به گزارش همشهری آنلاین، ۱۹ مرداد ماه سال ۱۳۹۹ شاخص کل بورس تهران توانست به سقف قله تاریخ خود در محدوده ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد برسد، اما بعد از این روز، شاخص بورس با افت سنگینی مواجه شد و فقط طی ۳ ماه بیش از ۴۲ درصد افت کرد. این شاخص اگرچه از آن دوره به بعد در برخی مقاطع با برخی صعودهای کوچک و دورهای مواجه شده است اما آمارها نشان میدهد؛ بازار سهام در همه این مدت در رکود بوده و شاخص بورس هرگز نتوانسته همچون سال ۹۹ با صعودهای بزرگی مواجه و حتی به سقف قله تاریخی خود نزدیک شود.
طبق آمارهای موجود شاخص بورس در ۲ سال گذشته با وجود برخی رشدهای مقطعی بهطور میانگین بیش از ۳۰درصد افت کرده است اما مقایسه آماری میزان تورم و رشد قیمتها در سایر بازارها نشان میدهد که میزان زیان سهامداران بهمراتب فراتر از میانگین افت شاخص بورس است. اما علت این نزول در ۲سال گذشته چه بود؟
دلایل نزول
تحلیلگران عوامل مختلفی را در نزول ۲ ساله بورس دخیل میدانند اما به زعم آنها؛ یکی از مهمترین عوامل نزول شاخصهای بورس در ۲سال گذشته، رشد افراطی شاخصها در سال۱۳۹۹ تحتتأثیر سیاستها و تغییرات پولی دولت قبل بود؛ چرا که قیمت سهام شرکتها به قدری افزایش یافته بود که سرمایهگذاری در بورس توجیه اقتصادی خود را از دست داده بود، ضمن اینکه طبق قواعد علوم مالی، شاخصهای بورس بعد از هر رشدی نیاز به اصلاح و تعدیل دارند و زمانی که رشد شاخص بیش از حد باشد دوره نزول نیز عمیقتر و طولانی تر خواهد شد.
آنطور که آمارها نشان میدهد، در دوره اوج بازار در ۱۹مرداد ماه ۱۳۹۹ که شاخص بورس سقف تاریخی خود را فتح کرد، نسبت قیمت به درآمد بازار سهام تا سطح ۴۰مرتبه افزایش یافته بود. عددی باور نکردنی که در تاریخ نیم قرن فعالیت بورس بیسابقه بود؛ چرا که از زمان آغاز فعالیت بازار سهام در سال۱۳۴۶ تا سال۱۳۹۹ میانگین نسبت قیمت به درآمد بازار که به نوعی معیاری برای اندازه گیری، گران یا ارزان بودن قیمت سهام شرکتهاست، در محدوده ۴.۵ تا ۷.۵ مرتبه در نوسان بود و این نسبت فقط در برخی مقاطع کوتاه مثلا در سال۱۳۹۲ توانسته بود از مرز ۱۰مرتبه تجاوز کند اما وقوع برخی عوامل در سال۱۳۹۹ منجر به رشد غیر قابل باور قیمت سهام شرکتها شد و کار به جایی رسید که قیمت سهام برخی از شرکتها هر روز و بهطور مداوم بالاترین رشد را تجربه میکردند. اما ریشه این رشدهای عجیب در درجه نخست مربوط به رشد تورم و افزایش قیمت دلار بود که یک محرک اولیه برای رشد و تقریبا طبیعی بود و عامل دیگر که عامل اصلی رشد افراطی شاخصها بودند، کاهش نرخ بهره و دعوت دولت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس بود.
محرکهای اولیه رشد
آن طور که آمارها نشان میدهد؛ قیمت هر دلار آمریکا از ابتدای سال ۱۳۹۷ که جرقههای اولیه رشد بورس نیز از همین دوره زده شد تا پایان نیمه نخست سال۱۳۹۹ با ۶۱۰درصد رشد از ۴۵۰۰تومان تا محدوده ۳۲هزار تومان پیشروی کرد و همگام با این رویداد، شاخص قیمت مصرفکننده یا همان نرخ تورم نیز بیش از ۱۴۰درصد افزایش یافت. بهطور طبیعی شاخصهای بورس همگرایی زیادی با رشد قیمت دلار و تورم دارند و در دورههایی که این ۲ نماگر با رشد مواجه میشوند، شاخصهای بورس نیز صعود میکنند؛ بنابراین میتوان گفت، این ۲ مولفه محرکهای اولیه رشد شاخصهای بورس بودند. اما نمودار شاخص بورس نشان میدهد تا زمانی که بورس تحتتأثیر این ۲ عامل در حال رشد بود، روندی طبیعی و نسبتا ملایم داشت ولی از زمانی که نرخ بهره کاهش یافت و دولت نیز شروع به دعوت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس کرد، شاخصهای بورس به شکل انفجاری صعود کردند و زمینه نزولهای بعدی آن فراهم شد.
محرک رشد افراطی
آن طورکه آمارها نشان میدهد؛ شاخص بورس از اسفند ۱۳۹۸ تا ۱۹ مرداد ما ه۱۳۹۹ و در طول ۵ماه بیش از یک میلیون و۶۰۰هزار واحد رشد کرد و از محدوده ۵۰۰هزار واحد به ۲میلیون و۱۰۰هزار واحد رسید. این میزان رشد افراطی که در تاریخ بورس بیسابقه است، درست با آغاز دوره کاهش نرخ بهره در دولت قبل و دعوت دولت از مردم برای سرمایهگذاری در بورس مصادف بود.
آمارها نشان میدهد، درست در همین دوره نرخ بهره از محدوده ۲۱درصد به کمتر از ۱۴درصد نزول کرد که منجر به افتهای شدید نرخ بهره اوراق بدهی از جمله اسناد خزانه اسلامی مواجه شود. بهطور طبیعی بین نرخ بهره اوراق بدون ریسک و شاخصهای بورس ارتباط معنا داری وجود دارد و با کاهش نرخ بهره، شاخصهای بورس با رشد مواجه میشوند؛ بنابراین به زعم بسیاری از کارشناسان، یکی از مهمترین دلایل رشدهای پر شتاب بورس در این دوره، کاهش شدید نرخ بهره بود.
امیر جعفرزاده، یک پژوهشگر اقتصادی در همان دوره درباره اثرات کاهش نرخ بهره بر شاخصهای بورس گفت: علت اصلی نوسان در بازارهای مختلف وضعیت نرخ بهره بود. سیاستهای پولی و مالی بهگونهای اتخاذ شده که نرخ سود بانکی از نرخ تورم کمتر بود و در واقع، نرخ بهره حقیقی بهشدت منفی شد.
بهگفته او، کاهش نرخ بهره این سیگنال را به مردم داد که باید پول تبدیل به دارایی شود. این سیگنال سیاستگذاران، نقدینگی را به سمت بازارهای دارایی محور سوق داد. سینا سلیمانی، یک کارشناس دیگر بازار سرمایه نیز در همین باره گفت: با کاهش نرخ بهره، نرخ بهره واقعی منفی شد؛ بنابراین نقدینگی برای کسب بازده مورد انتظار خود، باید به سمت بسترهای سرمایهگذاری حرکت میکرد که یکی از گزینهها بازار سهام بود.
با وجود آنکه رشدهای افراطی شاخص بورس در آن دوره ارتباط مستقیمی با کاهش نرخ بهره داشت اما مقامات وقت دولت در همان دوره این موضوع را تکذیب میکردند اما بعد از آن عبدالناصر همتی، رئیسکل وقت بانک مرکزی بهصورت تلویحی این موضوع را تأیید کرد و کاهش نرخ بهره را به وقوع کرونا نسبت داد؛ موضوعی که مورد تردید کارشناسان بازار سرمایه است.
بهگفته همتی، علت اصلی کاهش نرخ بهره، کاهش تقاضا برای پول و علت کاهش تقاضا نیز وقوع کرونا بود و همه این عوامل منجر به هجوم نقدینگی به بازار سهام در سال۱۳۹۹ شد.
او در اینباره توضیح داد: در ابتدای سال ۱۳۹۹، اقتصاد کشور با شرایط حادث شده ناشی از شیوع ویروس کرونا مواجه شد، در نتیجه شیوع همهگیری کرونا، فعالیتهای اقتصادی کشور بهشدت کاهش یافت؛ در این بین با تصویب ستاد ملی مبارزه با کرونا ۷۵هزار میلیارد تومان در اردیبهشتماه ۱۳۹۹، برای کمک به معیشت خانوارها و نیز اعطای تسهیلات یک میلیون تومانی و بخشهای مختلف اقتصادی مطرح شد. از طرفی برای تحقق این رقم، بانک مرکزی نیز نسبت به آزادسازی ۲۰هزار میلیارد تومان سپرده قانونی بانکها نزد بانک مرکزی کرد.
او ادامه داد: مجموع این اتفاقات موجب شد عرضه پول از تقاضای آن پیش بیفتد. بنابراین تحت این شرایط بانکها با بیش از ۷۰هزار میلیارد تومان منابع مازاد بین بانکی مواجه شدند و نرخ بهره بین بانکی بهشدت کاهش یافت و بانک مرکزی بهمنظور حفظ ثبات بازارها و جلوگیری از بحران پولی، ناچار شد نرخ بازار بین بانکی را در محدوده ۱۴-۱۲درصد قرار دهد. در حالیکه درحالت عادی بانکها همیشه ۱۵-۱۰هزار میلیارد تومان پول نزد بانک مرکزی داشتند.
همتی تأکید کرد: بخشی از این پول به بورس آمد و آن شرایط عجیب در ماههای نخستین سال۹۹ رقم خورد. اما این همه ماجرا نبود و به غیر از کاهش نرخ بهره، یک عامل دیگر نیز در رشد افراطی شاخصهای بورس در سال۱۳۹۹ نقش داشت و آن تبلیغات دولت قبل برای ورود مردم به بورس بود.
درست در زمانی که نرخ بهره در حال کاهش بود، مقامات دولتی از مردم میخواستند تا منابع خود را در بورس سرمایهگذاری کنند و در عین حال تلاش کردند از طریق پذیره نویسی صندوقهای سرمایهگذاری دولتی، ازجمله دارا و پالایش یکم و همچنین عرضه اولیه سهام شستا در بورس نقدینگی مردم را جذب بورس کنند.
آمارها نشان میدهد، در همین دوره بیش از ۱۲۰هزار میلیارد تومان نقدینگی مردم راهی بورس شد و تعداد کدهای معاملاتی سهامداران جدید چند صد درصد رشد کرد. این موضوع منجر به تزریق شدید نقدینگی به بورس شد که سوخت لازم برای رشد شاخصها را فراهم میکرد.