به گزارش همشهری آنلاین، جعفر بندی شربیانی، عضو شورای شهر تهران در یادداشتی نوشت:
۱-براساس آمارهای رسمی اعلامی، آمریکا هماکنون ۷۰۰ تا ۸۰۰ پایگاه زمینی، دریایی، هوایی و جاسوسی در خارج از خاک خود دارد. گفته میشود بیش از یکمیلیونو۱۵۰ هزار نظامی آمریکایی در این پایگاهها مستقر هستند.
بودجه نظامی امسال آن کشور بالغ بر ۷۶۸میلیارد دلار است.
۲-همین حالا در تایوان با چین سرشاخ است، در شرق آسیا برای کرهشمالی شاخ و شانه میکشد، در اوکراین صحنهگردان اصلی جنگ است، چندین دهه است که برای هژمون و منافع خود و محافظت از رژیم صهیونیستی در خاورمیانه جنگافروزی میکند (اشغال عراق و افغانستان و سوریه)، معنا و کارکرد دولت در لبنان را از بین برده است، در لیبی یک سوی قصه است، دمکراسی و مطالبات مردمی در مصر را به محاق برده است و در جنوب لبنان در حال مداخله روی مرزهای آبی آن به نفع رژیم صهیونیستی است. تقریبا در ۴گوشه عالم در حال نقشآفرینی، دخالت و خرابکاری است. این ماجرای امروز و دیروز هم نیست. بعد از جنگ جهانی دوم کارِ هر روزهاش است. قبل از او استعمار پیر یعنی انگلستان همین کارها را در سطحی و به نوعی دیگر در اقصینقاط دنیا میکرد.
همین حالا، اگر به سطور روزنامهها و رسانههای روسی سر بزنید، در تحلیل آنچه در اوکراین میگذرد، میگویند؛ اقدام پیشگیرانه ما در اوکراین برای حفظ و بازدارندگی در برابر حوادثی است که اگر جلوی آن را نمیگرفتیم بعدها بر سرمان میآمد.
۳-همین روزها، اگر خبرهای کشور ترکیه را پیگیری کنید، رئیسجمهور آن کشور میگوید: هر لحظه که اراده کنیم به نقاطی در شمال عراق حمله میکنیم، در فاصله ۳۰کیلومتری درون خاک سوریه نقطه حائل درست می کنیم، هر لحظه ممکن است به یونان حمله کنیم، در لیبی حضور دارند، در کشور مصر ادعاهایی دارند و... .
۴- روی نقشه خاورمیانه کمی پایینتر بروید، کشور عربستان سالهاست بر سَر مردم بیدفاع یمن بمب میریزد، در لبنان حضور دارد، در آمریکا برای فشار به ایران لابی میکند، در اروپا مدرسه مذهبی دارد، با سیگنال مثبت دادن به کشورهای اقماری کوچک همپیمان خود میگوید علیه ایران به پیوند ابراهیم بپیوندید و خلاصه اینکه مدعی رهبری دنیای عرب و جهان اسلام است و میلیاردها دلار در گوشهگوشه خاورمیانه و فراتر از آن هزینه میکند!
۵-کشورهای کوچک امارات، بحرین و... را درنظر بگیرید، در سوریه و در تبدیل آن به یک زمین سوخته نقش دارند، برخی از آنها در همه توطئههای چند سال اخیر علیه ایران متحد و همسو با آمریکا عمل کردند! در یمن، در لیبی و در نقطه نقطه خاورمیانه از پول نفت خرج میکنند. اگر بخواهم مصادیق این قصه را ادامه دهم در
جای جای جهان مثالهایی وجود دارد، بیشتر مثالهای خاورمیانه را زدم؛ چون که درک نزدیک و ملموسی بهواسطه نزدیکی داریم!
اصلا در عمق تاریخ فرو بروید، ۱۰۰سال، ۲۰۰سال، ۱۰۰۰سال! انگار قصه تکراری و همیشگی تاریخ بشر است. حمله اسکندر مقدونی، تهاجم مغولها، حمله نادر به هند، جنگ جهانی اول و دوم، جنگهای اعراب و اسرائیل و...
این مثالها را زدم که به مفهوم و معنای «عمق»، «نفوذ استراتژیک»، هژمون، سلطه و تسلط برسم! شاید برخی بگویند بشر امروزی متمدن و مدرن شده است و دیگر دنبال جنگ نمیرود! حتی اگر روزی هم چنین شود (که محال است) باز هم نفوذ و هژمون با اشکال نرم و متفاوت وجود خواهد داشت. بدون شک، تحقق چنین امری نیازمند تولید قدرت نرم و سخت است و هر کشوری در حوزه تولید قدرت، مزیتهای خاص خود را دارد و البته این مفهوم چندوجهی و دارای پیچیدگیهای زیادی است.
حال سؤال اساسی این است که در تئوری و گفتمان انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن، منابع و مأخذ این عمق و نفوذ و تولید قدرت چیست؟
آیا صرفا بر توان مادی، اقتصادی و منابع زیرزمینی خود متکی است؟!
در واکاوی ریشهها و پایههای منابع قدرت نظام جمهوری اسلامی که امروز در جنوب لبنان و به واسطه شجره طیبه حزبالله برای آمریکا و رژیم صهیونیستی اینگونه دیکته میکنند که خطوط میدان نفتی و گازی مشترک چگونه و کجا باید باشد؟
در یمن بخش اصلی معادله الهامبخشی برای انصارالله است، در عراق امروز، با مردم آن به هویت و زیست مشترک تاریخی خود فراتر از مرزها برگشته است، در افغانستان بهگونهای عمل کرد که آمریکا بزرگترین پایگاه خود و دهها میلیارد دلار تجهیزات نظامی در بگرام را جا گذاشت و فرار کرد، در سوریه از نقطه و لحظه سقوط قریبالوقوع دمشق کار را به جایی رسانده است که مخالفان و تروریستها در گوشهای از خاک آن کشور گرفتار و اسیر شدهاند، در خلیجفارس آقایی تام و تمام دارد، در حیاط خلوت آمریکا در آمریکای لاتین حضور دارد، در اوکراین توسط دشمن آمریکایی متهم نقشآفرینی است و...)
به چه چیزهایی میرسیم؟
بدون شک، مخرج مشترک و پایه اساسی منبع لایزال این قدرت در ایدئولوژی و مسلک امامحسین(ع) نهفته است.
امامخمینی(ره) و مقام معظم رهبری همان روح فراتاریخی و عصاره «عدالتخواهی»، «آزادگی» و «ظلمناپذیری» امامحسین(ع) را که در رگهای این ملت و ملتهای مسلمان جاری، اما منجمد و خفته بود، زنده کردند. اینگونه است روزی که عنقریب نزدیک بود داعش بر کل خاک عراق مسلط شود با یک اشاره مرجعیت شیعه و با فداکاری و سازماندهی شهید حاج «قاسم سلیمانی» به عقب رانده شد و به پایان رسید.
لذا در تبیین «جنس»، «ماهیت» و «چیستی» احیای نفوذ و عمق استراتژیک ایران اسلامی که بعد از قرنها از خمودگی و خواب بیدار شد، قطعا به نتایج متفاوتی از سایر کشورها میرسیم.
این، ایدئولوژی و مکتب عاشورایی و اربعینی حسین(ع) بوده است که با کمترین امکانات و در ذیل بیشترین فشارها و تحریمها، چنین ایران بزرگ تاریخی را تا مرزهای مدیترانه احیا کرده و آن را تبدیل به ابرقدرت خاورمیانه ساخته است.
دقیقا به همین دلیل است که آمریکا و همسویان و همپیمانان آن در تحلیل ، فهم و چرایی آن ماندهاند و برای خنثی و بیاثر کردن و نهایتا تسلط دوباره بر ایران و خاورمیانه خطوط و راهبردهای زیر را پیگیری، تبلیغ و عملیاتی کردهاند:
۱- با اعمال تحریمهای ظالمانه (نظیر آن در تاریخ بشر وجود ندارد) و فشار بر مردم ایران و فقیرسازی اقتصادی آنها و بهصورت همزمان با بلندگوها و رسانههای وابسته بهخود به مردم ایران بقبولانند که این سختی و فشار محصول حضور و نقشآفرینی ایران اسلامی در شرق و غرب خاورمیانه است! و آنها را به این باور برسانند که بین اقتصاد و احیای نقش تاریخی ایران در خاورمیانه باید یکی را برگزینند!
بهعبارتی دیگر، کاری را که خود و دیگر کشورها انجام میدهند (در همهجا حضور دارند و صدها میلیارد دلار برای آن خرج میکنند) تبدیل به نقطه ضعف جمهوری اسلامی و شوراندن مردم علیه این تئوری تحریک و ترغیب کنند!
۲-بهخاطر آگاهی از عمق نفوذ معنوی و الهامگیری تودههای عرب مسلمان از گفتمان و تئوری انقلاب اسلامی و مشخصا بهدلیل پایداری ایران بر خط مستقیم و ثابت و پایدار مخالفت با رژیم صهیونیستی (بهعنوان نماد ظلم و استکبار در خاورمیانه) بدون محاسبه منفعتی و اقتصادی تلاش کردند که این ایدئولوژی وحدتبخش حسینی را تفسیر و تعبیر فرقهای کرده و برای تودههای مسلمان و عرب اینگونه القا کنند و جا بیندازند که نظام اسلامی بهدنبال فرقهگرایی مذهبی است؛ درحالیکه همگان میدانند حماس سنی و حزبالله شیعه به یک میزان و یک نگاه مورد توجه و پشتیبانی جمهوری اسلامی بودهاند؛ بهنحوی که همه گروههای فلسطینی و لبنانی به این اذعان و اعلام کردهاند که در بیش از ۴۰سال گذشته تنها و تنها ایران اسلامی بوده است که بدون قید و شرط از آرمان فلسطین و استقلال لبنان حمایت کرده است.
دقیقا به همین دلیل است که با وجود هزینههای سنگین رسانهای و امنیتی تئوری تفرقهاندازی مذهبی آنها نتیجه نداده است. اگر نتیجه میداد پیمانهای جعلی، قلابی و عادیسازی با سران برخی کشورهای منطقه امروز مسئله امنیت و عمر رژیم صهیونیستی را تضمین کرده و مورد پذیرش اجتماعی تودههای عرب قرار گرفته بود!
امروز نظامیان کهنهکار و برخی سیاستمداران کارکشته آن رژیم، آشکارا اذعان میکنند که وعده صادق مقام معظم رهبری بر نزدیکی پایان این رژیم روزبهروز نزدیک و نزدیکتر میشود.
بنابراین محور مقاومت نقطه مقابل اعراب و تودههای مسلمان نیست، بلکه صرفا یک دشمن و هدف دارد و نظام اسلامی بهخوبی آن را پیاده کرده است.
۳- تلاش کردهاند به اشکال مختلف دست به براندازی نظام اسلامی بزنند و از اینرو از هیچ روش و ترفندی دریغ نکرده و نخواهند کرد.
به تعبیر مقام معظم رهبری یکی از جلوهها و نقاط خیلی استثنایی نظام جمهوری اسلامی تابآوری آن است؛ تابآوری در برابر انواع و اقسام تحرکات برای براندازی! تحرکات اخیر آنها در طرح انواع تعبیر و تفسیر غیرواقعی، قلابی و جعلی درباره راهپیمایی بینظیر اربعین حسینی دال بر ادامه این تلاشهای مذبوحانه است!
اربعین امسال نشان داد که همه ترفندهای فوق به نتیجه نرسیده است، انگار خون، شور و شعور حسینی که ریشه تاریخی در میان این ملت و ملتهای مسلمان دارد و گوشههایی از آن را این روزها در گرمای عراق میبینیم، تمامناشدنی بوده و همه محاسبات مستکبران و ظالمان را بر هم زده است؛ دقیقا به همین دلیل است که میتوان ادعا کرد اصلیترین منبع تعذیهکننده عمق نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی اربعین حسینی است.