سعید امیر سلمیانی گفت: روزی که کار «پدرسالار» توسط مرحوم خواجویی به کمند پیشنهاد شد، دست او برای انتخاب باز گذاشته شده بود و او می‌توانست اجرای نقش هرکدام از عروس‌ها یا دخترها را برعهده گیرد و من گفتم «آذر» را بازی کن.

به گزارش همشهری آنلاین، ‌ سعید امیرسلیمانی در توضیح حال و هوای این روزهای خود، ابراز کرد: از اسفند سال پیش که ساخت ایران ۳ را به اتمام رساندم و کلبه عموپورنگ را داشتم و دوره ای با ایرج راد تئاتری را برگزار کردیم، دیگر کار نکرده‌ام.

او افزود: البته چندین کار پس از آن پیشنهاد شد اما سنم به جایی رسیده است که دیگر هرکاری را نمی توانم انجام بدهم؛ حتی کاری ۷ ماهه در خارج از تهران پیشنهاد شد که بچه هایم نگذاشتند بروم و در روزهای اخیر پیشنهاد تئاتری را داشتم که نپذیرفتم.

بازیگر فیلم سینمایی آب‌نبات چوبی (امان منطقی ۱۳۵۱) گفت: برای سه سال پشت سر هم کار می کردم و این روزها خسته شده ام و به دنبال استراحت هستم. از زمان ساخت فیلم سینمایی هزارپا (ابوالحسن داوودی ۱۳۹۶) تا اسفند سال گذشته پشت سر هم کار کرده ام و حالا می خواهم به سفر بروم؛ البته پس از آن که برگردم قرار است با چندنفر همکاری کنم چون به آنها قول داده‌ام.

 نقش طولانی برایم اهمیتی ندارد

امیرسلیمانی ادامه داد: امروز طولانی بودن نقش برای من در سن و سالی که هستم اصلا اهمیتی ندارد. مثلا این که به من بگویند یک نقش اول برای تو داریم، برایم ناراحت کننده است اما این که بگویند نقشی داریم که ۶ یا هفت سکانس بیشتر نیست اما نقشی است که کسی جز شما نمی تواند بازی کند، برایم بسیار جذاب است.

بازیگر فیلم سینمایی کفش‌های میرزا نوروز (محمد متوسلانی ۱۳۶۴) تاکید کرد: بعد از ۶۰ سال کار و سنی که امروز دارم، باید کاری کنم که برایم جذابیت زیادی داشته باشد. من بازیگرم و خودم را در چهارچوبی خاص حبس نمی کنم اما اگر نقشی را ببینم که جای کار دارد، هر نقشی و در هر ژانری که باشد را می پذیرم و توان درآوردن آن را دارم چون بازیگرم و باید یک نقش را دربیاورم.

این هنرمند در پاسخ به این پرسش که چه نقشی از نظر وی جذابیت قبول کردن دارد، گفت: نقشی که ناگهان من را بگیرد؛ بازی در فیلم سینمایی هزارپا این گونه رقم خورد که با آقای داودی کارگردان این اثر جایی بودیم و ایشان گفت که نقشی با فلان مختصات دارم و من همان جا پذیرفتم که نقش را بازی کنم من را گرفت و روزی که پخش شد کارگردان گفت سعید باور می کنی که نصف فروش فیلم به خاطر تو است؟

وی تاکید کرد: تضادهایی در این نقش بود که می توانستم خودم را نشان دهم و این جذابیت نقش بود که آن را بسیار برایم زیبا کرد.

عاشق بازیگری هستم

بازیگر فیلم سینمایی مهریه بی‌بی (اصغر هاشمی۱۳۷۳) در پاسخ به این پرسش که انگیزه‌اش در این سن برای حضور در سینما چیست، گفت: من عاشقم. من با هنرپیشگی عشق میکنم. در تئاتری که اخیرا با ایرج راد داشتیم از دل و جان کار کردم. به شدت لذت می بردم؛ اگرچه برای اجرای این تئاتر ۷۰ دقیقه سرپا بودم و بعد از ۷۰ دقیقه جنازه می‌شدم ولی تمام انرژی‌ام را گذاشته بودم چون عاشق این نقش و عاشق کارم بودم و هستم.

او در جواب این پرسش که چطور می‌توان از اجرای نقشی یکسان برای چند شب متوالی خسته نشد، گفت: برای این که فرداشبی که برای اجرا می روم حال دیگری با امشب دارم. امکان دارد بعضی صحنه ها خلاقیت به خرج بدهم و دیدن واکنش تماشاگر در آن لحظه برایم لذت بخش است یعنی هرروز اجرایی تازه است و تکرار روز قبل نیست چرا که مقلد نیستم.

بازیگر سریال هزاردستان (علی حاتمی ۱۳۸۵-۱۳۶۶) ادامه داد: هربار با روحیه و فکری جدید همان نقش را بازی می کنم و صد در صد اجرای امروز من با اجرای روز بعد و پس از آن فرق می کند چراکه حسم فرق می کند.

شانس کمند برای سریال پدرسالار

امیرسلیمانی در پاسخ به این پرسش که بین اجراهای فرزندانش کمند و سپند کدام را قوی‌تر می‌بیند، گفت: در بعضی ژانرها سپند خیلی خوب است مخصوصا این که سپند یک طنز ریز خاص دارد و اگر نقش این طنز بالقوه را بطلبد، سپند شاهکار است اما کمند هم ریزه کاری هایی مخصوص خودش را دارد که اگر نقش با این ویژگی اش همخوان باشد می درخشد بنابراین نمی توانیم بگوییم یکی از آن دو بر دیگری برتری دارد.

او تاکید کرد: نمی توانید بگویید خسرو شکیبایی بهتر بازی می کرد یا پرویز پرستویی؛ ضمن این که ما در کار پدر و مادر و دختر و پسر نداریم و کیفیت و خروجی است که اهمیت دارد.

بازیگر مجموعه تلویزیونی عیاران (کاظم بلوچی ۱۳۷۴) در پاسخ به این پرسش که درخشش کمند امیرسلیمانی در سریال پدرسالار با کدام درخشش پسرش سپند قابل مقایسه است، اظهار کرد: البته که شانس هم در این داستان دخیل هست؛ روزی که کار پدرسالار به کمند پیشنهاد شد توسط مرحوم خواجویی دست او برای انتخاب باز گذاشته شده بود و او می توانست اجرای نقش هرکدام از عروس ها یا دخترها را برعهده گیرد و من گفتم آذر را بازی کن.

وی افزود: کمند سراسیمه شد و گفت برای این نقش باید با عمو کشاورز دهن به دهن شوم و من گفتم این نقش است و اگر از من مشورت می خواهی من آذر را توصیه می کنم. کمند شانسی که نصیبش شده بود را برداشت و درخشید. ولی سپند در مجموعه نرگس خوب بود و یا در تله تئاترهایی که تلویزیون می گذاشت و حضور داشت هم خوب بود اما سپند تا کنون آن شانسی که نقشی که به او بخورد و بتواند خود را آنگونه که هست نشان بدهد، نداشته است. البته که سپند در بازی‌هایش لحظاتی دارد که من کیف می کنم.

امیرسلیمانی تاکید کرد: بسیار خوشحال هستم که دو بچه خوب، سالم و بافکر دارم نه این که بی عیب باشند اما محسنات بسیار زیادی دارند و من از این بابت بسیار خوشحالم و لذت می برم.

هنرپیشه مجموعه قهوه تلخ (مهران مدیری ۱۳۸۹) در پاسخ به این پرسش که آیا مسیر هنرپیشگی را خودش به فرزندانش توصیه کرده است، گفت: من از ابتدا گفتم بروید ببینید در چه کاری خوب هستید و همان را ادامه دهید و این علاقه خودشان بود که باعث شد به بازیگری روی بیاورند و ادامه دهند و امروز این دو بسیار بیشتر از من تجربه دارند ضمن این که بسیار به روزتر از من هستند و وقتی می خواهم کاری کنم من با آنها مشورت می کنم.

سعید امیرسلیمانی (زاده ۱۷ آبان ۱۳۲۱ در سنگلج، تهران) بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده اهل ایران است. فعالیت حرفه‌ای او از هجده سالگی و با ورود به تئاتر آناهیتا که سرپرستان آن مهین و مصطفی اسکویی بودند، آغاز شد.

او در آنجا با محمود دولت‌آبادی، محسن یلفانی، یدالله شیراندامی و مهدی فتحی هم‌بازی بود. پس از طی دوره یکساله گروه آناهیتا، امیرسلیمانی توانست نقشی جانبی در نمایش اتللو نوشته ویلیام شکسپیر به دست آورد که مورد توجه مهین اسکویی واقع شد و یک سال بعد وقتی اسکویی نمایش اینس مندو (Inès Mendo) از پروسپر مریمه را به صحنه می‌برد، نقش‌های اصلی را به او و محمود دولت‌آبادی داد. مدتی بعد در نمایش غار سالامانگ نوشته میگل د سروانتس که به کارگردانی مهین اسکویی برای نمایش زنده در تلویزیون ملی ایران تهیه شد، نقش اول را به عهده داشت.

علی حاتمی در طول دوران فعالیت حرفه‌ای خود ارتباط نزدیکی با سعید امیرسلیمانی داشت. دوستی مشترک او و علی حاتمی و جمشید مشایخی به همکاری طولانی مدتی انجامید که حاصل آن آثاری همچون مجموعه‌های تلویزیونی داستان‌های مولوی (۱۳۵۲)، سلطان صاحبقران (۱۳۵۴)، هزاردستان (۱۳۵۸) و فیلم‌های سوته‌دلان (۱۳۵۶)، کمال‌الملک (۱۳۶۲) و دلشدگان (۱۳۷۰) است. او در هر قسمت از مجموعه تلویزیونی سلطان صاحبقران نقش متفاوتی به عهده داشت و گاهی در یک قسمت در دو یا سه نقش ظاهر می‌شد.

 
 

منبع: ایرنا