به گزارش همشهری آنلاین، حالا «سازوکار علمی- سیاسی بیندولتی تنوع زیستی و خدمات زیستبومی» (IPBES) پس از بررسی زیستگاههای مختلف در دنیا به این نتیجه رسیده که درآمد حاصل از بهرهبرداری از گونههای وحشی، نقش مهمی در حفاظت از زیستگاهها دارد. این پلتفرم بینالمللی که رابطی بین جامعه علمی و سیاستگذاران حوزه محیطزیست در کشورهاست، برای پاسخگویی به نیازهای علمی دولتها و نهادهای زیستمحیطی سازمان مللمتحد و دیگر ذینفعان مربوطه درباره تنوعزیستی و خدمات زیستبوم پایهگذاری شده است.
ایران نیز یکی از ۱۳۹ عضو این سازوکار است و تا به حال نقش محوری در رشد و توسعه این سازوکار بینالمللی داشته است. زندگی میلیاردها نفر در دنیا به استفاده از گونههای وحشی(گیاه و جانور) بهعنوان غذا، دارو، انرژی، درآمد و بسیاری اهداف دیگر متکی است و از آنها سود میبرد. استفاده پایدار از گونههای وحشی در هویت و زیست بسیاری از مردم بومی و جوامع محلی، نقش اساسی دارد. تضمین پایداری استفاده از گونههای وحشی، (آموزش چگونگی استفاده پایدار و توقف بهرهبرداری بیش از حد) برای معکوس کردن روند جهانی کاهش تنوع زیستی ضروری است.
برداشت از حفاظت جدا نیست
حمیدرضا میرزاده، فعال محیطزیست، منشأ اختلاف را در این میداند که «ما برداشت را از حفاظت جدا میدانیم؛ درصورتی که اتفاقا برداشت، جزئی از حفاظت است.»
او میگوید: بدون اینکه فکری به حال برداشت از طبیعت کرده باشیم، نمیتوانیم برای حفاظت از طبیعت کاری انجام دهیم. چه ما بخواهیم یا نه، «برداشت» به قیمت جان افراد، در تعارض بین محیطبانان و جنگلبانان با شکارچی متخلف تمام میشود. به این تعارضات، چرای بیرویه دام، برداشت غیرمجاز چوب، گیاهان دارویی و... را نیز اضافه کنید. برداشت از منابع طبیعی، نیازمند ارزیابی دقیق از داشتههای فعلی است. یکی از دلایل مخالفان برداشت بهخصوص مخالفان شکار تروفه(گونه قابل شکار)، نبود ارزیابی و سرشماری از گونههای وحشی است.
حمیدرضا میرزاده معتقد است که مطالعات ارزیابی و سرشماریها در کشور عموما کامل نیست چرا که برای اجرای این پروژهها بودجه کافی وجود ندارد و به «درآمد حاصل از مدیریت برداشت» بهعنوان منبع مالی نگاه نمیکنیم. جامعهای که نیازمند منابع طبیعی است، منتظر نمیماند پول بلاعوضی برای ارزیابی ظرفیت برد مناطق به محیطزیست تزریق شود و پس از چندین سال بررسی، میزان برداشت اعلام شود. ضمن اینکه مطالعات اینچنینی اعتبارشان را خیلی زود از دست میدهند. ما مجبوریم بخشی از درآمد برداشت محتاطانه، آگاهانه و علمی را صرف مطالعات به روز کنیم، ولی متأسفانه در مدیریت زیستگاهها، کسی شهامت پرداختن به آن را ندارد؛ بهطور مثال سازمان حفاظت محیطزیست سالهاست درصدی از ظرفیت زیستگاه را برای شکار تروفه درنظر میگیرد؛ مثلا از ۳۰۰ قوچ و میش، مجوز شکار ۱۰ راس را میدهد.
تأثیر این برداشت در جمعیت زیستگاه، تقریبا صفر است ولی میبینیم که هر سال بیماری طاعون نشخوارکنندگان حداقل ۲۰۰ رأس را از بین میبرد و برای حل آن بودجه نداریم. اگر درآمد حاصل از شکار در هر منطقه شفاف بود، میشد بخشی از این درآمد را با اولویتبندی به حل مشکلات و تعارضات آن منطقه مثل واکسینه کردن همه دامها در منطقه، آموزش شکارچی محلی، خودروی محیطبان و... میشد هزینه کرد؛ کاری که بودجه سازمان حفاظت محیطزیست به هیچ عنوان پاسخگوی آن نیست.
غفلت از مدیریت منابع
او مشکل اصلی را با وجود زیرساختهای لازم، نبود برنامهریزی درست میداند و میگوید: در نهایت مشخص نمیشود که از محل فروش منابع طبیعی چقدر درآمد کسب و در کجا هزینه شده است. به دلیل عدمشفافیت و تداوم در رویههای مدیریتی، مسئولان مناطق نمیتوانند هزینههای خود را مدیریت کنند. برنامهریزی اقتصادی برای حفاظت از طبیعت در ایران مثل کارگر روزمزد است.
به این صورت که یک سال بودجه خوبی به زیستگاهها داده میشود؛ مثلا موتور برای گشتزنی خریداری میشود، ولی تا ۴ سال دیگر هیچ خبری از بودجه نیست. ۴ سال بعد که بودجه بیاید، آن فقط به تعمیر موتورها کفاف میدهد. از سوی دیگر ما مدیریت منابع را فقط محدود در شکار دیدهایم؛ درحالیکه حفر چاههای غیرمجاز در زیستگاهها و شخم زدن منابع طبیعی برای دیم نیز بخشی از فرایند برداشت است و ما از آنها غفلت کردهایم. توصیه «سازوکار علمی-سیاسی بیندولتی تنوعزیستی و خدمات زیستبومی» (IPBES) به سیاستگذاران حوزه محیطزیست براساس نتایج پایلوتهایی است که در کشورها و زیستگاههای مختلف با حضور کارشناسان اکولوژیست، جامعهشناس، روانشناس و اقتصاددان انجام شده است.
عبدالله سالاری، اکولوژیست میگوید: این تیم در نهایت بهدنبال رسیدن به دستورالعملهای اجرایی مشترک برای حفاظت از سایر مناطق است. حفاظت از زیستگاههای طبیعی مستلزم هزینههای بسیاری از حقوق محیطبان تا آذوقه، بنزین، خرید ادوات و... است. سازمان حفاظت محیطزیست در همه دولتهای پیشین از تامین این هزینهها و دولتها در پذیرش اهمیت حفاظت از زیستگاهها عاجر بودهاند.
عبدالله سالاری نیز پاشنه آشیل حفاظت مناطق را مسائل مالی میداند و میگوید: حیاتوحش، منبع طبیعی تجدیدپذیری است که پس از رسیدن به حد پایداری، بهطور طبیعی با آفت و بیماری از بین میرود و بخشی از آن نیز توسط متخلفان برداشت میشود بدون اینکه بهبودی در امر حفاظت ایجاد شود. این سازوکار علمی توصیه کرده است که بخشی از منابع طبیعی تجدیدپذیر را به شرط پایداری اکوسیستم میتوان برای حفاظت از زیستگاه بهکار برد. برداشت از اکوسیستم، یک ابزار مدیریتی است که ما در ایران به درستی و با شفافیت از آن استفاده نمیکنیم.