به گزارش همشهری آنلاین، متخصصان پیشبینی میکنند با خشک شدن دریاچه ارومیه در بهترین حالت، حدود ۶میلیون نفر از جمعیت ساکن در حاشیه این دریاچه مجبور به ترک منطقه خواهند شد. آنها هم که میمانند با بیماریهای قلبی، ریوی، چشم و انواع سرطانها دستوپنچه نرم خواهند کرد.
این دریاچه مجبور به احیا شدن است
عیسی کلانتری، دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه که خود سالها مسئولیت احیای این دریاچه را برعهده داشت، چندی پیش گفته بود «این دریاچه مجبور به احیا شدن است. حاکمیت و دولت هم نمیتواند آن را خشک کند، حتی اگر کشاورزی از بین برود؛ چون ۱۳میلیارد تن نمک در بستر آن خوابیده است؛ اگر این بستر نمکی بدون پوشش شود، چندین میلیون نفر ازجمله ساکنان شهر تبریز باید تخلیه شوند. مهاجرین ما در کل زمان جنگ به یکمیلیون نفر نمیرسیدند که آن همه مشکل برای کشور آفرید.
حالا میشود شهر تبریز را زیر غبار نمکی رها کرد؟ اگر دریاچه آب نداشته باشد، زمستان حداقل ۳ تا ۴درجه سردتر و تابستان ۳ تا ۴درجه گرمتر است. این ۸-۷ درجه اختلاف دما تمام اکولوژی منطقه را بهم میریزد. در غبار نمکی که سال۹۳ ایجاد شد، زنبور عسل در آذربایجانشرقی مسیر خود را گم کرد. جایی که زنبور عسل ۸-۷ سال وجود نداشته باشد، کشاورزی منطقه ریشهکن میشود. چون مسائل اکولوژیک پیوسته به هم است.»
فارغ از راهحلهای منطقی و پایدار احیای دریاچه ارومیه باید گفت احیا نشدن دریاچه ارومیه، «امنیت زیستی» چندین میلیون ساکن اطراف آن را از بین میبرد. آنچنان که ساکنان حاشیه دریاچه آرال امنیت زیستی خود را ۲ دهه قبل از دست دادند.
براساس تحقیقی که در نشریه «پیشگیری از سرطان آسیا- اقیانوسیه» تحت عنوان «افزایش بروز سرطانهای بدخیم در ۳ منطقه محروم از نظر زیستمحیطی» منتشر شده است، در ۳ منطقهای که با عناوین «منطقه فاجعه زیستمحیطی»، «منطقه بحران زیستمحیطی» و «منطقه شرایط بحرانی» شناخته میشود، میانگین سالانه میزان ابتلا به سرطان در جمعیت بزرگسال ۱.۵ برابر بیشتر از منطقه «کنترل» در این تحقیق است. در هر ۳ منطقه «دریای آرال» و همچنین در منطقه «ژانارکینسکی»، سرطانهای اصلی در جمعیت بزرگسال شامل مری، معده، نای، ریه، کبد صفرا و پستان بود. بهطور خاص میزان افزایش سرطانها در منطقه فاجعه اکولوژیکی ۵۷.۲ درصد، در منطقه بحران زیستمحیطی ۶۱.۹ درصد و در منطقه شرایط بحرانی ۱۶.۹ درصد بیشتر از منطقه کنترل در این تحقیق بود. میانگین بلندمدت سالانه در سرطانهای مغز و سیستم عصبی مرکزی، سرطان استخوان و غضروف مفصلی و سرطان تیروئید نیز بهطور قابل توجهی از میانگین گروه کنترل فراتر بود.
در دهه ۱۹۶۰، اتحاد جماهیر شوروی پروژه بزرگ انحراف آب را در دشتهای خشک قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان انجام داد. ۲ رودخانه اصلی منطقه که از ذوب برف و بارش در کوههای دور تغذیه میشدند، برای تبدیل بیابان به مزارع پنبه و سایر محصولات منحرف شدند. قبل از این پروژه، رودخانههای «سیردریا» (سیحون) و «آمودریا» (جیحون) در پایینترین قسمت حوضه آبریز دریاچه آرال که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود را میساختند.
اگرچه آب رودهای سیحون و جیحون، کویر را شکوفا کرد، اما دریای آرال را ویران کرد. با خشک شدن دریاچه آرال، جوامع و شیلات که به آن وابسته بودند از بین رفتند. آب شور بهطور فزایندهای با کود و آفتکشها آلوده شد و توفان ریزگردها از بستر دریاچه در معرض آلودگی، آلوده به مواد شیمیایی کشاورزی به یک خطر برای سلامت عمومی تبدیل شد. این همان بلایی است که در سالهای اخیر دامان حوضه آبریز دریاچه ارومیه را نیز گرفته است. توسعه کشاورزی غیرپایدار به قیمت از بین رفتن دریاچه ارومیه تمام شده است.
مهاجران جمعی در راهند
علیرضا شریعت، مسئول سابق دفتر نظارت و پایش ستاد احیای دریاچه ارومیه معتقد است «براساس گزارشهای مطالعات صورت گرفته توسط دانشگاههای علوم پزشکی تبریز و ارومیه که در همان ابتدای شروع فعالیت ستاد صورت گرفت، ذرات موجود در ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه حاوی ترکیبات کلسیم، آهن، آلومینیوم و منیزیم هستند.»
او که دبیر فدراسیون آب ایران نیز هست با اشاره به نتایج یک پیمایش به ایسنا توضیح داد: «نتایج پیمایش آماری که در ستاد احیای دریاچه ارومیه و با همکاری پلیس راه منطقه انجام گرفت، نشان داد پرآبی دریاچه ارومیه باعث کاهش زیاد تصادفات رانندگی در مسیر جاده حاشیه دریاچه ارومیه و حتی کاهش دعواهای خیابانی در شهر ارومیه شده است و این روند هنگام خشک شدن دریاچه ارومیه، بهطور کامل برعکس شده است. این موضوع نشان میدهد که «آب» یک پدیده چندوجهی است که علاوهبر جنبههای اقتصادی، بهداشت و سلامت و... وجه بهداشت روانی هم دارد.»
بهگفته او «توفان نمک علاوهبر تحتتأثیر قرار دادن استانهای همجوار دریاچه ارومیه، تا هزاران کیلومتر دورتر یعنی تا شمال شرق ایران را هم تحتتأثیر قرار میدهد و گستره آن به استانهای تهران، قم، خراسانشمالی، خراسانرضوی و سمنان هم میرسد و در بهترین حالت حدود ۶میلیون نفر از جمعیت ساکن در حاشیه این دریاچه را مجبور به ترک منطقه خواهد کرد.» روحالله متفکرآزاد، نماینده مردم آذرشهر، اسکو و تبریز نیز در صحن علنی مجلس اعلام کرده است: «اگر امروز تکان نخوریم، ستاد احیای دریاچه ارومیه که اکنون تبدیل به ستاد نجات شده، تبدیل به ستاد تدفین خواهد شد».
آنطور که این نماینده مجلس در صحن علنی تأکید کرده است: «با افزایش شوری(EC) خاک در وهله اول گیاهان حساس به شوری و نسبتا مقاوم و سپس همه گیاهان مقاوم به شوری از بین خواهند رفت و به مرور زمان کشاورزی نابود خواهد شد و پس از هر توفان نمکی باید ۵۰۰سال منتظر اصلاح بمانیم. تأثیرخشکیدگی دریاچه بر اقتصاد و مهاجرت میلیونها انسان فرهیخته به مرکز کشور هم تبعات بعدی این اتفاق خواهد بود.»