استادی میگفت: من وقتی امتحان دکترای خود را در انگلیس میدادم، 6 سؤال دادند و ساعتی را هم در اختیارمان گذاشتند و گفتند این نظریهها را کاملا کهنه کنید؛ یعنی فرضها و نظریههای جدیدی بیاورید که اینها خودبهخود کهنه شوند. کهنه کردن یعنی مستعمل کردن. ما در روشهای رسانهای خود باید برخی روشهای پیشین را کهنه کنیم و اینقدر از روی دست همدیگر ننویسیم.
کهنه کردن یک موضوع است که باعث پدیداری یک چیز جدید میشود و بعد برای رسیدن به تازگی باید به تفاوت اندیشید، که البته این تفاوت با محاسبه خیلی فاکتورهای متعدد و متنوعی باید لحاظ شود. اینکه ما عرف را نقض نکنیم و حدود شرعی را لحاظ کنیم وگرنه میتوان خیلی جاها نو بود اما مقبول نبود؛ متفاوت بودن درحدی که مقبولیت را نقض نکند و ارزشها و در واقع هنجارهای ما را مخدوش نکند. این یک مبنا است و چیز عجیبی هم نیست که بر میگردد به تجربه و هوش حرفهای آدمها و مطالعات پیوستهشان.
ما فکر میکنیم وقتی میگوییم مطالعه، یعنی سر در کتاب بردن. بخش قابل توجهی از مطالعه در محیط مطبوعات، مطالعه و تورق است. تماشا کردن، دیدن و عناوین را سیر کردن، احساس آنها را به محاسبه کشاندن. در سینما، تماشای سینما و سواد بصری، یکی از نیازهای قطعی برای سینماگرهاست.
همه اینها در تلویزیون و رادیو هم وجود دارد. مطالعات حرفهای انجام دادن، تجربه اندوزی کردن، متمرکز بر یک شیوه نبودن، تجربیات را کلاسهبندی کردن، حسن و عیبش را پیدا کردن، درجستوجوی تحلیل بازخوردها و فیدبک مخاطب بودن؛ یعنی زندگی انسانی و اگر غیراز این باشد ما زندگی رسانهای نمیکنیم. زندهایم، زنده بودن با زندگی کردن فرق دارد. علاقه یعنی زندگی و زندگی بدون علاقه معنی ندارد.
* مجری برنامه روز از نو