به گزارش همشهریآنلاین در هفتمین و آخرین میزگرد کانون پژوهشگران و نویسندگان خانه موسیقی در بیست و چهارمین جشنواره موسیقی فجر، که دوشنبه، 25 آذر در خانه هنرمندان برگزار شد ،سید علیرضا میرعلی نقی، ساسان فاطمی و محمدرضا فیاض به عنوان سخنران حضور داشتند و سیدابوالحسن مختاباد، نیز به عنوان مجری اداره این میز گرد را بر عهده داشت.
تلاشهای پراکنده
در ابتدای بحث میرعلی نقی به چگونگی نقدهای موسیقی ایران در سه دهه اخیر پرداخت وگفت: « به جز جمال سماواتی که در نشریه آدینه چند نقد به برخی کنسرتها و آلبومها ، از جمله آلبوم راز و نیاز حسین علیزاده و گل صد برگ ناظری و ذوالفنون نوشتند تقریبا در این زمینه نقد چندانی را در دهه 60 شاهد نبودیم.
در این دهه البته در زمینه نقد فیلم تورج زاهدی تلاشهایی را صورت داد که بعد ها توسط سعید کاشفی تا سال 78 ادامه یافت و ادبیات خوبی را در این زمینه به وجود آورد که به دلیل بیماری آقای کاشفی این بخش هم عملا از دایره کاری نقد حذف شد.
وی سپس به تلاشهای برخی از اهالی موسیقی چون کامبیز روشن روان و فریدون شهبازیان اشاره کرد و گفت این دو بزرگوار و برخی دیگر از اهالی موسیقی هم در زمینه آلبومهایی چند نقد ومعرفی نوشتند که تداومینیافت.
میرعلینقی همچنین به نوشتههای خود در چند نشریه اشاره کرد و آنها راهم در زمره نقدهای موسیقی قرار داد.
وی البته در زمینه وبلاگها و سایتهای اینتر نتی که چند سالی است به محل نقد و بررسی کنسرتها و نقدهای موسیقی تبدیل شدهاند اشاره ای نکرد و در مقابل مختاباد گفت که این جریان را باید جدی گرفت.
میر علینقی در ادامه گفت: ما امروز با نسل جدیدی از منتقدان مواجه هستیم که متاسفانه بی طرفانه به این کار نمی پردازند و هر کدام در جناح خاصی قرار گرفته اند. بیشتر نقد هایی که تا امروز در این حوزه اتفاق افتاده است، نقد هایی بوده اند که خوراک روزنامه ها را تهیه کرده است و به درد کتابها یا نشریات تخصصی نمی خورد. نقد بیشتر در دوره معاصر به سرکوب یک مکتب و یا جناح گیری مثبت یا منفی نسبت به مکتب دیگر پرداخته است. علاوه بر این از نظر من اظهارنظر های شفاهی در رادیو و یا محفل های خصوصی را نمی توان در حیطه نقد قرار داد. نقد باید از زبان هنری برخوردار باشد و پشتوانه مطالعه مکتب های نقد را داشته باشد. در سال های اخیر اظهار نظر های غیر حقیقی را بسیار بیشتر از نقد های مکتوب و دقیق دیده ایم. ضمن اینکه نقد را باید یک کار حرفه ای بدانیم که شاخه ها متفاوت دارد. منتقد باید حیطه اظهار نظر خود را مشخص کند و مثلا یا به نقد فنی بپردازد و یا به نقد زیبایی شناختی.
سپس مختاباد با اشاره به انتشار ویژه نامه فصلنامه ماهور در زمینه نقد موسیقی از ساسان فاطمی خواست تا ویژگی های نقد موسیقایی را توضیح دهد. فاطمی در این زمینه گفت: «این ویژه نامه به دنبال درخواست های دانشجویان و موسیقی دانان که میخواستند معیارهای نقد درست و سالم را بدانند به چاپ رسید. فصلنامه سعی کرده است تا ویژگی های یک نقد فنی که کاملا تکنیکی صورت بگیرد و نقد زیبایی شناسی را توضیح دهد. تا به حال پشتوانه تئوریکی در زمینه نقد موسیقی نداشته ایم. عموما برای نقد یک شخص بدون در نظر گرفتن پس زمینه های موسیقی شناختی و به سلیقه فردی انجام شده است. تلاش ما این است که پشتوانه های تئوریکی برای برای نقد جدی فراهم کنیم. اما از سوی دیگر نقد هایی که تا امروز انجام شده را نیز خیلی نباید دست کم گرفت. به هر حال در زمینه تئوریک هم اعتقادات متفاوتی وجود داردچه به لحاظ شیوه نگارش و چه در مباحث تئوریک. حتی بسیاری معتقدند وقتی می خواهید موسیقی ای را بفهمید اول باید آن را به لحاظ فنی درک کنید و برخی دیگر معتقدند اول باید از یک اثر هنری لذت برد و بعد به نقد و بررسی آن پرداخت. این دو دیدگاه دقیقا مخالف و روبروی یکدیگر قرار دارند.
نقد اثر و نقد عصر
سپس فاطمی به بحث پیرامون نقد مولف و نقد مکتب پرداخت: «نقد دسته بندی دیگری هم دارد که به نقد اثر و عصر می پردازد. در نقد عصر و دوره شما با هنرمند و یا اثر خاصی اشاره نمی کنید و به بررسی یک دوره می پردازید. نقد عصر از قرن شانزدهم میلادی در غرب شکل گرفته به واسطه است. عموما در دوره هایی که موسیقی دچار رخوت می شود و یا ظرفیت های خود را از دست می دهد به نقد سبک و دوره می پردازند. نقدهایی که در دوران انقلاب علیه موسیقی دوره برنامه گلها و رادیو انجام شد از همین دست بود. منتقدان این نقدها نمایندگان کتب مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بودند که موسیقی امروز ما هم دنبال همان مکتب است. در واقع با این کار می خواستند زیبایی شناسی موسیقی گذشته را نقد کنند و سبک امروز را جلو ببرند.
پس از آن مجری جلسه از محمد رضافیاض خواست تا درباره عناصر مهمی که در نقد باید در نظر گرفته شوند توضیحاتی ارائه کند. اما فیاض با اشاره به اینکه درک و دریافت موسیقایی از عناصر موثر در نقد مهم تر هستند گفت: «وقتی صحبت از نقد به میان میآید طوری از آن یاد میشود که گویی در گذشته وجود نداشته در صورتی که از نطر من نقد را تنها نباید به مکتوبات خلاصه کرد. حتی صحبت هایی که بعد از اجرای یک کنسرت و یا شنیدن اثری صورت می گیرد نیز در حیطه نقد موسیقی قرار می گیرد. مثل اینکه بگوئیم موسیقی تنها چیزی است که با نت و پارتیتور ارائه شود. ما نمی توانیم جامعه ای را تصور کنیم که نقد در آن حضور نداشته باشد. اگر نقد را منحصر به نوشته کنیم تنها ده منتقد خواهیم داشت در حالی که به نظرم در سال های اخیر نقد ها بیشتر از خود موسیقی ها وجود داشتند.
او ادامه داد: «موسیقی توسط قوای عضلانی و ذهنی یک فرد به همراه خلاقیت و عواطف او به وجود می آید و درست از زمانی که فرایند گوش دادن به آن به پایان میرسد نقد هم متولد میشود. استادی که 50 شاگرد در هفته درس میدهد از مقایسه کار استادان دیگر و تقابل آثار آموزش میدهد که اینها را هم باید جزو نقد به شمار بیاوریم. استاد چگونه نگریستن را به وسیله نقد کردن به شاگرد خود میآموزد.آموزش های فنی بخشی از کار است.»
نقد نغمه تجربهای در حوزه عمومی
مختاباد در ادامه دیدگاه فیاض گفت: وقتی ما از نقد سخن میگوییم ، منظورمان حوزه عمومی منتشره نقد هم هست وگرنه بسیاری از آدمها در هر زمینهای میتوانند سخن بگویند، اما اینکه آنها در حوزهای عمومی سخن بگویند و مسئولیت سخنان خود راهم عهدهدار شوند، مهم است و یکی از مشکلاتی که ما در زمینه نقد موسیقی داریم همانا عدم انتشار آن در حوزه عمومی است.
سپس در ادامه میر علی نقی به واکنش هایی که نسبت به نقد ها صورت گرفته است اشاره کرد و گفت: «بیش از 95 درصد واکنش هایی که نسبت به نقد صورت گرفته، خصوصی ابراز شده است. نمی دانم این نقدها چقدر قابل استناد و ارجاع باشند اما صورت مکتوب فرد را متعهد می کند که صورت علمی و اخلاقی نقد را مورد توجه قرار دهد. منتقد به چیزی که نوشته و منتشر کرده پایبند است. به واسطه فعالیت هایی که در این حوزه داشته ام شاهد نقدها و برخوردهای زیادی بوده ام که قابل گفتن نیست اما یکی از نقدهایی که به دنبال خود بازخوردهای متفاوتی را به دنبال داشت، گفته هایی بود که یکی از آهنگسازان ما در یکی از نشریات سینمایی انتشار داده بود.
پیش از انقلاب نشریات سینمایی عمدتا نقدهای موسیقی را نیز به چاپ میرساندند چون تعداد نشریات تخصصی در زمینه موسیقی بسیار کم بود. این آهنگساز در گفته هایش به این اشاره کرده بود که لزوما کسانی که خود موسیقی فیلم میسازند صلاحیت نقد آثار مرا ندارند. تنها کسی میتواند به خود اجازه نقد بدهد که بتواند پارتیتور اثر را همان جا و هنگام شنیدن اثر بنویسد. این گفته نقدهای زیادی را به دنبال داشت ضمن اینکه نشان میدهد استنباط و برداشت از نقد حتی در جامعه موسیقی چگونه بوده است. این جمله که ما نقد موسیقی نداریم عمدتا از سوی هنرمندان مطرح میشود و همین هنرمندان هستند که وقتی نقدی درباره اثرشان صورت می گیرد به اعتراض برمی خیزند و دست به رویارویی می زنند.»
مختاباد در تکمیل تاثیر حوزه رسانه و عمومی در انعکاس نقد و واکنشها به آن گفت مثال جالی این ماجرا یادداشت محمدرضا لطفی درباره کمانچه نوازی است: «این یادداشت در آلبوم موسیقی او چاپ شده بود اما کسی به آن پاسخی نداده بود اما زمانی که همین یادداشت در روزنامه همشهری چاپ شد(یک رسانه عمومیتر که بسیاری آن را دیدند) کیهان کلهر به پاسخگویی برخاست و به دنبال آن نقدهای متعددی در موافقت و مخالفت با او به چاپ رسید. تاثیر مکتوب بودن و همچنین رسانه ای شدن نقد را نباید فراموش کنیم. [نقدآذر سینا بر دیدگاههای لطفی درباره کمانچه نوازی]
وی سپس در تشریح دیدگاه خود درباره حوزه عمومی و نقد به برنامه نقد نغمه که خود طراح آن بود و توسط موسسه نغمه شهر سازمان فرهنگی وهنری شهرداری تهران به مدت یک سال و نیم در فرهنگسرای دانشجو و خانه هنرمندان اجرا شد، اشاره کرد و گفت: این نکته را هم تصحیح کنم که آقای میر علینقی تنها به نقدهای منتشر شده در مطبوعات اکتفا کردند، در حالی که بخشی از نقدها در فضایی عمومی همانند همین برنامه نقد نغمه انعکاس یافت که به دلیل در خدمت بودن تیمی رسانهای انعکاس مکتوب و اینترنتی آْن هم کم از انعکاس شفاهیاش نبود.
مختاباد همچنین گفت هدف اولیه از این برنامه کنار هم قرار دادن دو طیف آهنگساز و منتقد و البته رسانهای کردن دیدگاههای آنها بود که با تاسی به نظریه حوزه عمومی هابرماس طراحی و پیاده شد که متاسفانه به دلیل عدم تحمل برخی از اهالی موسیقی ادامه نیافت.
وی گفت: دور اول این جلسات که با حضور رسانه ها و با حمایت آنها انجام شد بازتاب گسترده ای داشت اما دور جدید که از سوی جامعه دانشگاهی برگزار می شود، بازتابی نداشته است. مکتوب و رسانه ای شدن نقد به رشد آن کمک میکند و به آن کارکرد عمومی می دهد.»[پرونده مجموعه نشستهای نقدنغمه در همشهریآنلاین]
عدم نقدپذیری و وضعیت رکودی موسیقی
وی سپس با طرح این پرسش که آیا امروز که جامعه موسیقی هنوز آمادگی نقد را ندارند، پرداختن به نقد دوره و سبک به جای اثر می تواند راهگشا باشد از ساسان فاطمی خواست به این پرسش پاسخ دهد که فاطمی گفت: «پیش بینی اینکه اگر نقد سبک صورت بگیرد اوضاع به چه سمتی می رود، کار ساده ای نیست اما ضرورت نقد سبک و نقد معیارهای رایج به واسطه شرایط روز بهتر است. من ده سال پیش به این کار اعتقادی نداشتم اما امروز می بینم که علاوه بر عدم نقد پذیری، وضعیت موسیقی به سمت رکود پیش می رود. ظرفیت های این دوره در عرض سی و چند سال کاملا اشباع شده است. به نظر دوره ای که در آن به سر می بریم، دوره تثبیت سبک رایج گذشته است که از مرکز حفظ و اشاعه آغاز شد. ما در حالت سکون به سر می بریم حتی نقد ها هم تکراری شده اند.
بیشتر نقدها به اجراهای زنده می پردازد و در حاشیه سیر می کند. چند معیار نقد وجود دارد که برای تمام نقدها در نظر گرفته می شود مثلا اینکه ساز نوازنده هنگام اجرا کوک نبود و یا اینکه خارج می زد. پیوند شعر و موسیقی نیز موضوع دیگری است که تقریبا در همه نقد ها به آن اشاره می شود. در حالی که هیچ کدام به محتوای اثر که چه در خود دارد و آیا شنونده را تحریک می کند یا خیر. ضمن اینکه کوک بودن ساز یک نوازنده در اجرای زنده را نمی توان اثبات کرد و اگر کسی هم نظر مخالفی داشته باشد باز هم می ترسد بیان کند.
میرعلی نقی نیز ضمن تائید گفته های فاطمی اضافه کرد: «این عناصر تکراری چنان در نقد امروز نشسته اند که اگر کسی مثلا به کوک بودن ساز فلان نوازنده اشاره نکند نقد را اظهار نظر شخصی می دانند.
فیاض نیز با اشاره به نقدهایی که می توان از جنبه های مختلف به آن پرداخت گفت: «موسیقی یک پدیده چند ساحتی است که از منظرهای متفاوتی میتوان به آن پرداخت. در درجه اول رویدادی است که با مغز سرو کار دارد. اینکه یک مغز چطور و چکونه یک اثرملودیک را دنبال و آن را پردازش میکند میتواند یکی از نقدهایی باشد که در زمینه موسیقی به آن پرداخته میشود. نقد دیگر میتواند از نظر تحلیل ساختاری باشد و به این بپردازد که ساختمان موسیقی بر چه اصولی استوار شده است و آن را آنالیز کند. نقد دیگر میتواند به کارکردهای آن در اجتماع بپردازد و وارد حوزه جامعه شناختی شود. یا از منظر زییاییشناسی اثر را بررسی کند. برای هر کدام از این نقدها معیارهای متفاوتی وجود دارد و نمیتوان به فرمول واحد و یکسانی اشاره کرد.
در میان جوانان میل به متمایز کردن به شدت وجود دارد در نقدهای گذشته از یک موتیو ساده که صدها بار تکرار شده به عنوان عنصری برای حفظ هویت ملی و ایرانی نام میبرند و در حقیقت اثر را بر این اساس خوب یا بد میشمرند. اما نسل جوان ممکن است این صورت مسئله را تغییر دهد و معیارهای دیگری برای آن جایگزین کند و اصولا چارچوبهایی در ملاک قرار دهد که با زیبایی شناسی یک منتقد کلاسیک در تفاوت و تضاد قرار داشته باشد.
تغییر قواعد نقد در نسل جوان
ساسان فاطمی نیز در این باره گفت: «قواعد نقد نویسی در نسل جوان تغییر کرده است. زیبایی شناسی منتقدان در حال تغییر است. تصنیف خوب یا بد در اکثریت نقدها از روی هماهنگی تلفیق میان شعر و موسیقی بررسی می شود در حالی که آنچه شکل روزمرگی به خود گرفته باشد و در همه تصنیف ها دیده شود دیگر نمیتواند امتیاز محسوب شود. گوش دادن به تصنیف وارثان موسیقی گذشته که تلفیق درستی از شعر و موسیقی ارائه داده اند دشوار است. من شخصا بعد از آن همه تصنیف که به این سبک شنیدهام به دنبال تصنیفی میگردم که از نوع دیگری شعر و موسیقی را با هم تلفیق کرده باشد نه چارچوبی که همیشه برای آن وجود داشته است.
موسیقی ما از شفاهی به مکتوب در حال تغییر است که هر کدام ویژگی خود را دارند. در ابتدای ماجرا همه چیز لغزنده است و به نظر من رفته رفته خود را پیدا میکند. به همین خاطر است که فرهنگ شفاهی با فرهنگ مکتوب متفاوت است و فرهنگ شفاهی و به دنبال آن موسیقی شفاهی کوچه و بازار به سرعت تغییر می کند. امروز چیزی را زیبا میدانی و فردا نمیدانی چون کسل کننده میشود. به هر حال در این حوزه تنها زمان است که تصمیم میگیرد.