به گزارش همشهری آنلاین علی عمادی، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت:
مدینه گرفتار خشکسالی شده بود و آذوقه گران؛ گرسنگی بر اهالی شهر پیامبر غلبه داشت. در یک جمعه وقتی مسلمانان پای خطبههای رسول خدا نشسته بودند، صدای طبل و نی از دور شنیده شد؛ طبق رسم آن زمان این نوا حکایت از نزدیک شدن قافلهای داشت که به قصد تجارت میآمد و مردمان را دعوت به دادوستد میکرد. قافله «دحیه کلبی» بازرگان زیتون، از شام به یثرب رسیده بود و مسلمانان که میترسیدند دیگران پیشدستی کنند و اموال کاروان را بخرند، پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم را در همان حال خواندن خطبه رها کردند و دسته دسته به استقبال تاجر کلبی رفتند. از صفوف جماعت فقط انگشت شماری باقی ماندند؛ برخی آنها را 12نفر و برخی از آن کمتر دانستهاند. در این شرایط بود که آیه آخر سوره جمعه نازل شد «هنگامی که تجارتی یا بازیچهای ببینند بدان شتابند و تو را در همان حال، ایستاده رها کنند؛ به آنها بگو که آنچه نزد خدا از جزاست برای شما بسی بهتر از لهو و لعب و امور دنیوی بوده و خدا بهترین روزیرسان است.»
اگرچه پیامبران مردم را با سخن به مسیر هدایت موعظه میکردند اما باریتعالی خطاب به پیامبر خود، او را صرفا یک «یادآوری کننده» میخواند؛ «فذکر انما انت مذکر / لست علیهم بمصیطر» و اینگونه نیست که پیامبر خدا بر مردمان مسلط شود و آنها را مجبور به ایمان کند. پند و اندرز مفید است و قلوب را جلب میکند اما قلوبی که خود خواهان باشند.
اگر تنها حرف میتوانست مردمان را به راه بیاورد، بالاتر و صاحب نفستر از دردانه هستی، ذات محمد مصطفی صلیالله علیه و آله و سلم نبوده و نخواهدبود اما مردمان حتی او را براساس نص مستقیم قرآن کریم به نوای خرید و فروشی فروختند و رهایش کردند. خوش خیالی است که صاحبان سخن بخواهند صرفا با تکیه بر کلام به نتیجه برسند چه رسد به آنکه صاحبان قدرت بخواهند با زور چنین کنند.
***
ماجرای مادری که نزد پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم آمد تا فرزندش را از خوردن خرما نهی کند، مشهورتر از بازگویی است. فرستادهای که حتی در نهی از رطب، خود پایبند به عمل بود، مردمان را به کلام صرف دعوت به راستی و درستی نمیکرد. «دعوتکننده مردم غیراز زبانهایتان باشید» توصیهای است که امام صادق علیهالسلام برای اهل ایمان فرموده و این روش و منش معصومان در جلب توجه و تسخیر قلوب است. پیامبری که بفرموده خود، برای تکمیل اخلاق مبعوث شد با رفتار و کردارش فوج فوج مردم را به دین خدا وارد کرد نه با حرف و سخن و منبر. اگر نیت در اصلاح امور داریم و از منکرهای جامعه ناخشنودیم، بهتر آن است به تاسی از صاحب دین، بهجای تیز کردن زبانها و گره کردن مشتها، تجدیدنظر کنیم در کردارهای خودمان تا شاید به مددی قدسی، دلهای مردمان ارشاد شود.