کرونا در کنار تمام آسیب‌هایی که به بخش‌های مختلف جامعه وارد آورد، لطماتی جدی را به سینما زد. لطماتی که سینما همچنان با ترکش های آن دست به گریبان است.

به گزارش همشهری آنلاین، سینمای ایران هم‌اکنون ۱۱۰ هزار صندلی فعال در سینماها دارد که این تعداد صندلی، مناسب برای پذیرش هشت فیلم دارای سرگروه و نهایتا یک فیلم در گروه آزاد است. البته ظرفیت سینمای شهرستان‌ها نیز به دلیل محدودیت، به فیلم‌های پرمخاطب اختصاص می‌یابد که نتیجه این وضعیت، ضریب اشغال بالای صندلی‌ها توسط چند فیلم پرفروش صدر جدول است و سایر فیلم‌ها که در بهترین حالت، ۷۰ درصد از تمامی آثار نمایش (اکران) را شامل می‌شود، با ضریب بسیار پائینی، شکست‌های سنگینی را در گیشه تجربه می‌کند.

این اتفاق در شرایط کنونی که بیش از ۲۰ فیلم به روی پرده است، به نفع فقط پنج فیلم ابلق، دوزیست، تی‌تی، انفرادی و تاحدودی علف‌زار است و ۱۳ فیلم دیگر، بدون اقبال خاصی، بعد از چند هفته نمایش و در حالی که نتوانسته‌ سالن‌ها و صندلی‌های چندانی را به خود اختصاص دهد، از پرده پائین می‌آیند. در همین رابطه، چند پیشنهاد اجرایی می‌تواند تاحدود بسیاری، عدالت نسبی را در نمایش رقم زده و اثرات سوء فیلم‌سوزی را تاحدود قابل‌توجهی کاهش دهد.

۱. در نیمه نخست دهه ۹۰، شورای صنفی نمایش تا حدود بسیاری به سرگروه‌ها و استاندارد کف فروش معتقد بود. این قاعده در نیمه دوم این دهه و به ویژه طی ماه‌های گذشته، چندان جدی گرفته نمی‌شود. وقتی سینمای ایران دارای هشت سرگروه است و کف فروش، چندان رعایت نمی‌شود، نتیجه آن، به بی نظمی شبیه است که سینمای ایران را مانند پایانه ای شلوغ و فقط در حال تردد فیلم نشان می‌دهد.

بنابراین اگر نمایش، به سینمای سرگروه متعهد بماند و برای هر فیلم، یک سقف زمانی حداقلی و البته ثابت در نظر گرفته شود، نه‌تنها وضعیت عدالت در نمایش تا حد قابل قبولی ترمیم می‌شود بلکه دیگر شاهد این حجم ترافیک مخرب نیز نخواهیم بود که طی آن حدود ۷۰ درصد فیلم‌ها قربانی شود.

۲. یک مشکل بزرگ نمایش کنونی، باقی‌ماندن برخی فیلم‌های کم‌مخاطب در چرخه نمایش، تا مدت‌ها است. فیلم‌هایی که به‌واسطه برخورداری از تهیه‌کننده و پخش‌کننده قدرتمند، با وجود آن‌که هفته‌ها از کف فروش افتاده‌، اما هم‌چنان تعدادی سالن را تحت اشغال داشته و فضا را برای فیلم‌های جدیدتر باز نمی‌کند. اگر بندی برای تعیین قطعی کف فروش در آئین‌نامه اندیشیده شده و در اجرا نیز به آن پایبند بمانند، قطعا فضایی ولو محدود برای فیلم‌های جدیدتری که تشنه سالن هستند، باز خواهد شد و نمونه فیلم‌هایی از این دست، هم‌اکنون در نمایش سینماها مشهود است.

۳. هم‌اکنون حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ فیلم آماده نمایش وجود دارد و این ترافیک، سبب شده تا شورای صنفی نمایش به ابتدایی‌ترین شکل ممکن، نسبت به نمایش چند فیلم در هر هفته اقدام کند؛ حال آن‌که این اتفاق سبب شده تا بر ترافیک نمایش افزوده شده و بر میزان مهیب‌تر شدن فیلم‌سوزی افزوده شود.

اینکه این شتاب برای نمایش، از سوی مدیران بالادستی به شورا دیکته شده و یا به‌عنوان اهرمی در جهت کوتاه کردن صف نمایش، به‌عنوان راهکاری مبتکرانه در نظر گرفته شده است، به صلاح سینمای امروز ما نیست و یک آهنگ کند برای نمایش، آسیبی را به این چرخه وارد نمی‌کند. تنها مزیت این شکل نمایش، کوتاه کردن صف طولانی نمایش است؛ بدون آن‌که آورده چندانی نصیب سینمای ایران شود.

۴.شخص رئیس سازمان سینمایی و برخی مدیران سینمایی از همان ابتدا عنوان کردند که مشکل صف طولانی نمایش را با روش‌های جایگزینی چون نمایش در وی‌اودی حل می‌کنند. راهکار هوشمندانه‌ای که مشخص نیست تاکنون به چه علتی اجرایی نشده است. باید پذیرفت که حجم زیادی از فیلم‌های اکران، مناسب پرده سینما نیستند و باید در پلتفرم‌های اینترنتی منتشر شوند که اتفاقا در آن مقیاس، با حاشیه فروش بهتری نیز مواجه می‌شوند اما مشخص نیست این فیلم‌ها به چه دلیل، هم در فصل طلایی اکران به روی پرده می‌روند و هم امروز که سینماها به دلیل ماه محرم، در یک رکود نسبی به سر می‌برند، سالن‌هایی را در اختیار دارند.

در هالیوود نیز سالانه حدود ۹۰۰ فیلم ساخته می‌شود که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، حدود یک‌سوم آن به پرده راه یافته و مابقی، از طریق سامانه‌های وی‌اودی منتشر می‌شود. بنابراین با حذف فیلم‌هایی که چندان برای نمایش روی پرده مناسب نیستند، می‌توان ضمن چابک‌سازی اکران، به پویایی مقوله نمایش آثار و واقعی شدن گیشه سینماها کمک شایان‌توجهی کرد.

۵. یکی از وجوه مهندسی در نمایش، فارغ از مواردی که عنوان شد، تنوع گونه است؛ اصلی که امروز اصلا رعایت نشده است. به پنج فیلم نخست گیشه نگاه کنیم: ابلق، دوزیست، انفرادی، تی‌تی و علف‌زار. چهار فیلم از این پنج فیلم، متعلق به سینمای اجتماعی است که هر یک از آنها می‌توانست در یک نمایش مستقل و بدون تلاقی با آثار اجتماعی مهم دیگر، یک جریان پرسود را برای سینمای ایران رقم بزند اما ابتدا علف‌زار به نمایش درآمد؛ این فیلم تا خواست جای خود را باز کند، تی‌تی به روی پرده آمد که سبب سرشکن شدن فروش علف‌زار شد. تی‌تی تا خواست خودی نشان دهد، دوزیست نمایش داده شد که عملا جلوی فروش بیشتر علف‌زار و مخصوصا تی‌تی را گرفت. یک هفته پس از نمایش دوزیست نیز ابلق به روی پرده رفت که فروش سه فیلم دیگر را سرشکن کرد و سبب شد تا مخاطبان سینمای اجتماعی که شاید ماهی یک تا دو بار به سینما می‌روند، نتوانند از همه این فیلم‌ها استقبال کنند.

در مقابل این فیلم‌های اجتماعی، تنها یک کمدی پرمخاطب  انفرادی به روی پرده است که رقابت نامتوازنی را با سینمای اجتماعی شکل داده است. دو کمدی دیگری که به روی پرده هستند نیز نتوانستند مخاطبان انفرادی را به سبد خود متمایل کنند.

بنابراین بسیار عجیب است که چرا شورای صنفی نمایش از میان آثار کمدی بدون مشکلی که صاحبان آن رغبت خوبی برای نمایش فیلم های خود دارند، آثاری را به روی پرده نمی‌فرستند و حالا که به نوعی این کار را انجام نداده‌اند، چطور چهار فیلم پرفروش سینمای اجتماعی را به جان هم انداخته‌اند تا یک فیلم‌سوزی آشکار را در این مقیاس به راه بیاندازند؟ ضرورت دارد تا با یک تنوع مهندسی‌شده از گونه‌هایی که فیلم ها دارد، مقوله نمایش را چابک کرده و ضمن پرمخاطب‌شدن بیشتر فیلم‌ها، گیشه را نیز با رونق هوشمندانه‌تری مواجه کند.

این پنج مورد، نکاتی هستند که به وضعیت نمایش کنونی سینما، سر و سامانی نسبی می‌بخشد اما اینکه شاید در پشت‌پرده، مواردی وجود داشته باشد که اجازه ندهد تا این راهکارها اجرایی شود، تدابیری را می‌طلبد که باید برای یک نمایش هوشمند، آنها را برداشت تا با فراغ‌ بال و آسودگی بیشتری به استقبال گیشه شش‌ماهه دوم امسال برویم.