به گزارش همشهری آنلاین، با اعلام خبر فوت «مهسا امینی» بعد از فراخوانی در گشت ارشاد، ناآرامیها در نقاط مختلف کشور شکل گرفته و در بسیاری از نقاط به اغتشاش و درگیری کشیده شده است. اما منشأ این اعتراضات، عوامل گسترش ناگهانی آن و راهکارهای درست رویارویی با آن، موضوعاتی مهم و پیچیده است که بررسی آنها، نیازمند دریافت نظر نخبگان است.
در ادامه مصاحبه مهدی رفیعی بهابادی رییس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در این زمینه را میخوانید.
اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ صرفا قضیه آزادی اجتماعی و فرهنگی نیست
از نظر دکتر بهابادی، اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ صرفا مساله حجاب و گشت ارشاد نیست. وی معتقد است هر اعتراضی یک کاتالیزور دارد. مثلاً در آبان ۱۳۹۸ کاتالیزور مساله بنزین بود. در ۱۴۰۱ بحث کشته شدن مهسا امینی و مساله گشت ارشاد است اما اینها صرفاً علت قریب هستند و باید دنبال علل اصلی بود. در طول چند دهه گذشته در ایران شاهد اعتراضات نسبتاً گستردهای بودیم که برخی محققان آن را به اعتراضات طبقه متوسط یا اعتراضات طبقه پایین تعبیر کردهاند. به عنوان مثال اعتراضات ۷۸ و ۸۸ را اعتراضات مبتنی بر خواستههای سیاسی و مربوط به طبقه متوسط میدانند و اعتراضات ۹۶ و ۹۸ را اعتراضات اقتصادی و مربوط به طبقه پایین. احتمالاً کسانی که اصرار دارند چنین تقسیمبندیهایی انجام دهند، این اعتراضها را هم اعتراضات طبقه متوسط میدانند، در صورتی که شواهدی خلاف این ادعاها وجود دارد. اگر بتوان اعتراضات ۷۸ و ۸۸ را سیاسی دانست اعتراضات ۹۶ و ۹۸ صرفاً اقتصادی و مخصوص طبقه پایین نبود.
بررسی اجمالی شهرهای درگیر در اعتراضات ۹۶ و به ویژه ۹۸ نشان میدهد بسیاری استانها و شهرها بودند که اتفاقاً از نظر وضعیت اقتصادی و رفاهی در رتبههای پایین کشور قرار داشتند و اعتراضی را تجربه نکردند و عکس این مورد هم زیاد وجود داشت. به لحاظ زمانی نیز ما در برهههای مختلف شاهد تورم سنگین بودهایم اما اعتراضی مشاهده نکردیم. این بدان معنا نیست که متغیر اقتصاد مهم نیست، بلکه به این معنی است که وضعیت رفاهی و معیشتی ممکن است شرط لازم برای وقوع اعتراضات باشد، اما هرگز شرط کافی نیست. الان هم همه ماجرا صرفاً قضیه آزادی اجتماعی و فرهنگی نیست.
مردم یک روزه خشمگین و عصبانی نمیشوند
رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) به ارائه گزارشی از فعالیت علمی خود در این حوزه پرداخته و میگوید: در یک بررسی پیمایشی که در ۶ شهرستان جنوب تهران در تیرماه ۱۴۰۱ انجام دادیم، ۲۴ متغیر مؤثر بر پتانسیل اعتراض را بررسی کردیم. ۶ شهرستان مورد بررسی در این تحقیق شامل ۴ شهرستانی بود که در سال ۹۸ اعتراضات سنگینی را تجربه کرده بودند، یعنی شهر قدس، شهریار، بهارستان و اسلامشهر و دو شهرستانی که در این سال اعتراضاتی تجربه نکرده بودند، یعنی ری و پاکدشت. از بین ۲۴ متغیر مورد بررسی بیش از همه متغیر خشم نسبت به حکومت متغیر پتانسیل اعتراض را تبیین میکند. یعنی این متغیر از همه عوامل بر روی پتانسیل اعتراض تاثیرگذارتر است؛ متغیری که الان به لحاظ عددی وضعیت خطرناکی دارد. به نظرم مردم یک روزه خشمگین و عصبانی نمیشوند. در طول کمتر از ۵ سال گذشته جدا از اعتراضات صنفی متعدد، ۳ اعتراض گسترده و فراگیر در کشور داشتیم. هر بار که اعتراض گسترده میشود، بالاخره بعد از چند روز یا نهایت چند هفته فروکش میکند. اما این فروکش کردن ظاهری است و عمدتاً به واسطه بیتوجهی به مطالبات این خشم انباشته میشود و دلیل اینکه هر دفعه خشونت نسبت به دفعه قبل بیشتر میشود، همین است.
عصبانیتی که التیام پیدا نکند تبدیل به خشم فروخورده میشود
بهابادی میگوید طبق نتایج پیمایش اگرچه اکثریت قابل توجه مردم در شرایط فعلی عصبانی هستند، اما نیمی از مردم هم معتقدند اعتراضات نفعی ندارد. دلایلشان هم متعدد است. یکی این است که به اعتراضات توجهی نمیشود. به نظرم همین یک عامل، دلیل روشنی بر این است که هر بار اعتراضات خشنتر میشود؛ یعنی عصبانیتی که التیام پیدا نمیکند و تبدیل به خشم فروخورده میشود. بر خلاف نظر کسانی که معتقدند اگر جایی برای اعتراض امن وجود داشته باشد، اعتراض از اغتشاش جدا میشود؛ بنده هر چند در این کار ضرری نمیبینم اما علاج اصلی این درد را هم این مورد نمیدانم.
گستره نارضایتی را نباید محدود به همین تعدادی دانست که در تجمعات اعتراضی شرکت کردند
رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) ضمن تاکید بر این نکته که اگر عصبانیت التیام پیدا کند، ریشه آن شناسایی و درمان میشود، اظهار میدارد: اگر هم جایی برای اعتراض درست شود و مردم هر چند وقت یکبار جمع شوند و اعتراضی بکنند و فایدهای نبییند، مساله تفاوتی نخواهند کرد. اگر راهی برای تأثیرگذاری واقعی بر رفتار حکومت (و نه صرفاً نمایش اعتراض) از طریق رویههای مشروع وجود داشته باشد، کار به اعتراض خیابانی نمیکشد. اگر الان اعتراض خیابانی وجود دارد، دلیلش این است که این رویهها یا مسدود است یا مردم فکر میکنند مسدود است.
نکتهای که خیلی مهم است به آن توجه شود این است که گستره نارضایتی و خشم را نباید محدود به همین تعدادی دانست که در تجمعات اعتراضی شرکت میکنند. اینها درصد بسیار اندک از کل کسانی هستند که عصبانی هستند. خیلیها اعتراض را به دلایل متعددی اثربخش نمیدانند که شرکت نمیکنند یا متغیر مهم دیگر که در پیمایش نیز جزو متغیرهای مهم تاثیرگذار بر پتانسیل اعتراض است، ترس از هزینههای شرکت در اعتراض است. این متغیرها الان عمل میکنند اما قابل پیشبینی نیستند و ممکن است روزی عمل نکند و باعث اعتراضات بسیار گستردهتر شود.
در سالهای اخیر حضور زنان در اعتراضات گستردهتر شده است
بهابادی میافزاید طیف سنی شرکتکننده در تجمعات را مانند دیگر اعتراضات، افراد با سن پایین را تشکیل میدهند. اگر چه داده متقنی وجود ندارد با این حال مشاهدات نشان میدهد میانگین سنی شرکتکنندگان در سالهای اخیر و به ویژه این اعتراضات بسیار پایین آمده است؛ یعنی جوانان زیر ۲۰ سال یا حتی نوجوانان. باید توجه کرد اکثر پیمایشها نشان دادهاند نسل متولدین دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد که در پیمایشها مورد بررسی قرار میگیرند، بسیار متفاوت از نسلهای دیگر میاندیشند و بدیهی است حاکمیت نمیتواند آن مواجههای را که مثلاً با متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ داشته با این نسل هم داشته باشد.
رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) حضور زنان در سالهای اخیر در اعتراضات را گستردهتر توصیف کرده و میگوید: این وضع در اعتراضات ۹۸ هم به چشم میآمد، اما در اعتراضات اخیر چشمگیر است. یافتههای پیمایشهای چند سال اخیر هم نشان میدهد که پتانسیل اعتراض در زنان نزدیک به مردان شده است. به لحاظ طبقاتی هم من این اعتراضات را صرفاً طبقه متوسطی نمیدانم. همان طور که در آبان ۹۸ هم طبقه پایین و متوسط همزمان حضور داشتند، در این اعتراضات هم همین گونه است. چون نه اعتراض آبان ۹۸ صرفاً اقتصادی بود و نه اعتراض الان صرفا اجتماعی و فرهنگی و سیاسی. از طرف دیگر مانند گذشته نه طبقه پایین مانند گذشته مطالبه صرفاً اقتصادی دارد، چرا که بر اثر گسترش تحصیلات و آگاهیهای سیاسی اجتماعی که پیدا کرده مطالباتی از جنس طبقه متوسط پیدا کرده و از طرف دیگر طبقه متوسط هم صرفا مطالبه سیاسی اجتماعی ندارد و بر اثر فشار معیشتی که در طول دو دهه گذشته به مردم وارد شده است، طبقه متوسط هم فقیرتر شده و مطالبات اقتصادی دارد. به عبارت دیگر طبقه پایین و متوسط به هم نزدیک شدهاند.
مسئولان اثربخشی قوانین وضع شده را بررسی کنند
بهابادی در ادامه پیشنهادهایش برای مسئولان را چنین برمیشمرد: مسئولان اثربخشی قوانین وضع شده را بررسی کنند. اگر یک قانون به هدفش نرسید وحی منزل نیست و میتواند تغییر کند. اگر هدف نظام تربیت انسانهای دیندار است، فارغ از این که به لحاظ منطقی چنین سیاستی درست است یا نه، باید بررسی کند آیا سیاستهای جاری باعث دیندارتر شدن مردم شده است یا نه.
وی یادآور میشود: مردم ایران طبق نتایج پیمایشها در بعضی از شاخصهای دینداری مانند قبل از انقلاب وضعیت بسیار مناسبی دارند اما در برخی شاخصهای دینداری به ویژه در بعد دینداری پیامدی یا آنچه در اسلام رعایت شرعیات و ترک محرمات خوانده میشود، وضعیت فعلی بسیار متفاوت از قرائت رسمی است. در مورد اخیر باید بررسی کرد در طول دو دهه گذشته آیا سیاستهایی که در مورد حجاب اجرا شده، توانسته الگوی مد نظر حکومت برای حجاب را ایجاد کند. اگر نتوانسته است بدیهی است که باید در شیوه اجرای سیاستها تجدید نظر شود. تجدید نظر در سیاستهایی که هدف خود را محقق نکردهاند، در همه زمینهها نه تنها عقبنشینی نیست؛ بلکه حتما باعث توسعه کشور میشود.