آنچه در تاریخ تحولات نرخ نفت مسلم است اینکه عواملی همچون شدت گرفتن تعارضهای دیپلماتیک میان کشورهای مؤثر بر جریان تجارت نفت، وقوع جنگها (به ویژه جنگهای اعراب و اسرائیل، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دو جنگ خلیج فارس)، حوادث و بلایای طبیعی، شیوع شایعات سیاسی و نیز مسائلی همچون شرایط بازارهای مالی جهان، ظهور فناوریهای جدید، کشف ذخایر جدید، وضعیت انرژیهای نو و قوت و ضعف حجم انبارهای ذخیره نفت در شکل دهی به نرخ این ماده، بسیار مؤثر و غیرقابل انکار است.
در پدیده اخیر هم، وقوع بحران مالی در آمریکا و تسری آن به اروپا و جنوب شرق آسیا و نیز کاهش میزان تقاضای مصرف نفت خام از دلایل پر اهمیت کاهش 60 درصدی نرخ نفت خام در هفتههای اخیر وصف شده است. مسئله کاهش بهای نفت برای کشورهایی همچون ایران که اقتصادی متکی به درآمدهای نفتی دارد نقشی همچون یک شمشیر دو لبه را دارد.به تعبیری دیگر کاهش بهای نفت اگر با نگاهی کارشناسی و فارغ از هیجانهای سیاسی و عاطفی نگریسته و تحلیل شود هم حامل فرصت است وهم حامل تهدید.
متأسفانه طی هفتههای اخیر که نرخ نفت در بازارهای جهان رو به کاهش گذارده است، غالب اظهار نظرهای مطرح شده در کشورمان اثر تخریبی و تهدید آمیز کاهش نرخ جهانی نفت را منعکس کرده و در این میانه فرصت پر ارزشی که در کاهش بهای نفت ریشه دارد مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.
واقعیت این است که فزونی نرخ نفت گرچه در ظاهر بر حجم و سطح درآمدهای ارزی کشور میافزاید اما اگر قرار باشد به تجزیه و تحلیل کارشناسی اثر گرانی نرخ نفت بر پیکره اقتصاد ایران و تاثیر آن بر آتیه کشورمان بپردازیم خواهیم دید که نفت گران بهصورت طبیعی هزینه اجرای طرحها و ساخت تاسیسات بالادستی و پاییندستی صنعت نفت و گاز را به شدت بالا میبرد.
حالکه نرخ نفت رو به کاهش است هزینههای اجرای طرحهای صنعت نفت هم به تبعیت از نرخهای جهانی کاهش مییابد و این فرصت پدید میآید که کلیدیترین طرحهای توسعهای بالادستی صنعت نفت و گاز ایران، با بهرهگیری صحیح از دوره ارزانی نفت و ارزانی هزینه اجرای طرحها اجرا شود.
نمیتوان انکار کرد که زمان ارزانی نرخ نفت به دلیل رو به افول بودن ذخایر جهانی این ماده، موقتی است و قطعا چندان به درازا نخواهد کشید.
پس فرصت پدید آمده برای ارزانتر تمام کردن طرحهای بالادستی و پایین دستی نفت ایران هم فرصتی موقتی است که لازم است با مدیریت صحیح منابع مالی و اتخاذ روشهایی برای تامین مالی و فناوری سریع طرحها، به فرصتی طلایی بدل شود.البته لازم به یادآوری است که اگر قرار باشد روشهایی هیجانی برای بررسی این پدیده (ارزان شدن نرخ نفت)در پیش بگیریم، فرصت طلایی ارزانی نفت به آسانی از کف خواهد رفت.
صنعت نفت و گاز ایران برای رسیدن به افق ترسیم شده در سند چشمانداز باید هزاران طرح کوچک و بزرگ را اجرا کند که در خوشبینانهترین حالت به حداقل 500میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. از این حجم، بخش عمده آن (قریب به 300 میلیارد دلار) مربوط به طرحهای بالادستی بخش نفت و گاز است.
اگر نرخ جهانی نفت روی اعداد فعلی باقی بماند امکان اجرای این طرحها با هزینهای نزدیک به واقع میسر است اما چنانچه نرخ جهانی نفت با حباب صعود مواجه شود، بیشک هزینه اجرای این طرحها بالاتر خواهد رفت و موازنه اقتصادی را به ضرر ما سوق خواهد داد.پس امیدواریم فرصت ارزانی نرخ نفت از سوی مسئولان و کارشناسان کشور بهدرستی شناخته شود و مورد پذیرش قرار گیرد تا بتوانیم در راستای تامین و تضمین منافع بلندمدت ملی گام برداریم.