در این راستا، یکی از مسائل بنیادین که باید به آن توجه داشته باشیم این است که کشورهای مسلط به اعتبار قدرت انعطاف فوقالعاده و الگوی روابطی که با کشورهای در حال توسعه دارند، به سهولت میتوانند بخشی از هزینههای ناشی از سیاستهای خود را به این کشورها منتقل کنند.
با این روند اگر برای ما اصابت نهایی آثار مذکور مطرح باشد، باید بدانیم که بهطور نسبی هم آسیبپذیری ما در برابر این حوادث و هم قدرت انعطاف ما برای مواجهه با آن کمتر است.
به همین دلیل و بهطور کلی وقتی تقاضای کل در کشورهای صنعتی کاهش پیدا میکند ما در هر زمینه و به میزانی که عرضه کالا یا خدمتی برای این کشورها داشتهایم، دچار چالش خواهیم شد.
نمونه کاملا بارز این موضوع، مسئله نفت و آثار و پیامدهایی است که در همه ابعاد حیات جمعی ما به جای میگذارد.
مسئله مهمتر آن است که در کنار این آسیبپذیری شدید، ایران از قدرت کافی برای مواجهه بهموقع با مسائل ایجاد شده نیز برخوردار نیست. برای مثال طی 3دهه چند ده میلیارد دلار صرف ظرفیتسازی برای تولید فولاد شده است.
اما در حالی که طی سال 83 حدود 9 میلیون تن ظرفیت بلااستفاده تولید این محصول در ایران وجود داشته، سیاستهای نادرست و افراطی آزادسازی واردات موجب شده تا بههیچوجه از این ظرفیتها استفاده نشود. در عوض 11میلیون تن فولاد در سال86 وارد شده است.
با وجود این شرایط و بهرغم آنکه طی چند ماهه اخیر در آمد حاصل از صدور نفت خام حدود 75 درصد کاهش داشته است، باز هم آنقدر هوشمندی در نظام تعرفهگذاری کشور وجود ندارد تا لااقل سیاستگذاریهای بد دوران وفور درآمد نفتی در مواجهه با این واقعیت به موقع متوقف شود.
نتیجه آن شده است که براساس برخی برآوردها، در 6 ماهه اول سال 87 نیز حدود 6 میلیون تن فولاد جدید وارد کردهایم. در واقع ترکیبی از آسیبپذیری نسبی بیشتر و فقدان هوشمندیهای کافی برای مواجهه بهموقع با این شرایط موجب شده است تا اقتصاد ایران در همه عرصههایی که به شکلی با اقتصاد جهانی ارتباط دارد، آسیبپذیر باشد.
بهرغم این شرایط، دیدگاههای متفاوتی در زمینه آثار بحران جهانی بر اقتصاد ایران مطرح میشود اما باید توجه کرد که در برخی موارد ممکن است یک مقام سیاسی براساس درکی که از مصلحتهای سیاسی دارد، سخنانی را مطرح کند که بنیان کارشناسی چندان قابل دفاعی هم نداشته باشد.
اما باید بههوش بود که خدایناکرده این سخنان تبدیل به ایدئولوژی نظام اجرایی کشور نشود. واقعیت آن است که ایران طیف انبوهی از پیوندها را با اقتصاد جهانی داشته و همه اشکال ارتباط با اقتصاد جهانی تنها در بورس خلاصه نمیشود.
بنابراین هم به اعتبار طیف گسترده پیوند با اقتصاد جهانی و هم به اعتبار ظرفیتهای بسیار محدود نظام تصمیمگیری برای واکنش نشان دادن به شوکهای کوچک و بزرگی که از بیرون به اقتصاد ایران وارد میشود، آسیبپذیری کشور فوقالعاده افزایش مییابد.
بر این اساس، اینگونه سخنان نباید مبنای رفع مسئولیت نظام کارشناسی کشور شود. میتوان گفت که این سخنان بیشتر تبلیغاتی است و مبنای روحیهبخشی دارد.
اما درصورتیکه این سخنان در نظام اجرایی و کارشناسی کشور جدی گرفته شود، این امر میتواند برای کشور بسیار خطرناک باشد؛ چراکه از واقعیتها غافل میشود.
برخی دیگر نیز بحران کنونی جهانی را بهعنوان فرصتی برای اقتصاد کشورمان قلمداد میکنند.
درصورتیکه با اقدامات نسنجیده، جاهطلبانه و خسارتبار، درآمدهای نفتی بر باد نمیرفت، این بحران میتوانست بهعنوان فرصتی برای اقتصاد ایران محسوب شود اما اکنون که این اتفاق افتاده و درآمدهای نفتی موجود در حسابذخیره ارزی هزینه شده است، فرصتهای ناشی از این تحول کمتر متوجه کشور خواهد شد و باید همه انرژی خود را برای به حداقل رساندن عوارض ناشی از این بحران صرف کرد.
* اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی