دانشجویان بسیجی، عمده شرکتکنندگان این نشستها را تشکیل میدادند. به نظر میرسد توجیه و ارزیابی مذاکرات انجامشده و طرحهای سیاست خارجی کشور طی 30سال گذشته یکی از اهداف این همایش بود.
در این نشست حسین شیخالاسلام که هماکنون قائممقام وزارت امور خارجه است بیشتر ترجیح داد تا به موضوع دشمنیهای آمریکا با ایران و توانمندیهای ایران در مقابله با آن اشاره کند و دفاع یا انتقاد از سیاستهای خارجی دولت نهم را محمدجواد لاریجانی- دیپلمات سابق- برعهده گرفت.
لاریجانی در سخنان اولیهاش حکومت ولایت مطلقه فقیه در جمهوری اسلامی ایران را مترقیترین نوع حکومت در برابر نظامهای دیکتاتوری و دمکراسی غربی معرفی کرد و گفت: «این حکومت مشربی از حکومت الهی است و هرکس را که مجلس خبرگان برگزیند اطاعت از او معقول است.»
لاریجانی ولایت مطلقه فقیه را عهدهدار همه اختیارات و وظایف در کشور دانست که بخشهایی از اختیارات و وظایف او به قوای سهگانه محول شده است. وی آرای مردم را نیز مورد توجه قرار داد و آن را ناشی از کارآمدی نظام عنوان کرد.
بخش دیگر سخنان لاریجانی در برشمردن شاخصههای کارآمدی نظام و انتقاداتی به وضع موجود بود. وی گفت: «شاخصههای کارآمدی نظام میزان فهم درست از وضعیت (اهمیتدادن به کار کارشناسی) است. ما نه قدرقدرتیم و نه ضعیف؛ پیشبینیهای آبکی از شرایط برایمان مضر است.
حکمرانی براساس خوابنمایی نیست، براساس سازوکارهای دلی هم نیست که بگوییم به دلم خوب آمده یا بد آمده بلکه حکمرانی مستظهر به کار کارشناسی است و اکنون یکی از نقاط ضعف سیاست خارجی ما این است که پشتوانه کارشناسی ندارد. مرض عدم اتکا به کار کارشناسی در کل حکومت هست.»
لاریجانی دومین شاخصه کارآمدی نظام را پروسه تصمیمسازی و تصمیمگیری دانست و به طرح تحول اقتصادی دولت اشاره کرد که پروسه تصمیمسازی در آن وجود نداشته و مجلس و فرهیختگان و علما توجیه نشدهاند.
از نظر لاریجانی سومین شاخصه کارآمدی، بهکارگیری نیروی انسانی است که در نظام جمهوری اسلامی عدمتوجه به این نیرو، نقطه ضعف است زیرا جمهوری اسلامی برای حفظ یک چاه نفت کلی خرج میکند در حالی که برای حفظ یک نیروی انسانی کاردان یک ریال هم خرج نمیکند؛ برای همین است که با رفتوآمد دولتها مدیران فلهای میآیند و فلهای هم میروند. پس از پایان سخنرانیهای مقدماتی پرسشها مطرح شد.
اوباما کار ما را مشکلتر میکند
نخستین پرسش از رویکرد احمدینژاد در رابطه با آمریکا بود. حسین شیخالاسلام در پاسخ به این پرسش ترجیح داد به موضوع کلی رابطه ایران و آمریکا اشاره کند و بگوید: «مشکل ما و آمریکا جدی و واقعی و در واقع مشکل سلطه بر جهان است زیرا آمریکا دنبال ثروت ما برای اداره دنیاست و حضور 30سالهاش در منطقه برای کنترل چین و اروپا بوده است، لذا وقتی ما شعار عدالت سرمیدهیم رابطه بهسادگی برقرار نمیشود.»
کارشناس وزارت خارجه وجود میلیاردها دلار پول و اوراق قرضه بانک مرکزی آمریکا در خارج از این کشور را نشانه بدهکاری آمریکا دانست و گفت: «به اندازه حجم این دلارها و اوراق قرضهها آمریکاییها ورشکسته و بدهکار هستند. در حال حاضر چین بیش از هزار میلیارد دلار ذخیره دارد و لذا تلاش میکند اقتصاد آمریکا زمین نخورد چون تاثیرش روی اقتصاد چین هولناک است. الان چینیها و عربها هستند که تلاش میکنند آمریکا زمین نخورد.»
شیخالاسلام نتیجه گرفت که مشکل ما با آمریکا حلشدنی نیست و اوباما هم کار ما را مشکلتر میکند. شیخالاسلام از خاطرهاش در جریان تسخیر سفارت آمریکا در ایران که به عنوان مترجم با دانشجویان همکاری میکرد گفت و از تصمیم امام برای آزادی گروگانهای زن و سیاه نتیجه گرفت که 30سال طول کشید تا آمریکاییها بفهمند نقطهضعفشان این است و رئیسجمهورشان باید زن یا سیاه باشد!
وی پیشبینی کرد که اوباما سیستم ناعادلانه حاکم بر آمریکا را ادامه داده و شکل درگیری ما با آمریکا عوض خواهد شد زیرا جمهوری اسلامی حرف از عدالت و یکیبودن دین و سیاست میزند؛ دین و سیاستی که رابطه تنظیمشده آن در قانون اساسی، میتواند مشکل دنیا را حل کند ولی آمریکا این را نمیخواهد. با این پاسخ شیخالاسلام، دانشجویان سؤال کردند پس چرا دولت نهم اصرار دارد با آمریکا مذاکره کند؟ حسین شیخالاسلام ترجیح داد که محمدجواد لاریجانی این پرسش را پاسخ دهد. لاریجانی از مذاکره با آمریکا دفاع کرد و گفت: «دشمن هم احتیاج به مدیریت دارد. در عالم دیپلماسی دوستی و دشمنی کلمات محکمی نیستند. من معتقد بوده و هستم که با منطق حداکثریکردن منافع ملی میتوانیم با بزرگترین دشمن مذاکره کنیم؛ حتی اگر آن دشمن در قعر جهنم باشد.»
لاریجانی در ادامه گفت: عطاءالله مهاجرانی که در آن زمان معاون رئیس جمهوری بود مذاکره با آمریکا را از این موضع مطرح کرد که آمریکا زور دارد و ما را میزند. برهان او برای مذاکره غلط بود و رهبری این تفکر را زد چون اگر بنا باشد از زور آمریکا بترسیم دیگر چیزی باقی نمیماند.
شرایط مناسب
لاریجانی شرایط فعلی برای مذاکره با آمریکا را مناسب دانست به شرطی که براساس یک استراتژی مشخص انجام شود. وی در توجیه مناسب بودن شرایط فعلی گفت که طی 30سال گذشته آمریکا اینقدر به ما احتیاج نداشته است که اکنون دارد.
وی به سخنان رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا اشاره کرد که گفته است وقتی پای میز مذاکره با ایران مینشینیم ما از آنها خواسته داریم در حالی که آنها هیچ خواستهای از آمریکا ندارند.لاریجانی به سخنان اوباما راجع به دیالوگ و معامله با ایران هم اشاره کرد و گفت: «این کار بدی نیست؛ در عراق شرایط برای مذاکره معقول بود که پذیرفتیم. اگر مذاکره بخشی از بسته مهار تشنج باشد معقول است و خلاف نظر رهبری هم نیست.»
آمریکا جرأت حمله به ایران را ندارد
در ادامه نشست شیخالاسلام گفت: «آمریکا جرأت حمله به ما را ندارد. قبلا توان عملیاتی آمریکا برای حمله به ایران تکمیل شده بود و نیروهای اطلاعاتی ما هواپیماها، ناوها و موشکهای کروز آنها را در حالت عملیات میدانستند ولی برای ما سیاستمداران مشخص بود که آمریکا به ما حمله نمیکند زیرا ما در حساسترین نقطه دنیا هستیم و حساسترین کالا (نفت) را در کنترل خود داریم. نفت برخلاف کالاهای دیگر خیلی سیاسی است لذا عرضه و تقاضای آن تابع عرضه و تقاضای کالاهای دیگر هم نیست بلکه انتظارات از عرضه و تقاضای آن هم روی قیمت نفت تاثیر دارد. 40درصد نفت دنیا از خلیجفارس عبور میکند. تهدید به خدشهدارشدن مسیر عبور نفت باعث میشود به ایران حمله نکنند.»
حسین شیخالاسلام نیروی زمینی را در جنگهای کنونی بیاثر ارزیابی کرد و گفت: «350میلیون نیروی زمینی، دیگر فایده ندارد. ضد موشکها دیگر سلاح موثری نیستند. تمام توانایی غرب جمع شد که نگذارند حزبالله به اسرائیل موشک بزند ولی نتوانستند. همین موشکها الان روی خلیجفارس هم هستند. اگر یک ناو زده شود قدرت دریایی آمریکا برای تامین امنیت نفت از بین میرود. ما با مانورهایی که برگزار کردیم به آنها گفتیم که چه تواناییهایی داریم تا آنها اشتباه محاسبه نکنند. در حال حاضر ما بیش از حدود جغرافیایی در معادلات سهم و نقش داریم.»
روایت جدید از ماجرای مکفارلین
در پایان جلسه از موضوع مذاکرات مکفارلین با ایران سؤال شد که شیخالاسلام در پاسخ به این پرسش گفت که ارتش عراق دو برتری زرهی و هوایی بر ما داشت. آن زمان بحث قطعنامه 598 بود و ما برای رفع این دو نقیصه مذاکرات مکفارلین را انجام دادیم.
قصد ما این بود که با یک عملیات مهم، شرایطی ایجاد کنیم که خواستههایمان در قطعنامه گنجانده شود و به همین دلیل کسی که از طرف ما با آمریکاییها مذاکره میکرد قیافهای داشت که به نظر میرسید بهره هوشی خیلی کمی دارد ولی همه آمریکاییها گول او را خوردند.
مکفارلین رئیس شورای امنیت ملی آمریکا بود. آدم بسیار باشخصیتی بود. وقتی شکست خورد اقدام به خودکشی کرد که نجاتش دادند. او با آن منصب و پست شخصیتش تنها درخواستش از ما این بود که در هتل استقلال تهران بایستد و آقای هاشمی رفسنجانی که رد شد به او سلام کند.شیخالاسلام گفت که مذاکرات بهخوبی پیش میرفت. ما موشکهای هاگ و تاو میخواستیم. آمریکاییها نداشتند لذا از ذخایرشان در اسرائیل برای ما فرستادند.
وقتی آقای هاشمی فهمید، گفت آنها را برگردانید؛ در جنگ با یک کشور عربی نمیشود از آن استفاده کرد. ما قصد داشتیم مهمترین حمله خود را به فاو انجام دهیم. تحلیل ما این بود اگر فاو را بگیریم عراق مثل افغانستان میشود و هیچ راهی به دریای آزاد نخواهد داشت.
میدانستیم در این حمله عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد ولی در این حمله ما که نمیتوانستیم هواپیماهای آنها را در تهران بزنیم 76هواپیمای آنها را در فاو انداختیم. اگر حمله به فاو نبود قطعنامه علیه ما صادر شده بود ولی ما توانستیم 2خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه 598 بگنجانیم، هرچند عدهای در مجلس اعتراض کردند و امام دستور دادند اعتراض متوقف شود.
اگر امام نمیایستادند، مشکلایجاد میشد. اگر مذاکرات مکفارلین و هاگ و تاو نبود نمیتوانستیم در فاو پیروز شویم.در ادامه محمدجواد لاریجانی هم درباره مذاکرات مکفارلین گفت: «ریگان- رئیسجمهور وقت آمریکا- در حال سقوط بود لذا استراتژی کار با ایران پیروز را مطرح کرد ولی صهیونیستها توسط 2جاسوس موساد که در هیات مکفارلین بودند و بعدا در سقوط هواپیمایی در آمریکایلاتین کشته شدند مذاکرات را به هم زدند.»