مرمت و رنگآمیزی و گچکاری از بین رفته است.
حالا از میان آن همه آثار یاد شده فقط ۳ بقعه باقی مانده که نقاشیهای آنها تقریبا به طور کامل حفظ شده. یکی از این سه مربوط به نقاشیهای بی نظیر دیواری بقعه آقا سید حسین لنگرود است که نوع و فرم آن با سایر آثار متفاوتتر و بسیار حرفهای تر به اجرا در آمده است و از نوع نقاشیهای به ویژه بخش بیرونی مشهود است که در دورههای مختلف مورد دخل و تصرفهای در آن شده است.
درباره جایگاه نقاشیهای دیواری این بقعه باید اظهار کرد که از بین همه آثار یاد شده هیچ یک به اندازه نقاشیهای دیوار بقعه آسید حسین لنگرود هنرمندانه نیست و به تعبیری میتوان واقعه کربلا را در این آثار خوشبختانه برجا مانده و تخریب نشدهاند رویت کرد.
اثر دوم هم مربوط به نقاشیهای بقعه متعلق محله لاهیجان است که به شدت در شرف تخریب و نابودی قرار دارد. اثر سوم هم مربوط به نقاشیهای بقعه باباجان دره املش است که هر لحضه تاخیر در نوسازی آن میتواند باعث از دست رفتن این یادگار میراثی مردم منطقه باشد.
بقعه باباجان دره و یادگاریهای میراث ستیزان
نکته دردناکی که میتوان درباره بقعه باباجان دره املش از آن یاد کرد این است که از مجموع بقاع مناطق کوهستانی که دارای نقاشیهای دیواری بودهاند اکنون فقط همین بنا باقی مانده است.
بقعه باباجان دره مدفن امامزادگان آقا سید ابراهیم (ع) و سید کاظم (ع) است و در شهرستان املش، بخش رانکوه، روستای باباجان دره قرار دارد. بنای بقعه مربع شکل است و در ساخت آن از مصالحی مانند سنگ، چوب و گل استفاده کردهاند. در سه سوی بنا، سه ایوان با ستونهای لاچ لنگری واقع شدهاند. براساس نوشتههای روی دیوار این طور میتوان دریافت که نقاشی را هنرمندی به نام آقاجان لاهیجانی در سال ۱۱۳۵ هجری قمری کشیده است. این بقعه در ۲ آبان ۱۳۸۲ ۱۰۶۰۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تاکنون گزارشهای مکتوب و مصوری از این بنا که در منطقهای تقریبا صعبالعبور و دور از مرکز شهر واقع است منتشر و مراتب تخریب این یادگار کهن به مسئولان و متولیان امور گوشزد شده، اما متاسفانه هیچ یک از این گزارشها، این درد فرهنگی را درمان نکرده است.
سال گذشته ولی جهانی، معاون میراث فرهنگی استان گیلان بر فرسودگی بنا و نیاز به مرمت هرچه سریعتر آن یاد کرده و گفته بود که رسیدگی و مرمت این بقعه و همچنین حفاظت از آن نیاز به اعتبار و نیروی انسانی دارد که اکنون این سازمان نمیتواند آنها را تامین کند.
محمد قاسم پور، رئیس اداره اوقاف شهرستانهای املش و رودسر هم در همان زمان، نیاز به مرمت این بقعه میراثی را متذکر شده و گفته بود:این اقدامات نیازمند تخصیص اعتبارات است.
یادگاری نویسی روی میراث فرهنگی
اگرچه فرسودگی و نبود اعتبارات برای مرمت بنا از معضلات فیزیگی این بنا یاد شده است، اما دو عامل دیگر به شدت این میراث فرهنگی برجا مانده را تهدید میکند، عواملی که از سوی میراث ستیزان صورت میگیرد که عزیزالله تالانه متولی این بقعه در این باره گفت که برخی افراد وقتی وارد بقعه می شوند روی دیوارهای نقاشی شده یادگاری مینویسند و برخی هم به بهانه پیدا کردن گنج دست به تخریب بنا میزنند.
نابودی تدریجی نقاشیهای بقاع گیلان
م. پ. جکتاجی، از پژوهشگران حوزه فرهنگ گیلان هم در گزارشی این باره گفته است: در فاصله سال های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴ یک طرح مطالعاتی همه جانبه در مورد بقاع متبرکه گیلان را دنبال می کردم. در اجرای طرح، کلیه مناطق ساحلی، جلگه ای، کوهپایه، میان بند و کوهستانی گیلان زیر پا گذاشته شد و بقعه ها و زیارتگاه های روستاها و شهرهای شرق و غرب گیلان دیده شد. به ضرس قاطع و قریب به یقین ۹۵ درصد بقاع و مزارات گیلان در این طرح مورد بررسی قرار گرفت و شرح تفصیلی بر آن ها نوشته شد.
این پژوهشگر ادامه داد: در سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ زنده یاد دکتر منوچهر ستوده در حوزه جغرافیای تاریخی گیلان کار بزرگ و سترگی انجام داده بود که با عنوان «از آستارا تا استارباد» که در جلد اول و دوم این کتاب، جمعاً از ۴۲ بقعه در گیلان با نقاشی های دیواری یاد کرده است و از آن ها شرح مختصری آورده است. این تعداد بقعه های دارای نقاشی دیواری در زمان پژوهش نگارنده البته به ۳۳ بقعه رسیده بود. یعنی نقاشیهای نه بقعه در فاصله ۱۲ سال از میان رفته بود.
جکتاجی تشریح کرد: پیش از دکتر ستوده در منابع مکتوب تاریخی گیلان به نقاشی های دیواری بقاع گیلان توجهی نشده بود. بدون شک باید تعداد بیشتری از این نقاشیها در گیلان وجود می داشت که زمان بررسی دکتر ستوده از میان رفته بود. زیرا برخی سیاحان کنجکاو و نکته بین از وجود برخی بقاع متبرکه و امامزاده ها در مسیر راه خود خبر داده بودند.
میراثی که حیف شد
دکتر علی بالایی، پژوهشگر و نسخه شناس در گفت و گو با همشهری آنلاین اظهار کرد: آنچه باید اکنون درباره وضعیت دیوارنگارههای بقاع گیلان بگویم این است که یک گنجینه کمنظیر داشتیم، اما اکنون آن را ازدست دادهایم.
این پژوهشگر گفت: بارها به دلیل پژوهشهایی که در این رابطه داشتم به این اماکن مذهبی سر زده و از تماشای نقاشیهای دیواری را که اغلب هر کدام تابلویی از واقعه کربلا بودهاند از نزدیک دیدم و تصویر برداری کردم.
این نسخه شناس ادامه داد: قرار نیست در اینجا قیاسی از نظر تکامل هنری حرف بزنم. متاسفانه برخی از نقاشان و صاحبنظران حوزههنرهای تجسمی که از وجود این دیوارنگارهها اطلاع دارند و نگاهشان کیفی گرایانه است در ناشناخته ماندن این میراث فرهنگیای که واقعا حیف و نیست شد نقش داشتهاند.
او ادامه داد: در بسیاری از کلیساهای قدیمی و تاریخی اروپا ما شاهد نقاشیها دیوارنگارهها، سقف نگارهها و هنرهایی از این دست هستیم که ضمن خلق آثار هنری بینظیر، سندی برای آیندگان درباره مسیحیت برجا گذاشتهاند، به نظر من نقاشیهای دیواری بقاع گیلان سندهای گرانبهایی بودند که هنرمندان نقاش که اغلب لاهیجی بودند برای نسلها آینده برجا گذاشته بودند که متاسفانه در حفظ آنها تلاشی نشد.
دکتر بالایی اظهار کرد: یکی از این آثار مجموعه نقاشیهای بقعه ملاط بوده که تا اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بود داشته، که متاسفانه به دلیل نوسازی بنای بقعه همه آنها از بین رفتند. از مجموعه نقاشیهای دیگر باید از نقاشیهای بقعه آقاسید حسین لنگرود بگویم که این آثار نشان میدهد نگارگر آنها از توان و تخیل بسیار بالاتری در هنر نقاشی نسبت به دیگر همتایانش برخوردار بوده است.
این نسخه شناس ادامه داد: اگر بخواهیم به هریک از تابلوها با دید کاوشگرانه نگاه کنیم چندین و چند کد و نشانه خواهیم یافت که هریک تفسیرهای متفاوت و جامعهای دارند که همگی نشان از دانایی نگارگران به تاریخ و مذهب تشیع است.
او درپایان گفت: این نقاشیها در محرم بیشتر مورد توجه مردم عادی قرار میگرفت و آنها با تماشای آنها در تاریخ و واقعه عاشورا سیر میکردند. بنا بر مستندات و گزارشهای شفاهی بیشتر این نقاشیها به سفارش مردم عادی اعم از شهروندان و رستاییان و گاه خوانین محلی به نقاشان سفارش داده میشد. همچنین پیش از محرم مردم هر محل که بقاعشان مزین به این نقاشیها بوده شخصی را برای مرمت نقاشیها استخدام میکردند تا آن روایتهای مصور در دهه اول محرم جلوه بیشتری داشته باشد.