به گزارش همشهریآنلاین، بعد از کلی حرف و حدیث و کشمکش، بالاخره پرسپولیس لوکادیا هلندی را بهعنوان مهاجم نوک خرید تا به نوعی تیمش را برای فصل جدید کامل کرده باشد. جذب این بازیکن با استقبال نسبی هواداران همراه شده، چراکه او در تیمهای بزرگی همچون آیندهوون، فاینورد، برایتون و بوخوم بازی کرده است. حتی مرور برخی از گلهای به ثمر رسیده از سوی این بازیکن، مثلا گلی که او پارسال در بوندسلیگا به دورتموند زد، نشان میدهد این بازیکن تواناییهای قابلتوجهی دارد و قادر است برای خودش موقعیت بسازد. همهچیز هم اما همینقدر روشن و شورانگیز نیست.
آماری که لوکادیا را به ایران کشاند
لوکادیا با توجه به سوابقش مهاجم ارزانی نیست و اگر گذرش به ایران افتاده، یک دلیل مهم دارد؛ اینکه این اواخر آمار گلزنیاش با افت قابلتوجهی همراه شده است. از بهترین آمار گلزنی لوکادیا که سال۲۰۱۷ در فاینورد ثبت شده و او طی ۱۵ بازی ۹ گل زده، مدتها میگذرد. او ۲ سال قبل از آن هم توانسته بود طی ۲۹ بازی ۸ گل بزند و ۱۰ پاس گل بدهد که آمار بسیار درخشانی است. با این حال، مهاجم هلندی طی سالهای اخیر بهندرت عملکرد قابلقبولی داشته و تعداد گلهایش در تیمهای مختلف به تعداد انگشتان یک دست هم نرسیده است. هواداران پرسپولیس امیدوارند او در تیمشان احیا شود و مخصوصا با توجه به خط هافبک پروپیمانی که سرخها در اختیار دارند، لوکادیا به مدار گلزنی برگردد. در این میان اما یک نکته نگرانکننده وجود دارد؛ اینکه تجربه دوسالونیم اخیر نشان میدهد بهندرت بازیکنی در سیستم یحیی گلمحمدی احیا شده و به دوران اوجش بازگشته است. در حقیقت این همیشه بهعنوان یکی از ضعفهای کارنامه گلمحمدی تلقی شده است.
ستارههایی در سراشیبی
شمار زیادی از بازیکنان وجود دارند که یا قبلا خوب بودند و در پرسپولیس یحیی رو به افول گذاشتند یا بعد از جدایی از این تیم روند بهتری یافتند. مثلا به مهدی عبدی نگاه کنید؛ او امروز در حالی به سیبل انتقادات تبدیل شده که بین دو نیمفصل لیگ نوزدهم در قامت یک پدیده نوظهور تحویل یحیی شد، اما فوتبالش روزبهروز رو به ضعف و افول گذاشت. حامد لک یک مثال دیگر است؛ دروازهبانی که کارش در پرسپولیس را با فرمی درخشان و غافلگیرکننده آغاز کرد، اما هرچه گذشت، ضعیفتر شد و سرانجام در بدترین سطح ممکن از این تیم رفت. مهدی شیری هرگز بازیکن فوقالعادهای نبود، اما در تیم یحیی از همان سطح متوسط هم نزول کرد و سرانجام ناچار به جدایی شد. به جرأت میتوان گفت شیری بعد از پیوستن به فولاد شرایط بهتری پیدا کرده است. او هم در نیمفصل دوم فصل گذشته خوب بود و هم در بازی اول امسال برابر نفت آبادان از بهترینهای فولاد لقب گرفت. شاید احسان پهلوان و سعید آقایی هم در تیم نکونام روند بهتری پیدا کنند؛ ۲ بازیکنی که در بدو حضور در پرسپولیس کیفیت خوبی داشتند، اما آنها هم مدام ضعیف و ضعیفتر شدند. یک مثال دیگر هم آرمان رمضانی است؛ مهاجمی که خود یحیی خرید و همکاری بسیار ناموفقی را با او تجربه کرد، اما بعد از پیوستن به استقلال تبدیل به یک مهاجم خیلی بهتر شد. البته که آرمان آبی هم «زلاتان» نیست، اما دستکم چند گل مهم زد که تیمش را به قهرمانی نزدیک کرد. برخی حتی مهدی ترابی تیم یحیی را هم با نسخه تیم کالدرون متفاوت میبینند، اما ترابی هنوز هم جزو خوبهای پرسپولیس است. تحلیل اینکه آیا همه این موارد تصادفی است یا نه، کمی دشوار بهنظر میرسد، اما به هر حال این مثالهای پرشمار دست منتقدان را برای به چالشکشیدن یحیی باز گذاشته است.
لوکادیا؛ مهره سرنوشت
با این اوصاف شاید بیراه نباشد اگر لوکادیا را مهره سرنوشت یحیی بخوانیم؛ بازیکنی که اگر احیا شود و خوب گل بزند، هم گلمحمدی را از اتهام تنزلدادن ستارهها میرهاند و هم در فوتبال «کمگل» ایران تیمش را به سمت قهرمانی میبرد. به هر حال، ناامید هم نباید بود، چون پرسپولیس هافبکهای خوبی دارد و سطح لیگ برتر هم با فوتبال انگلستان و آلمان قابل مقایسه نیست. در نقطه مقابل اما اگر آبی از لوکادیا گرم نشود، شاید حتی موقعیت شغلی گلمحمدی به خطر بیفتد.