در مراحل مختلف تاریخ اندیشه، جدال میان عقل و ایمان پیامدهای مختلفی را در تمام ابعاد اندیشه به همراه داشته است؛ چنان که گاه پیروزی برای عقل و گاه برای ایمان رقم خورده است. اما صرفنظر از اینکه در ادوار مختلف کدامیک قدرت حکمفرمایی بیشتری داشتهاند، باید از چالش میان آنها به عنوان عامل مهم پیشرفت بشری یاد کرد.
در این میان، فیلسوفان و متفکرانی هم بودهاند که علاوه بر مشخصکردن تواناییهای عقل و ایمان، همراهبودن این دو مؤلفه را با هم، بهترین حالت برای سعادت بشری ارزیابی کردهاند. اما تلاش برای پاسخدادن به سؤالات این حوزه همواره ادامه دارد؛ سؤالاتی مانند: آیا عقل بشری بهتنهایی قادر به تضمین سعادت انسان هست؟ ایمان تا چه اندازه نیازمند روشنگری عقل است؟ آیا عقل با چونوچراهایش، ایمان را از مسیر تعالی خویش دور میکند؟ ایمان به منزله پذیرفتن بیقیدوشرط فرمان الهی است؟ آیا تحقق ایمان تعقلی، یک امر پارادوکسیکال است؟ و سؤالات بسیاری زیادی که همواره ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است.
دکتر رسول رسولیپور، استاد فلسفه اسلامی و کلام جدید دانشگاه تربیت معلم در جلسه سخنرانیای تحت عنوان «عقل و ایمان کور» که روز سهشنبه 5/9/87 در سالن اجتماعات پژوهشکده باقرالعلوم (ع) برگزار شد، به توصیف جریانهای میان عقل و ایمان کور پرداخت.
دکتر رسولیپور که به توصیف رابطه عقل و ایمان کور پرداخت، علت انتخاب عنوان سخنرانی را مربوط به گفتوگویی سهروزه دانست که وی (به عنوان یکی از اعضای شرکتکننده در تیم گفتوگو، اواخر خردادماه سال1387) با شورای پاپی وایتکان، در رابطه با همین موضوع داشته است. وی طرح سخنرانی را در حد گزارشی از آنچه در چالش میان عقل و ایمان در حال حاضر در سطح جهان وجود دارد معرفی کرد.
استاد فلسفه دانشگاه تربیت معلم با اشاره به بعضی از کتابها، مجلات و نویسندگانی که در ایران از ایمان غیرفلسفی و ایمان بدون تعقل و بدون پشتوانههای برهانی و استدلال سخن میگویند، ایمان مدنظر آنها را مربوط به حوزههای شخصی دانست که هرگونه چالش، مباحثه یا گفتوگو را درباره گوهر دین عبث میدانند. همچنین یقین و اطمینان ایمانی به عنوان دو عنصر کافی برای آنها در بحث دینداری و دینورزی است و نهتنها نیازی به ورود عقل به عرصه ایمان نمیبینند بلکه ورودش را به حوزه ایمان امکانپذیر هم نمیدانند.
وی با تاکید بر این جریان در حال رشد در سطح دانشجویان و جوانان کشور افزود: «در این کشور، دانکیوپیت به عنوان نماینده جریان دینورزی بدون خدا، مورد توجه کسانی است که علاوه بر داشتن علایق دینی و ایمانی، خواستار آشنایی با جریانهای جدید در سراسر دنیا هستند؛ به همین دلیل میتوان کتاب «دریای ایمان» از دانکیوپیت را مورد اقبال این دست از جوانان دید.
دانکیوپیت مجموعه عقایدش را در دو کتاب «دریای ایمان» و «after God» مطرح میکند. دریای ایمان درواقع مجموعه سخنرانیهای او در BBC است که به علت اعتراض شدید کلیسای انگلستان، قطع شد.»
رئیس مرکز گفتوگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ورود این اندیشهها را به کشور نیازمند ارائه توضیح راجع به فضای تاریخی و زمینههای آن دانست و ادامه داد: «روشنفکران دینی کشور ما، در حمایت از این جریان قلم میزنند و سخنرانی میکنند؛ بنابراین نیاز است که ما با ریشههای جریان ایمان بدون عقل یا ایمان فراعقلی آشنا شویم.
تلاش من بر توصیف این جریان و نه داوری درباره آن است.»وی سپس به ریشهیابی واژه ایمان که در انگلیسی معادل «faith» است پرداخت و گفت: «در لاتین دو واژه برای ایمان مییابیم. یکی از این ریشههای این واژه دارای بار معنایی صرفا احساسی و به دور از عقل است و بیان میکند ایمان صرفا یک احساس و تمایل است.
ریشه دیگر واژه ایمان در زبان لاتین از نوعی معرفت و آگاهی خبر میدهد که ترکیب این دو معنی در واژه «faith» باعث شکلگیری دو جریان مختلف در جامعه مسیحی شده است.»دکتر رسولیپور اولین چهره بزرگ مسیحی را که نماینده رویکرد اول به ایمان است، پولوس مسیحی معرفی کرد که در نامه به رومیان نوشته است: 1) ادعای حکمت میکردند و احمق گردیدند 2) جهالت خداوند از حکمت انسان حکیمانهتر است.»
وی با اشاره به دو معنای مستتر در این جملات که اولا حاکی از جریان ضدفلسفی و ضدعقلگرایی به دلیل سلطه فلسفی یونانی بوده و ثانیا نشانگر اهمیت به ایمان کوربوده، گفت: چنانکه اگر شخص، ایمان کور بیاورد و هیچ درکی از آن نداشته باشد بسیار نجاتبخشتر از این است که در آن تعقل کند.
استاد کلام جدید دانشگاه تربیت معلم از جاستین مارتین، کلمنت اسکندرانی و ترتولین به عنوان سه مظهر مخالفت با تعقل در باورهای دینی نام برد. در ادامه وی به قرائت عباراتی از کتاب «faith and reason» که مجموعه دیدگاههای مربوط به عقل و ایمان به قلم
پل هلم- استاد معاصر فلسفه دین کالج لندن - است پرداخت؛ در این کتاب از زبان ترتولین چنین آمده است: «اورشلیم را با آتن چهکار؟ اصول ما از رواق حضرت سلیمان میآید.
سلیمان به ما تعلیم داد که خدا بهسادگی در قلب ما قابل رؤیت است و هیچ بهرهای از فلسفه رواقی و افلاطونی و جدل مسیحی نخواهیم برد. بعد از حضرت مسیح ما هیچ نیازی به تامل و تفکر نداریم. بعد از انجیل هیچ نیازی به پژوهش نداریم. اگر میخواهید باورمند شوید به هیچ چیز دیگری جز انجیل نیاز ندارید.»
دکتر رسولیپور که در تابستان1387 درباره این عبارات از زبان ترتولین، با آلوین پلاتینگا- متفکر معاصر دین- وارد گفتوگو شده بود، چنین ادامه داد: «وقتی به جملات ترتولین اعتراض کردم که چرا به این شدت به تفکر حمله میکند، آلوین پلاتینگا در پاسخ به من گفت: شما هم
امام محمد غزالی را دارید که به تفکر و تعقل حمله میکند. در واقع او میخواست با بهانه قراردادن این جمله مدعی شود که مبارزه با تفکر نهفقط در سنت مسیحی بلکه در سنت اسلامی نیز وجود دارد.»
به زعم دکتر رسولیپور افراط ابنرشد سبب بهوجودآمدن شرایطی شد که امام محمد غزالی فلسفه را منشأ ارتداد و کفر تلقی کرد. وی در ادامه به تقسیمبندی مردم از نظر ابنرشد در کتاب فصلالمقال اشاره کرد و افزود: «ابنرشد در این کتاب مردم را به 3 صنف تقسیم میکند:
1) صنف خطابیون: از نظر ابنرشد اکثر مردم، عوام هستند و در طبقه اول قرار میگیرند. این گروه طالب اقناعاند و دوست دارند سخنانی بشنوند که به دور از استدلال، آنها را راضی کند بدون اینکه هیچگونه تاملی در ایده مطرحشده از طرف خطیب داشته باشند. از نظر ابنرشد بهترین وسیله برای اقناع مردم، دین است و از آنجا که دین پاسخگوی نیاز مردم است و مردم نیز قدرت تعقل و درک مسائل برهانی را ندارند خداوند دین را برای عوام فرستاد. به زعم ابنرشد اگر همه مردم توان درک مسائل عقلی را داشتند هیچ پیامبری نازل نمیشد و فقط ارسطو برای مردم کافی بود.
2) صنف جدلیون: این گروه تلاش میکنند آنچه را از طریق دین میآید با فلسفه تقویت کنند. این افراد متکلمین و محققین دیندار هستند.
3) صنف برهانیون: بالاترین گروه فیلسوفان هستند. هرچند تعداد این افراد اندک است ولی آنها از دین بینیازند د زیرا حقایق را با عقل درک میکنند.»
مترجم کتاب «شبکه باور» این جریانها را نشانگر وجود تقابل ایمان و عقل در سنت ما دانست، که منجر به شکلگیری دو رویکرد کلام طبیعی و کلام وحیانی شده است و تقسیمبندی آنها را چنین بیان کرد: 1)کلام طبیعی: در واقع نظامنامهای اعتقادی است که بر دلایل فلسفی مبتنی است. 2) کلام وحیانی: نظامنامهای اعتقادی است که بر آیات وحیانی مبتنی است و هر دو - هم در سنت مسیحی و هم در سنت اسلامی- تجربه شده است.
در کشور ما نیز این دو جریان کاملا با نمایندگانشان حضور فعالی دارند.»
دکتر رسولیپور توضیح این جریانها را به طور کامل منعکسشده در کتاب «عقل و وحی در قرون وسطی» به قلم اتین ژیلسون و ترجمه شهرام پازوکی دانست.
رئیس مرکز گفتوگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که تا اینجا به جریانهای دینی که مشوق «ایمان کور» بودند، اشاره کرده بود، به توضیح جریاناتی که در میان فیلسوفان تقویتکننده این نوع از ایمان است پرداخت و گفت:
1) جریان کانتی که عقل نظری را ناتوان از دریافت خدا و فهم دین دانست و مقولات خدا، نفس و اراده را به حوزه عقل عملی واگذار کرد و گفت در حوزه عقل نظری راهی برای رسیدن به حقیقت دین وجود ندارد.
2) پوزیتیویسم منطقی در اوایل قرن بیستم که در مباحثات روی دیدگاههای برتراند راسل در حلقه وین به دست آمد و کسان دیگری چون گودل، ویتگنشتاین، پوپر، کارنپ از پیروان آن بودند. این افراد گزارههای مابعدالطبیعی، دینی، هنری و ادبی را بیمعنی شمردند؛ چنان که ویتگنشتاین متاخر فلسفه را از مباحثات متافیزیکی و کلی به سطح زبانی کشاند و وظیفه فیلسوف را به جای عقدهگشایی از احکام جدلیالطرفین مثل حدوث و قدم، جبر و اختیار، ماهیت و وجود، برطرف کردن خطاهای زبانی عنوان کرد. سخنران جلسه، نتیجه این جریانها را چنین ارزیابی کرد:« به واسطه این جریانها افراد در اروپا به این فکر روی آورند که باید حساب دین و عقل، حوزه و دانشگاه، مؤمنان و فیلسوفان را جدا کنیم. جمهوری اسلامی ایران براساس سیاستی که حضرت امام خمینی(ره) تاسیس کرده بودند از ابتدا دفتری تاسیس کردند به نام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که با این کار به نحوی میخواستند به جهان بگویند ما قائل به تفکیک و جدایی این دو دیدگاه نیستیم.
اما وجه غالب دینورزی در اروپا و آمریکا، جدایی این دو جریان از هم است.»در ادامه دکتر رسولیپور، مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم را که در سینما و ادبیات بسیار تاثیرگذار بوده است از جریانهای مودی به ایمان کور معرفی کرد و گفت: «این جریان دین را یک امر شخصی که جدا از حوزههای عمومی و دانشگاهی است معرفی میکند. کییرکگور و به دنبال آن اگزیستانسیالیستهای معاصر مثل بولتمان، شلایر ماخر و رودلف اوتو به سنت ایمانگرایی در مقابل عقلگرایی به عنوان سنت کنونی حاکم در مغربزمین کمک کردند.»آخرین فرد از این جریان که در کشور ما بسیار با اقبال مواجهه شده است، میگل اونامونو، اگزیستانسیالیست اسپانیایی است.
استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تربیت معلم، سخن اصلی این جریان را ایمانآوردن به سنتهای ایمانی مثل مسیحی، اسلامی و یهودی بدون نیاز به بحثهای کلامی و فلسفی عنوان کرد که به تعبیر آنها ایمان چونان جهش در استخری است که از قبل برای اطمینان به آبداشتن آن جستوجو نکردهایم و ممکن است تبعات زیادی به همراه داشته باشد. وی علاوه بر اشاره به تبعات این جریان در مسائل حکومتی، مهمترین مسئله را شکاف عظیم میان تعقل و تفکر با ایمان و دین عنوان کرد.