امام خمینی نیز با آگاهی از ظرفیتها و قابلیتهای تشکلهای دینی و با استفاده از فرصتهای وعظ در مناسبتهای مذهبی گوناگون، مردم را به سقوط رژیم شاهنشاهی و رها شدن از دیکتاتوری پهلوی ترغیب میکردند.
یکی از این حرکات که رژیم شاه را به یقین رساند که هیچ جایگاهی در میان مردم ندارد راهپیمایی گسترده تاسوعاو عاشورای سال 57 بود که مصادف با 20 و 21 آذر همان سال است. مردم در این روز حرف آخر را به رژیم پهلوی زدند.
در کتاب «اعترافات ژنرال» قرهباغی آمدهاست که ازهاری به اتفاقِ قرهباغی روز هشتم محرم شورایامنیت ملی را تشکیل میدهند و این مطلب را به بحث میگذارند که خبرهایی مبنیبر اینکه انقلابیون میخواهند اقدام به برگزاری راهپیمایی کنند شنیده میشود.
آیتالله طالقانی طی اطلاعیهای مردم را دعوت به راهپیمایی در روز تاسوعا میکنند.
مدرسین و فضلایحوزه علمیه قم و علما و روحانیون تهران نیز اعلامیههایی برایشرکت در راهپیمایی صادر میکنند. راهپیمایی تاسوعا شروع میشود. این راهپیمایی از ابتدای خیابان دماوند در میدان امام حسینشروع و به میدان آزادی ختم میشد، آنگونه که خبرگزاریها در آن زمان اعلامکردند طول صف راهپیمایی 7 کیلومتر بود و تخمین میزدند که نزدیک به 4 میلیون نفر در این راهپیمایی شرکت کردهاند. همان روز راهپیمایان وعده میدهند که فردا هم (روز عاشورا) حرکت را ادامه دهند. راهپیمایی روز عاشورا به نسبت بسیار گستردهتر از راهپیمایی روز تاسوعا انجام شد.
اگر در روز تاسوعا مردم از شعار «مرگ بر شاه» منع شده بودند در راهپیمایی روز عاشورا این منع وجود نداشت.
مردم شعار میدادند: «ای شاهخائن، آواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی، کشتی جوانان وطناللهاکبر، کردی هزاران تن کفناللهاکبر، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه.» در همین روز نیز مردم فریاد «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد» را سر دادند.
در پایان این راهپیمایی قطعنامهای در 17 ماده قرائت شد. در این قطعنامه برای اولینبار مواردی مطرح شد که از جمله میتوان به «تأیید رهبری بلامنازع حضرت امام، برکناریشاه و برچیده شدن بساط سلطنت، نفی استعمار خارجی و نیل بهاستقلال و خودکفایی ملی، برقراری حکومت عدل اسلامی، حفظ حقوِق سیاسی ـ اجتماعی افراد جامعه و اقلیتهای مذهبی، اعطای آزادیواقعی و حفظ حیثیت، شرف و کرامت انسانی به زنها، اجرای عدالتاجتماعی و نفی هر گونه تبعیض و استثمار و...» اشاره کرد.
همان روز سه فروند هلیکوپتر در آسمان تهران به پرواز در آمد. در یکی از این هلیکوپترها، شخص شاه با خلبان مخصوصاش نشسته بود. نقل میشود که شاه با دیدن عظمت این راهیپمایی از ازهاری میپرسد: «تمام خیابانهای تهران را مخالفین من اشغال کردهاند، پس موافقین کجا هستند؟»
بعدها خبرنگاری فرانسوی درباره این راهپیمایی عظیم به شاه میگوید: «شما هم مانند ژنرال دوگل از طرفداران خود بخواهید که به خیابانها بریزند.
آنچنان که مردم فرانسه بهخیابان شانزهلیزه ریختند و از دوگل حمایت کردند.» شاه در جوابمیگوید: «متأسفانه طرفداران من اکنون در شانزهلیزههستند.»
امیر عباس هویدا در دومین جلسه محاکمه خود درباره این راهپیمایی عظیم اظهار داشت: شاه از همه جریانها با خبر بود و من روزهای تاسوعا و عاشورای 57 با هلیکوپتر تا میدان آزادی و بالای جمعیت پرواز کردم و برگشتم و به شاه گفتم که این حرکت، تظاهرات یک دسته نیست؛ بلکه یک رفراندوم است و همه مردم تهران و ایران میخواهند که دیگر شما نباشید.
شاه گفت: چاره چیست؟
گفتم: به غیراز رفتن، شما چاره دیگری ندارید.تلویزیون (C.B.S.) با اشاره به راهپیمایی آن روز گفت: «تمام ملترأی داد که شاه نباید باشد و باید دنیا این معنی را بداند که شاه به هیچوجه دیگر قانونیت ندارد.»
فردای آن روز هم امام خمینی در بیانیهای اعلام میکنند: «مجلس آمریکا باید کارتر را مؤاخذه و استیضاح کند که چرا از یک حکومتی پشتیبانیمیکند که پایه ملی ندارد؛ این خلاف مصالح آمریکا است.»