آثار هنری، ازجمله گرانقیمتترین اشیای دستساز جهانند و تنها یکی از آنها میتواند سرمایه قابل توجهی برای یک کشور باشد. بنابراین به طور طبیعی خرید و فروش آثار هنری نیز، تجارت سودآوری است. چرخه اقتصادی این تجارت، چنان پررونق و پرسود است که شرکتهای بزرگی در دنیا تنها از این طریق روزگار میگذرانند و بانکها و مؤسسات تجاری نیز همواره تلاش کردهاند واردش شوند. در این بین، بسیاری از اهالی دنیای هنر معتقدند برگزاری اکسپو، نخستین گام برای نزدیک شدن به مفهوم چرخه اقتصادی هنر است. مفهومی که آرام آرام هنرمندان و هنرشناسان کشور، شجاعت بر زبان راندنش را یافتهاند. چرا که حالا ما نیز میتوانیم از پدیده تازهای به نام اکسپو سخن بگوییم.
اکسپو یا نمایشگاه
پیش از آنکه برای نخستین بار کلمه اکسپو در رسانههای همگانی به کار رود نیز نمایشگاههای مختلفی بهصورت انفرادی یا گروهی برگزار میشد و البته در بیشتر این نمایشگاهها، فروش نیز بخش مهمی از ماجرا بود. گالریدارها فضای خود را در اختیار هنرمندان قرار میدهند و از فروش آثار، درصد خود را برمیدارند. اما این واژههایند که فرهنگها را میسازند؛ اکسپو اگرچه عملا همین کار را میکند، اما با تاکید و تمرکز بار معنایی واژه بر فروش، مفهوم و بهدنبال آن، فرهنگ دیگری را در مواجهه با آثار هنری بنا کرده است. همان فرهنگی که اقتصاد هنر را در پی خواهد آورد و نیاز اول هنر در این مرز پر گهر است.
اعانه یا خرید
اما برای شکلگیری یک مفهوم، واژه تنها ابتدای راه است، نهانتها. وقتی چند اکسپو مختلف در مدت کوتاهی برگزار میشود و ناگهان، فرهنگی که حتی نام اکسپو را نشنیده بود با پدیدهای روبهرو میشود که او را در رودربایستی خرید میگذارد، چه میشود کرد جز باز مثل همیشه، دست به دامان دولت شدن؟ تمرکز اکسپو بر خرید، بازدیدکننده را در موقعیت جالبی قرار میدهد. درست مثل فروشگاههای زنجیرهای بزرگ که اگرچه بازدید صرف و قدم زدن در آنها نیز بلامانع است، اما فضایی را ایجاد میکند که به خوبی میتوان دریافت توقف بیجا مانع کسب است و تنها کسانی بهتر است وارد شوند که قصد خرید دارند. این چنین است که مسئولان اکسپوهای عکس و مجسمه، برای آمدن مسئولان و دستور خرید و فروش چند کار هنری، چشم به در میدوزند و...
چرخ یا فلک
خرید مسئولان که رسما گفته میشود برای حمایت از هنر انجام میگیرد، حتی اگر تمام آن چه در یک اکسپو است را جارو کرده و با خود به انبارهای سازمانهای ریز و درشت ببرند هم، حیات اکسپو را تضمین نخواهد کرد، اما حتی اگر اکسپو نیز به حیاتش ادامه دهد، چرخه این اقتصاد پرسود و ناشناخته برای ایرانیان -که هنر از قدیم تنها نزد آنها بوده است- نمیچرخد. چرا که اکسپو تنها نخستین گام برای به راه افتادن این چرخه است. در گامهای بعدی، مگر یاری فلک بتواند این چرخ سنگین بیروغن را به گردش درآورد.