همشهری آنلاین-شهاب مهدوی: «سفیر» (فریبرز صالح)، «روز واقعه» (شهرام اسدی) و «رستاخیز» (احمدرضا درویش) تنها فیلمهای سینمای ایران هستند که در قالب فیلم تاریخی، مذهبی ماجرای عاشورا را دستمایه قرار دادهاند. البته که فیلم مرتبط با مضامین عاشورایی بسیار داریم ولی اگر قرار بر ارجاع مستقیم به تاریخ باشد فقط از همین ۳ فیلم بهعنوان اثری سینمایی و داستانگو میتوان نام برد.
این تقریبا کل دارایی سینمای ایران در این حوزه است و دلیل اینکه تعداد چنین آثاری انگشتشمار است را هم باید در دشواریهای ساخت فیلم تاریخی، مذهبی (که تقریبا از توان بخش خصوصی خارج است) و حساسیتهای مضمونی دانست. سفیر محصول ۶۰ و با تمرکز بر اتفاقی در حاشیه ماجرای عاشورا، بهعنوان نخستین تجربه سینمایی در این زمینه، با وجود موفقیت در جذب مخاطب، (پرفروشترین فیلم سال۶۲) به تولیدات مشابهی منجر نشد.
فیلمنامه روز واقعه از زمان نوشتهشدن تا جلوی دوربینرفتن مسیری طولانی را طی کرد و میتوان گفت این فاخرترین محصول سینمای ایران درباره عاشورای حسینی است که دربارهاش توافق جمعی بهعنوان اثری موجه وجود دارد. رستاخیز هم به واسطه حساسیتهای موجود و مسئله همچنان حلنشده نمایش چهره شخصیتهای برجسته مذهبی (مشخصا حضرت عباس و حضرت علیاکبر) سالها پشت خط اکران ماند.
ظرفیتهای نمایشی
این تحلیل شهر نیوز درباره چالشها و البته ظرفیتهای تولیدات عاشورایی است: «واقعه عاشورا، مهمترین حادثه دینی در طول تاریخ برای مردم این سرزمین است و صحت این مدعا را از شکل رفتار مردم در کوچه و خیابان میتوان دریافت. جامعه ایران موقعیتی همدلیبرانگیزتر از عاشورا نمیشناسد و انس تربیتی مردم با امامحسین(ع) باعث میشود ارتباطگرفتن بیننده با آثار عاشورایی تقریبا تضمینشده باشد.
بهطور کلی، بیشتر مخاطبان ایرانی سینما دل در گرو قصهها دارند و طرح یک داستان پرکشش با پرداخت مناسب را شرط لازم فیلمها میدانند. از این منظر، دست فیلمسازانی که به تولید محتوا با موضوع عاشورا اقدام میکنند، حسابی پر است و مجموع افراد و وقایع مرتبط با این حادثه تاریخی آنقدر متنوع و گسترده است که محتوای مناسب برای تولید دهها فیلم را تضمین کند. سیطره داستانی حادثه عاشورا، چه از جهت توالی وقایع، از آغاز نهضت امامحسین(ع) گرفته تا وقایع مربوط به خونخواهی منتقمان و چه از جهت تنوع شخصیتهای مثبت و منفی دخیل، یک حوزه داستانی بینظیر در اختیار سینماگران قرار میدهد.
طراحی هوشمندانه فیلمنامه سریال «معصومیت ازدسترفته» ساخته داوود میرباقری، یکی از مواردی است که نشان میدهد واقعه عاشورا تا چه حد ظرفیت پنهان دراماتیک دارد. گذشته از ظرفیتهای مربوط به متن، محتوای حماسی حادثه عاشورا نیز میتواند دستمایه تولید آثار فاخر در سینمای ایران باشد. از سینمایی حرف میزنیم که بیشتر تصمیمگیرندگانش معتقدند با فقدان قهرمان روبهرو هستند. این در حالی است که مهمترین قهرمانان دینی تاریخ را نادیده میگیرند و وقتشان را با تلاش برای بازسازی نمونههای ایرانی قهرمانهای هالیوود هدر میدهند.
طراحی جنگها، استفاده از جلوههای بصری و حتی پرداختن به مناسبات سیاسی و اجتماعی زمانه نیز میتواند موضوعهای جذاب و پرظرفیت نمایشی برای تولید آثار سینمایی با محوریت عاشورا باشد. اساسا قرار نیست یک فیلم عاشورایی فقط به روز دهم محرم سال۶۱ هجری قمری در صحرای کربلا محدود شود بلکه این حوزه آنقدر ظرفیت دیدهنشده دارد که تمرکز بر آنها میتواند هر فیلمسازی را سر ذوق بیاورد.»
آسیبشناسی
وقتی پای تولید آثار ارزشی در سینمای ایران بهمیان میآید، موانع نهفقط از سر راه کنار نمیروند، بلکه گاه بر تعدادشان افزوده میشود. نخستین معضل جدی در تولید فیلمهای عاشورایی درک نادرست مدیران فرهنگی از مدیوم سینماست. گویا بخشی از بدنه مسئولان و تصمیمگیرندههای عرصه فرهنگ، جایگاه سینما را بهرسمیت نمیشناسند و تفاوت جدی بین سریال و فیلم قائل نیستند.
شاید بههمین علت باشد که طراحان فرهنگ و رسانه در ایران ترجیح میدهند اصل را بر کمیت بگذارند و بهجای صرف هزینه برای تولید یک فیلم دوساعته، تمرکز خود را بر اختصاص بودجه سه، چهاربرابری و در عوض تولید یکسریال چنددهقسمتی بگذارند تا ساعات بیشتری محصول نمایشی تولید شود.
تعداد بهنسبت زیاد سریالهای تاریخی با موضوع عاشورا، در مقایسه با سینما، نشاندهنده آن است که تلویزیون در این عرصه چندان ضعیف ظاهر نشده، اما سینما اساسا رسانهای متفاوت است و دایره مخاطبانش را هرگز نمیتوانیم با تلویزیون مقایسه کنیم. از نظر تبارشناسی مخاطبان سینما، بهنظر میرسد که هواداران پرده نقرهای بهطورکلی تمایل چندانی به تماشای فیلمهای تاریخی در سالن سینما ندارند.
برخی تحلیلگران عرصه فرهنگ این بیتوجهی را بهپای تیپ شخصیتی طبقه علاقهمند به سینما مینویسند، درحالیکه علتیابی دقیقتر نشان میدهد سیاستهای فرهنگی باعث شرایط کنونی شده است. تجربه دهههای گذشته به مخاطب سینمای ایران آموخته که بهتر است فیلمهای تاریخی را در سالن سینما تماشا نکند، زیرا این آثار معمولا خیلی زود از تلویزیون سر درمیآورند و بهسادگی در دسترس خواهند بود. کیفیت فنی و هنری فیلمهای تاریخی نیز معمولا بهشکلی است که مخاطب را ناامید کرده یا دستکم مردم را به این نتیجه رسانده است که تماشای این آثار روی پرده عریض سینما مزیت چندانی ندارد.
شاید ۳-۲فیلم اولی که در دهه جدید با محوریت واقعه عاشورا تولید میشوند، فروش عجیبی را در گیشه بهثبت نرسانند اما بیشک یک سیاستگذاری بلندمدت و تولید چند فیلم برخوردار از کیفیت اجرایی ممتاز، میتواند یک گونه بومی بیمانند را به سینمای ایران اضافه کند. پیش از هر چیز، مخاطب ایرانی باید متقاعد شود که تماشای فیلمهای خوشساخت با موضوعات تاریخی و مذهبی روی پرده سینما ارزشمندتر از دیدن آنها در نمایشگرهای خانگی است.