به گزارش همشهریآنلاین، بخش بزرگی از انتقادها از دراگان اسکوچیچ حول این محور است که او اقتدار کافی را ندارد و برای تحقق خواستههایش انرژی و توان لازم را نمیگذارد. ممکن است این نقد درست باشد و در جاهایی مثل نوع برنامهریزی مسابقات دوستانه و اردوهای تیم ملی هم کم و بیش تأثیر خودش را بگذارد، اما حیرتانگیز است وقتی میبینیم حتی به سادهترین انتظارات و توقعات سرمربی تیم ملی هم بیاعتنایی میشود؛ بهعنوان مثال کریم باقری یکی از آن دسته همکاران اسکوچیچ بود که مربی کروات علاقه زیادی بهکار با او داشت و صددرصد با حسننظر خودش انتخاب شد.
این حسی است که مثلا اسکوچیچ هرگز نسبت به مجتبی خورشیدی یا حمید استیلی نداشت و به راحتی هم آن را نشان میداد. با این حال بعد از صعود تیم ملی به جامجهانی، کریم باقری به دلایلی مثل دستمزد بالا از تیم ملی کنار گذاشته شد. با توجه به اینکه عمده ماموریت باقری برقراری نظم در اردوهاست، جای خالی او به سرعت به چشم آمد و اردوی قطر را تبدیل به یکی از بینظمترین اردوهای سالیان اخیر فوتبال ایران کرد. پس از آن بود که بار دیگر درخواست اسکوچیچ برای بازگشت کریم به تیم ملی به جریان افتاد اما هنوز خبری از عملی شدن این اتفاق نشده است.
همچنان بهانههایی وجود دارد در مورد اینکه یک مربی نمیتواند بهطور همزمان در ۲تیم فعالیت کند یا چیزهایی شبیه این؛ موانعی که واقعا غیرقابلحذف نیستند اما بهنظر میرسد خواستههای سرمربی برای کسی مهم نیست. آشکار است که برنامههای پرسپولیس و تیم ملی تداخلی ندارد و باقری در ۴ماه آینده میتواند این ۲سمت را با هم داشته باشد، اما گویا به همین مقدار هم قرار نیست اسکوچیچ را دلخوش و راضی کنند. شاید هم همه منتظر انتخاب رئیس جدید هستند؛ رئیسی که شاید با آمدنش خود دراگان هم دیگر جایی در تیم ملی نداشته باشد، چه برسد به دستیار موردعلاقهاش!