به گزارش همشهری آنلاین، شاید بخشِ عمدهای از مخاطبان، برای اولین بار با نامِ «محمود اردلان» در تیتراژ سریال «مختارنامه» آشنا شده باشند. نقشآفرینیاش در نقش «زائده بن قدامه»- پسر عموی مختار- بارها دیده شده و مردم با آن خاطره دارند. اما بسیاری از عملکردِ با سابقه او در عرصه سینما و تلویزیون و حضورِ پررنگتر او در یک نقش و بخشِ صحنههای جنگی سریال «مختارنامه» خبر ندارند.
اردلان بازیگری را از اوایل انقلاب شروع و در سال ۱۳۵۷ در فیلمهای «سلطان» و «نابخشوده» بازی کرد. او بعد از این دو فیلم، دیگر در هیچ فیلمی دیده نشد و برای مدتی در خارج از کشور زندگی کرد. به همین خاطر در عرصه بازیگری در ایران حضور نداشت. بعد از وقفهای در کار هنری در سال ۱۳۸۷ در فیلم سینمایی «کارناوال مرگ» ایفای نقش کرد.
در کارنامه بازیگری او آثار زیادی دیده نمیشود، اما «اردلان» بیشتر به عنوان طراح صحنههای جنگی در فیلمهای اکشن و جنگی با فیلمسازان ایرانی و خارجی همکاری میکند. او علاقه خاصی به فیلمهای اکشن و جنگی دارد؛ به عنوان مربی بینالمللی در عرصه کاراته و ورزشهای رزمی شناخته میشود. شاید برای خیلیها جالب باشد که او از باشگاه با قدمتِ تختجمشید حوالی حسینیه ارشاد، ورزشِ حرفهای خود را آغاز کرده است.
واردِ جزئیات فعالیتهای «اردلان» که بشویم، به طراحی بینظیر صحنههای جنگی میرسیم که او سالها در کنارِ داود میرباقری و دیگر عواملِ سریال «مختارنامه» این مسئولیت را برعهده داشته و در جریانِ گفتوگویی که با او داشتیم درباره این طراحیِ سخت، تمرین سوارکاری با بازیگران و خیلی از اتفاقات دیگر صحبت کرده است.
او بعد از «مختارنامه»، در سریالهای «معمای شاه» و «تبریز در مه» محمدرضا ورزی هم ایفای نقش کرده و هم طراحی صحنهها را برعهده داشته است. «اردلان» سابقه همکاری با کارگردان اروپایی را هم در کارنامه خودش دارد. او برای طراحی صحنههای اکشن در پروژههای تاریخی سوریها سالها با اروپاییها کار کرده و در عرصه طراحیهای صحنه فیلمهای تاریخ اسلام و معاصر هم چهره شناخته شدهای به حساب میآید.
اما بیشتر از سختیهای بازی در نقشِ «زائده بن قدامه» و طراحی صحنههای جنگی، حضورِ او در یک نقش کوتاه اما سخت، بسیار مورد استقبال کارشناسان و اهالی فن قرار گرفت. البته که بسیاری با آن گریمِ عجیب و غریب و صدایِ دوبله شده، ندانند که «اردلان» این نقش را ایفا کرده است. او درباره این نقش برای اولین بار صحبتهای جالبی داشته که در گفتوگوی خبرنگار تسنیم با «اردلان» آمده است. (زهیر از یاران امام حسین(ع) در کربلا و از شهدای کربلا ایفای نقش کرده که در عاشورا به شهادت رسید.)
در بخشی از این گفتوگو، «اردلان» درباره بازی در نقش زهیر بن قین، میگوید: «آن زمان خودم را در کربلا میدیدم. زمان بازی در این صحنه من آب نخوردم تا کامل این حس را درک کنم. من نقشهای اکشن زیادی بازی کردم اما این نقش بسیار برای من عجیب بود.» این گفتوگو لحظه احساسی هم داشت؛ آن زمانی که اردلان درباره صحنههای عاشورا صحبت کرد: "آخرین پلان تمام شد داخل چادر(خیمه) رفتم، گریه کردم و آرزو کردم کاش یک فیلم سینمایی منحصر به زهیر ساخته میشد."
او بعد از حضور در «مختارنامه»، این همکاری با داود میرباقری در «دندون طلا» و «شاهگوش» هم ادامه پیدا کرد. این روزها هم، اردلان در «سلمان فارسی»، بحثِ طراحی صحنههای جنگی را برعهده دارد و همچنین قرار است از فصلِ ایران، به عنوان بازیگر هم به این مجموعه تلویزیونی اضافه شود.
* اما نقشِ «زهیر بن قین» فضایِ جالبی از دگرگون شدن و متحول شدن آدمها دارد. چرا که در واقعه کربلا افراد بسیار بودند؛ سربازانی که در لحظههای آخر و برحسبِ ارادت ذاتیشان به سپاه امام حسین(ع) آمده و جنگیدن برای اهلبیت پیامبر(ص) را از وظایف خود میدانستند. زهیر بن قین نیز یکی از این افراد بود، او از بزرگان قبیله «بجیله» بود و از مردان شریف، شجاع شهر کوفه و قوم خود شمرده میشد. زهیر به واسطه حضور در جنگها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود.
زهیر در سال ۶۰ هجری و زمانیکه از سفر حج برمیگشت با کاروان امام حسین (ع) در مسیر برخورد کرد و بعد از دعوت امام حسین(ع) با اصرار همسرش به سپاه امام پیوست. او در روز عاشورا نیز یکی از یاران با وفای امام بود. همچنین زهیر یکی از سربازان سپاه حضرت اباعبدالله(ع) بود که در برپایی نماز ظهر عاشورا نقش بسزایی داشت و از امام و یارانش حین برپایی نماز محافظت میکرد. او در روز عاشورا به خاطر عشق و ارادتش به امام تا پای جان جنگید و در نهایت در رکاب حضرت به شهادت رسید.
نقشی را محمود اردلان بازی کرده، که ردپای آن تا سالها در کارنامه کاری او بر جای خواهد ماند. او برای بازی در این سریال انتخاب شده و نقش پسرعموی مختار را در قسمتهای ابتدایی بازی میکرد اما رفتهرفته داوود میرباقری پیشنهاد طراحی صحنههای جنگی و در ادامه بازی در نقش زهیر بن قین را به او میدهد و او هم میپذیرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
* شاید بسیاری ندانند که با فیلم «سلطان» مسعود کیمیایی آغاز کردید و در «مختارنامه» طراح صحنههای جنگی بودید. در دو نقش مهم زائده بن قدامه و زهیر بن قین ایفای نقش کردید. نقشهایی که هر دو سخت بودند و حتی برای زهیر بن قین دنبال هنرپیشهای بودند که به حرکات رزمی مسلط باشند و مجدداً از شما استفاده شد. از این شروعِ بازیگری و انتخاب در «مختارنامه» بگویید.
مختارنامه یک دانشگاه بود نه فقط برای من بلکه خیلیها؛ از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۸۸ زمانِ تولید این سریال کار سنگینی انجام شد. به نظرمن هرکسی این کار را تمام کرد دکترایش را در این کار گرفت. مخصوصاً که با وجود آقای میرباقری (کارگردان) و هدایتهایشان اتفاقات خوبی برای پیشرفت بازیگران و عوامل در عرصه سینما و تلویزیون افتاد.
خیلی از مخاطبان عزیز، رویِ تیتراژ فیلمها و سریالها، دقت نمیکنند؛ تیتراژ اول هر فیلمی نشان دهنده آن است که واقعاً مسئولیتها و جایگاهها در هر اثری کجاست و چه کسانی زحمت کشیدهاند تا یک کار به ثمر برسد. اولین بار بود که کارگردانی مثل آقای میرباقری از عنوانی به نامِ «طراحی جنگ» استفاده کردند و بنده را معرفی کردند.
من روز اول قرار شد بروم و نقشی در این سریال بازی کنم. یک روز استاد فریدون شهبازیان در باشگاه به من گفتند کار میکنی؟ گفتم خیر. فعلاً کاری ندارم. زنگ زدند و مرا به دستیار آقای میرباقری (علی کریم) معرفی کردند. به دفتر مرحوم فلاح (تهیهکننده مختارنامه) رفتم و آنجا نقش زائده پسرعموی مختار و زندانبانِ کوفه را به من پیشنهاد دادند. من با نقش زائده شروع به همکاری با «مختارنامه» کردم. در همان روزهای اول تصویربرداری در کنار ابراهیم اشتر و پسر مختار، ایفای نقش داشتم.
* نقش زائده چقدر اغنایتان کرد که اگر الان زمان به عقب برگردد باز بگویید این نقش را میخواهید؟
خیلی این نقش برایم جالب بود. زائده یک آدم سیاستمداری بود؛ زندانبان چند دوره در کوفه که با هر سیاستی جلو میرفت؛ با همان سیاست هم «مختار» را از زندان بیرون آورد و نجاتش داد. شخصیت اول یک مقداری به سمتِ منفی میرفت اما بعداً خیلی مردم با او ارتباط مستقیم پیدا کردند؛ با اینکه خودم خیلی عاشقِ نقشهای اکشن هستم و فیزیک بدنیام هم به هر حال طوری نشان میدهد هر دفتری میروم اگر واقعاً نقش اکشنی باشد به من پیشنهاد میشود با کمال میل میپذیرم اما نقش زائده، واقعاً پیچیدگیهایش جای بازی داشت.
زائده بن قدامه از مصعب انتقام میگیرد/ کمکهای داود میرباقری به بازیگران
* چقدر "زائده بن قدامه"ای که در سریالِ «مختارنامه» دیدیم با واقعیتِ تاریخیاش مطابقت داشت؟
در وهله اول فیلمنامهای پیشنهاد میشود آن را مطالعه میکنیم و توضیحاتی از کارگردان میگیریم تا بهتر بتوانیم به آن نقش برسیم. در «مختارنامه»، آقای میرباقری بسیار کمک کردند و نشستهایی داشتیم که با این شخصیت بیشتر آشنا شوم. حتی فرمِ دیالوگ را میگفتند و ایراداتی که در تکرار پلانها درست میشد و کمکم نقش برایم جا افتاد. اما درباره واقعیتِ تاریخی کاراکتر "زائده بن قدامه" باید بگویم که این شخصیت همین طور بوده، در سریال میبینیم. حتی انتقام مصعب را هم میگیرد. با خودم میگفتم اگر «مختارنامه» ادامهای داشته باشد من سراغِ مصعب بروم.
ارتباطات مردم با بازیگر «مختارنامه»/ شوخیهایی که مرا ناراحت میکند!
* اگر زمان به عقب برگردد نقشِ زائده را قبول میکنید یا نقشتان را با کاراکتر دیگری عوض میکنید؟
این سؤال سختی است. نقشم را خیلی دوست داشتم مردم هم که میدیدند دوست داشتند و ارتباط خوبی برقرار شد. الان که سالها از پخشِ این سریال میگذرد واقعاً جایی میروم خیلی محبت دارند. حتی تغییراتی که در چهره به وجود آمده، باز هم خوب ارتباط برقرار میکنند. خیلی از جاها کارم راه میافتد و به من کمک میکنند. به همین خاطر با خودم بستههایی از سریال «مختارنامه» میبرم و به عنوان هدیه میدهم.
* هر سال "مختارنامه" پخش میشود و هر سال هم مخاطبان خاص خود را دارد. اما در این بین، شوخیهایی هم با پخشِ مجدد سریال میشود. این شوخیها شما را ناراحت نمیکند؟
مختارنامه سریال موفقی بود که باید حتماً بارها پخش شود، چون استقبالِ بسیاری میشود و علاقهمندان بسیاری هم دارد. در حالیکه معتقدم اگر سریالهای اینچنینی بارها پخش نشود باید تعجب کنیم و بگوییم حتماً مشکلی داشته که پخشش نکردند. اما شوخیهایی که شما اشاره کردید را گاهی اوقات میبینم. شاید آن لحظه اگر خندهدار باشد یا لبخند میزنم اما به دلم نمینشیند. چون میدانم خیلی قصد و غرضی در آن نیست اما بعضی از آنها ناراحتم میکند. چون میدانم چقدر برای ساختِ این سریال زحمت کشیده شده است.
بازیگر «مختارنامه» چطور واردِ طراحی صحنههای جنگی شد؟
* قبل از پرداختن به نقش دوم شما در سریال «مختارنامه» درباره روزی صحبت کنیم که قرار شد مسئولیت طراحیهای صحنه جنگ را برعهده بگیرید.
در سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ تصویربرداری داشتیم و آقای میرباقری نگران سکانس های جنگی سریال بود که اتفاقاً جنگهای زیادی هم داشتند و من چندین بار به آقای میرباقری پیشنهاد داده بودم و با خیلیها هم صحبت کردند و کارهایی انجام دادند اما راضی نبودند. در نهایت آقای اصغری که دستیار آقای میرباقری است مرا معرفی کرد و بخشهایی از من ضبط شد و زمانیکه دیدند پسند کردند و در بخش طراحی صحنههای جنگی هم در خدمت گروه بودم.
پیشنهاد دادند آقای پرستویی نقش "زهیر" را بازی کند
* شما نقش زائده بن قدامه را بازی کردید اما در عین حال طراحی صحنههای جنگ را نیز برعهده داشتید؛ اما یک روز به شما پیشنهاد شد که نقش دیگری را در «مختارنامه» بازی کنید. نقشی که خیلی در ذهنها ماندگار شد و شاید خیلیها هنوز نمیدانند نقش «زهیر بن قین» را شما بازی کردید.
بله خیلیها نمیدانند. چهره خیلی عوض شد و برای اولین بار تست اولیه گریم به ۶ ساعت رسید. صدایِ دوبله شده و تفاوتی که باید اتفاق میافتاد باعث شده که بسیاری ندانند. نقشی را بازی کردم که اولین شهید روز عاشورا بوده و بسیار خاطرانگیز شد. یک روز آقای میرباقری، شاهرود بودند با من تماس گرفتند که ۱۱ شب به منزلشان بروم. آقای عبدالله اسکندری (گریمور) تشریف داشتند و گفتند اگر بازیگری بدهیم میتوانی آمادهاش کنی که بتواند نقش زهیر را بازی کند.
گفتم آماده کردنِ بازیگر طول میکشد. پیشنهاد داده بودند آقای پرستویی این نقش را بازی کند. اگر جنگ را دیده باشید آن ضربات و آن شمشیرها به هر حال کار هر بازیگری نبود. من هم به جهت پیگیریِ کارهای اکشن، ورزش، شمشیر و... و اینکه خودم صحنهها را طراحی میکردم بهتر میتوانستم به دوستان کمک کنم. هر بازیگری هم به من میدادند وظیفهام بود که صحنه را درست کنم. مثل همان صحنهای که برای بن وهب درست کردم؛ جنگید و خیلی هم خوب از آب درآمد.
قرار بود بخش کوچکی از عاشورا به تصویر کشیده شود که ریاست وقت سازمان صداوسیما تشویق کردند که این صحنه یبشتر شود. این شخصیت آمد و شخصیت بن وهب هم آمد؛ به خاطر کم بودنِ زمان، به خودم پیشنهاد کردند که این نقش را بازی کنم. آقای اسکندری هم به من گفتند چهرهات را طوری گریم خواهم کرد که با نقش زائده تداخلی نداشته باشد. صدایم هم قرار بود دوبله شود؛ سه ماه برای این نقش تمرین کردم و به هر حال فکر نکنم کار بدی شده باشد.
* بسیاری یادِ آن رجزِ معروف «زهیر» در سریال میافتند و آن صحنههای ناراحتکننده که بغضِ هر مخاطبی را درمیآورد. یکی از سکانسهای معروف زهیر، به شب عاشورا و حضور در خیمه امام برمیگردد که امام نور را کم میکنند و میفرمایند هر آن کس که نمیتواند ما را فردا همراهی کند برود؛ قرار گرفتن در فضای خیمه امام آن هم در شب عاشورا برای شما چه حسی داشت؟
واقعاً این حال و هوا در بین عواملِ این کار هم بود. آن دیالوگی که «اگر بمیرم و زنده شوم، ترکتان میکنم، اگر صدبار بمیرم و زنده شوم باز ترکتان میکنم؛ اگر هزار بمیرم و زنده شوم، ترکتان نمیکنم. آخرین پلان تمام شد داخل چادر(خیمه) رفتم، گریه کردم و آرزو کردم کاش یک فیلم سینمایی منحصر به زهیر ساخته میشد.
واقعاً این نقش خیلی تأثیرگذار بود؛ بخشِ زهیر در زندگیام هم تأثیرگذار بود و دگرگون و متحولم کرد. حاضرم بارها این نقش پیشنهاد شود و من بازیاش کنم.
حتی آب هم نخوردم
* من شنیدهام که جایی گفتهاید آب نمیخورم برای اینکه همهچیز طبیعی پیش برود.
بله خیلی دوست داشتم که گریم کاری نکند، لبهای خودم ترک بردارد و خشک باشد. با آن همه زره، سپر و شمشیرهای سنگین فولادی که داشتیم، هرکسی را از نفس میانداخت اما قدرت عجیبی به من داده بود تا پایانش چندین بار رفتم و برگشتم. چه وقتی که دیالوگ میگفتم (خطاب به شمر) "بعد از نماز به شوق جنگ با تو به میدان میآیم، خلف وعده کنی از سگ کمتری!" دیالوگی که رو به شمر گفتم و رفتم برای نماز و با سپر دفاع کردم. آن تیرهایی که برای نمازگزاران میآمد و همه حرکتهای دیگر، طراحی خودم بود. چه سوارکاران میآمدند و روی اسب میآمدند. چه بدلکاران که در اختیارم گذاشتند و باید یادی از مرحوم علیرضا فتحی کنم که متأسفانه چندی پیش از دستشان دادیم. سوارکاران خوبی داشتیم و همهچیز دست به دست هم داد؛ خوشبختانه با وجود تمام مشکلات، سختیها و خطرها، هیچ اتفاقی هم برای کسی نیفتاد.
چند بار صحنههای "زهیر" تکرار شد؟
* صحنه جنگیدن زهیربن قین چند بار تکرار شد؟
آقای میرباقری تأکید بر این دارد که پلانهای طولانی بگیرد و رعایت این موضوع در بخش اکشن خیلی سخت است و یک پلانی که حدود یک دقیقه بود را به خاطر تصویربرداری از زوایای مختلف باید چند بار تکرار میشد. در حالت کلی تکرار صحنههای اکشن خیلی سخت است چون که خطرش بالا است و تکرار اکشن خیلی صلاح نیست و آقای میرباقری این را رعایت میکرد.
بازیگری که سریال «مختارنامه» دگرگونش کرد
* در کل حضور شما در این سریال چه در بخش طراحی سکانسهای جنگی و چه در بخش بازی در دو نقش، چقدر در زندگی شخصیتان تأثیرگذار بود؟
کل سریال مختارنامه برای همه ما عوامل و بازیگران برکت بود. هم از لحاظ مادی و هم معنوی و همهچیز را در زندگی من تغییر داد و برایم مثل یک دانشگاه بود. از نظر معنوی نیز زندگی و دیدم را به زندگی تغییر داد و در کارهای بعدیام از قبال مختارنامه خیلی موفق بودم. باز هم میگویم نقش زهیر بن قین برای من تحول شخصیتی ایجاد کرد.
سریال , صدا و سیما , ماه محرم , عاشورا ,
* شاید این سؤال برای خیلیها به وجود آید که چطور شد آقای میرباقری سختگیر و هوشمند، ویترین کارشان که صحنههای جنگی بود را به شما واگذار کردند. چون اگر این صحنهها خوب درنمیآمد مختار، مختار نمیشد. حتی برای اینکه شما را محک بزند، از جنگ داخل کوفه شروع کرد. این اعتماد از کجا شکل گرفت؟
شما اولین کسی هستید که این نکته را مطرح میکنید. واقعاً همینطور بود؛ خیلیها آمدند و من چندین بار به آقای میرباقری گفتم بخشِ جنگ نزدیک شد اجازه بدهید کار را من دست بگیریم. از فدراسیون شمشیربازی آمدند و بسیاری دیگر هم آمدند نتوانستند و خودشان اعتراف میکردند که همچنین مسئولیت سنگینی را نمیتوانند قبول کنند.
یادم میآید در احمدآباد مستوفی یک جنگی بود که دستیارِ آقای میرباقری زنگ زدند که آقای میرباقری گفتهاند محمود، صبح آنجا باشد. من ۷ و نیم صبح رفتم و آقای میرباقری آمدند و گفتند از شمر، ابراهیم اشتر و دو سه شخصیت دیگر اینجا قرار است در این میدان جنگی داشته باشند، کار را شروع کنیم. من گفتم اینطوری نمیشود تا ظهر به من اجازه بدهید تمرین کنم. این وقت را به من دادند و ساعت یک ظهر شروع کردیم به فیلمبرداری و خیلی هم قوی و خوب شروع شد. موافقت کردند که در این بخش از سریال هم باشم.
هیچیک از جنگها شبیه به هم نشد
* در سریالهای اینچنینی معمولاً این احتمال وجود دارد که برخی سکانسهای جنگی شبیه به هم شوند. میان جنگها این احتمال وجود داشت که برخی سکانسها شبیه به هم شود؟
نه اصلاً و خیلی تلاشم را میکردم که این اتفاق رخ ندهد. در مختارنامه سکانسهای جنگ زیادی داشتیم و خیلی از بازیگران در این سریال در این سکانسها بازی کردند اما هیچ کدامشان شبیه به هم نشد. از آقای رویگری، عربنیا، حمید عطایی، مرحوم علامه و شیراندامی همه میجنگیدند، اما خوشبختانه هیچکدام جنگهایشان شبیه به هم نبود و این مهم بود که این تعداد زیاد بازیگر، جنگهای متفاوتی داشته باشند.
* چطور این تفاوت را بین جنگهایی که در کلیت شبیه به هم هستند، ایجاد میکردید؟ از تکنیک خاصی استفاده میکردید؟
در این سالها کارهای اکشن بسیاری انجام دادم و همیشه به این تفاوت فکر میکنم. از طرفی کارهای روز مثل "معمای شاه" و "تبریز در مه" هم انجام دادم که با کارهایی مثل مختارنامه فرق میکرد.
واقعاً آقای میرباقری راهنماییام میکرد
* برای اجرای سکانسهای جنگی در مختارنامه و اینکه از لحاظ واقعی شبیه به همان جنگهای واقعی دربیاید، شما مطالعهای داشتید؟
مهم این بود که این جنگها با درام سریال هماهنگ باشد که آقای میرباقری در این زمینه به طور کامل ما را راهنمایی میکرد و تا زمانیکه او به طور کامل در مورد هر شخصیت من را راهنمایی نکند و اطلاعاتی ندهد، من واقعاً شخصیت را نمیشناسم. خیلیها زهیر و وهب را تا قبل از پخش این سریال نمیشناختند و آقای میرباقری از لحاظ توانایی، قدرت جنگیدن و اینکه در این جنگ این لشگر منظم و نامنظم بوده است همه اطلاعات را به من میگفت. اما بخشی هم باید سینمایی در بیاید و مردم باید دوست داشته باشند و باید برای مردم جذاب باشد و اگر بخواهیم مستند کار کنیم دیگر جذابیت را نخواهد داشت.
همهچیز به کارگردان برمیگردد
* یک نکتهای درباره نقش زهیر بن قین وجود دارد که میتواند برای برخی از بازیگران درس باشد؛ نقشِ کوتاهی بود که ماندگار شد. چطور باید یک نقش را ماندگار بازی کرد و چطور یک نقش ظرفیتِ ماندگاری دارد؟ این ماندگار شدن نقش چطوری ایجاد میشود؟
باید نقش موشکافی شود اما از همه مهمتر کارگردانی است که آن کار را میسازد. واقعاً کار چه دکوپاژ و طراحی شده و بقیه اقسام که همه به سکاندارِ اصلی سریال و فیلم برمیگردد. این اتفاقات درست کنار هم قرار بگیرند، طولانی بودن یا کوتاه بودن نقش اهمیتی ندارد. در بسیاری فیلمهای مطرح آمریکایی و پرفروشِ دنیا هم این نقشهای کوتاه، گاهی اوقات بازتابِ بسیاری دارد. واقعاً حاضرم از این قسم نقشهایی مثل زهیر بازی کنم که ظرفیتِ ماندگاری دارند.
* با توجه به تجربه شما در سریال «مختارنامه» و حتی «معمای شاه» که کار تاریخی بود بفرمایید سریالسازها برای ساختنِ کارهای مؤثر در این زمینه چه الزاماتی را باید در دستور کار خودشان قرار بدهند؟
در وهله اول فیلمنامه اهمیت دارد. انتخابِ بازیگران و عوامل خیلی میتواند به سریال و فیلم کمک کند. اگر واقعاً یک بازیگر قرار است در صحنههای جنگی باشد باید فعالیت بدنی زیادی داشته باشد. سن خیلی مهم است، هرچه جوانتر باشد به هر حال از پسِ پلانهای سنگین برمیآید.
فریبرز عربنیا خوب بود و مردم دوستش داشتند
* شما به انتخاب بازیگر و عوامل اشاره کردید. در ابتدایِ پخش اولیه سریال «مختارنامه» یکسری انتقادهایی به فریبرز عربنیا میشد که نقشِ ایشان در قامتِ مختار جانیفتاده بود. آن موقع گزینههای مختلفی برای این نقش از جمله جمشید هاشمپور مطرح میشد. الان که از آن زمان، سالها گذشته و بارها این سریال پخش شده است، به نظرتان انتخابی بوده در مختارنامه، اشتباه بوده و اگر تغییری اتفاق میافتاد کار بهتر هم میشد؛ یا به نظرتان بهترینها برای این سریال انتخاب شدند؟
واقعاٌ نمیتوانم این نکته را بگویم چون همهچیز در اختیار کارگردان است. اما در بخشهای خودم، خیلی دوست دارم که برای مردم باورپذیر شود. یعنی وقتی شخصیتی به من میدهند باید با ۲۰ نفر بجنگد، شخصی باید مقابلشان قرار بگیرد که به لحاظ فیزیکی و حرکتی، برای مخاطب دور از واقعیت نباشد. درباره آقای هاشمپور دوست خودم که واقعاً همیشه دوستدارش هستم و خیلی هیبت خوب و نگاههای تیز و اکشنی دارند باید بگویم که بسیار بازیگر خوبیاند که نامشان را آوردید. اما فریبرز عربنیا به هر حال نقشش را خوب ایفا کرد و فکر نکنم که مشکلی بوده باشد و خیلیها هم مخاطبین بازیاش را دوست داشتند. به نظرمن بهترینها در سریالِ «مختارنامه» نقشآفرینی ویژه و خوبی داشتند.
در تعجبم چرا کارهای تاریخی و سریالهای مناسبتی ساخته نمیشوند!
* آقای اردلان! یک انتقادی که مردم دارند این است که کارهای تاریخی کم ساخته میشود و مثل گذشته کارهای مناسبتی در ایام محرم هم نداریم؛ نظر شما در این باره چیست؟
میدانید که کارهای تاریخی، پروداکشنهای سنگینی را میطلبند و هزینههای بالایی هم دارند. اما به نظرمن سریالسازها میتوانند به سمتِ کارهای تاریخی جمعوجوری بروند و در مناسبتها کارهای فاخری داشته باشیم. لباسها و لوکیشنهایی که قبلاً ساخته شدهاند و در یک مدت کوتاه میتوانند تولید داشته باشند نه اینکه حتماً زمان طولانی را برای ساختشان انتخاب کنند. نمیخواهم بگویم مینی سریال اما سریالِ خوبی که با لوکیشن و اتفاقات جمعوجوری میتوانند شکل بگیرند. میتوانم بگویم واقعاً حیف است که آثار فاخر کم و بیش ساخته میشوند. قلمها قوی، تاریخمان پراتفاق و داستان و هنرمندان خوبی هم داریم اما در تعجبم چرا کارهای تاریخی جذاب و مخاطبپسند ساخته نمیشوند.
خبرهای جدید از سریالِ «سلمان فارسی»
* شنیدم که این روزها طراحیهای جنگ سریال «سلمان» را هم عهدهدارید و احتمالاً در فصل ایران هم بازی دارید.
بله. دو سال و نیم است که در خدمتِ این سریالم. از اول شروع پروژه که بهمن سال ۱۳۹۸ که کار در کرمان آغاز شد و بعد به قشم رفتیم. این بخش بیزانس است که حدوداً در ۱۴ قسمت این سریال را تشکیل میدهد. اما با فصلِ ایران کار شروع میشود؛ و بعد به سراغِ فصل حجاز خواهیم رفت. دو سه ماه دیگر بیزانس تمام میشود؛ بخش جنگی رومی و یونانیان را در کشتی را داریم و دکورهای سختی در شاهرود ساخته شدند. در خدمت بازیگران مطرحی از یونان، ایتالیا، مراکش، سوریه، لبنان و اردن بودیم که صحنههای اکشنی داشتند.
خیلی خوششان آمد و از طراحیهای من و کارهایی که انجام میدادم برایشان خیلی جالب بود. با دل و جان کار میکردند و کمتر چنین صحنههایی را دیده بودند. بازیگر مراکشی که میگفت تا به حال چاقوی میوه خوری دستم نگرفته بودم و اینجا شمشیر میزدم و سپر از وسط نصف میشد.
بعد از تمام شدن فیلمبرداری این بخش، در فصل ایران آقای میرباقری انشاءالله یک نقش خوبی به من بدهند و در بخش بازیگری هم خدمتشان خواهم بود. آنجا لشکرکشی و جنگهای زیادی دارند و بخش حجاز که جنگهای زیادی از خندق گرفته تا خیلی از نبردهای نفسگیر دیگری که ساخته خواهند شد.
* خیلی درباره بازیگران بحث میشود، با توجه به حضور فرهاد اصلانی، آیا از دیگر هنرمندان سریال «مختارنامه» هم در این سریال حضور خواهند داشت؟
پروژه بزرگی است. انشاءالله همه میآیند و در خدمتشان خواهیم بود؛ همه بازیگران اضافه میشوند، من هم که باید تمرینشان بدهم تا آماده بشوند.
* در سریال «مختارنامه» با بازیگران ایرانی تمرین میکردید و در سریال «سلمان» بازیگران خارجی حضور دارند؛ از تجربه تمرین دادن خارجیها برای صحنههای جنگی بگویید؟ همچنین بحث تکنولوژی هم در اختیارِ فیلمسازان امروز قرار دارد که راحتتر از گذشته میتوانند کارهایشان را پیش ببرند.
من کار با بازیگر ایرانی را ترجیح میدهم هم زبانیم و میتوانیم با هم گپ بزنیم. اما بازیگران خارجی اروپایی هم کار کردند و بدنهایشان خیلی خوب است. خیلی فعال و قویاند. خیلی دوست دارند کارهای جالبی انجام دهند. برای آنها خیلی جالب است این نوع کار کردن با کارگردان ایرانی؛ برای من هم خیلی جالب است؛ مترجم داریم همزمان صحبت یمکند و کار خوب پیش میرود. بدلکارها هم خیلی هماهنگاند و فضای خوبی را در سریال «سلمان فارسی» داریم. همانطور که اشاره کردید تکنولوژی هم به کمک آمده و با زمانی که قبلاً کار میکردیم فرق کرده است. انشاءالله کار خوبی میشود.
آیا در سریال «حضرت موسی» حضور خواهید داشت؟
* درباره حضورتان در سریال «موسی» هم خبری بیرون آمده است؛ قرار است در آن مجموعه هم حضور داشته باشید؟
قبلاً با این پروژه صحبت کردم اما هنوز به خدمت آقای حاتمیکیا نرسیدهام. جلساتی با آقای شورجه داشتم و قولهایی گرفتم و قرار بود برنامهریز تماس بگیرند؛ بخشهای اکشن فیلمنامه را خواندم که هنوز کامل نشده بود اما بسیار جالب بود. خیلی دوست دارم در آن پروژه هم فعالیت کنم و مثبت باشم. انشاءالله عمری باشد و قسمت شود در خدمتشان باشم.
لحظه احساسی بازیگر سریال «مختارنامه» در صحنه عاشورا
* همه ما واقعاً کربلا و قیام امام حسین (ع) را در ذهنمان تصور کردیم، اما شما این شانس را داشتید که این واقعه را از نزدیک و به صورت بازسازی شده ببینید. از حسی که موقع بازی کردن در این سکانسها داشتید برایمان بگویید.
نقش زهیر واقعاً میگویم دگرگونم کرد و خیلی تأثیر گذاشت. همه آن صحنهها در ذهنم مرور میشوند و الان میبینم فکر نمیکنم تکرار میشود. به نظرمن که اصلاً آن بازیها بازی نبود و همهچیز از معنویت بیرون میآمد. و همین معنویت کار را جلو برد و تا گفتند کارت تمام شده است. واقعاً کار در «مختارنامه» خیلی عجیب بود و بسیار لحظاتِ معنوی و عاطفی برای هنرمندانش داشت.
در آن مدت زمانی که سکانس های مربوط به کربلا را میگرفتیم نزدیک به دو ماه تا صبح نمیخوابیدم و حال و هوای عجیبی داشتم. از طرفی حقوقی که میگرفتیم اصلاً تمام نمیشد آنقدر برکت داشت. در حالیکه خیلی کارها انجام دادیم که به دو روز نرسیده همه حقوقمان تمام شده و اصلا برکت نداشته است.