همشهری آنلاین- ساقی سلیمانی: زاوالا اصرار بر پیچیدگی ندارد و از آنجا که متن استخوانداری در یک تشکل سهنفره بهعنوان فیلمنامه زیرساخت فیلم را بهدرستی آماده کرده است، از آن پس کارگردانی است که خود را به رخ میکشد.
بازیهای نقشهای اصلی و فرعی تماما بهاندازه و با مختصات درستی طراحی شدهاند که در چفت و بست شدن با متن لحظات دلنشینی را خلق میکنند. در طول فیلم چندین و چندبار مخاطب را به تحسین وامیدارد که بله چقدر خوب که این را گفت و بله چقدر خوب که اینطور بازیاش کرد.
- لشکرکشی ترولها به صفحه سلبریتیها برای عملیات روانی
- معمای اکران «جنگ جهانی سوم» | مخاطبانی که به بهانه اسکار سرکار رفتند | چه کسانی موفق به دیدن فیلم شدند؟
در فضایی سایهانداخته بر سینمای ایران که گویا کمتر دیگر به این جنس هیجان و تحسین دچار میشویم زالاوا اثری بسیار برجسته و بااهمیت است و این را میتوان از جهات بسیاری مورد بررسی قرار داد. این فیلم در بایدها و نبایدهایی که اثر خوب یا اثر ضعیف را منجر میشوند، بدون شک کفه پرزوری در رعایت بایدها دارد و کمتر ایرادی میتوان به آن وارد کرد.
تنها ایرادی که نزدیک بود به فیلم ضربه جدی وارد کند و زود در حدود 20 دقیقه اول پایان یافت، استفاده خیلی زیاد از موسیقی بود که برای ایجاد خوف و ورود و خروج به فضاهای وهمانگیز و کمی ایجاد تردید و وحشت به شکل سلیقهای در سینمای ایران و جهان همیشه از آن استفاده میشود اما خیلی زود با پررنگ شدن قلب دراماتیک اثر این موسیقی کمرنگ میشود و باز مانور بر متن و بازیها و قصهگویی است.
ژانر یا گذشتن از ژانر؟
شاید در برخورد اولیه با فیلم انتظار اثری در ژانر وحشت داشته باشیم و بخواهیم قالبهای ذهنی را برای سنجش کم و کیف کار مرور کنیم اما فیلم در مسیر خودش به مخاطب میگوید این قالبها را کنار بزن و از داستان فعلا لذت ببر و همذاتپنداری کن تا به تو نشان بدهم وحشت از نظر من وجود یا عدموجود جن و پری نیست. تا برایت بگویم وحشت در فیلم من کجا آغاز میشود و کجا اوج خواهد گرفت و مخاطب هم از جایی به بعد دیگر برایش مهم نیست که جنی وجود دارد یا ندارد؟ بلکه دغدغه او وجود و عدموجود چیزهای دیگری خواهد شد، وحشتش هم از همانها خواهد بود؛ از جهل، از گلوله و از عاقبتی که برای عشق هیچوقت پیشبینی نشده است. زالاوا از ژانرهایی که در دل خود دارد عبور میکند؛ نه بیاعتنا بلکه بهاندازه و باورپذیر.
یک یا چند قهرمان؟
زالاوا فیلمی واقعبینانه است و خود را در دام تکقهرمانی نمیاندارد، در موقعیتهای خلقشده و باورپذیر قهرمان صحنههایش تغییر میکند. این یک نوع هماهنگی با صورت واقعی زندگی است و همین شاید مخاطب را مجاب میکند که با فیلم زندگی کند. اینطور نیست که کسی قرار باشد یکتنه همهکاره فیلم بشود این رویکرد را در بازیها هم شاهدیم هر کسی هر میزان حضوری را که نقشاش در فیلم دارد بهخوبی ایفا کرده است.
شما در دقایق اولیه فیلم هم این را از بازی سرباز وظیفه متوجه خواهید شد و شما را منتظر نگهمیدارد که گاهی باز در طول فیلم شاهد بازیاش باشید، اینطور بگویم نمیشود ازشان چشم برداشت و مدام چشم به دهان قهرمانی درشت و هایلایتشده بود که حالا چه میگوید و حالا چه میکند. خیر زالاوا در این دام نمیافتد. از این جهت گاهی آمردان، جنگیر هم در میزانسنی باید مسئولیت قهرمان را داشته باشد.
تمرکززدایی درست سبب این میشود که برخلاف انتظار تمرکز بیشتری بر تکتک شخصیتها بهوجود بیاید و هر جملهای از قالب شعاری زدوده و به قالب باورپذیر خود دربیاید. زالاوا را میتوان در تمام سطوح از فیلمنامه تا پرداخت حاصل یک همدستی و همفکری و همکاری گروهی درست و حسابشده دانست.
خیر و شر
جذابیت تقابل اسطورهای نیروهای خیر و شر همیشه در بستری درست از داستان منجر به اثری ماندگار میشود و گویا این نه در داستان تمامی دارد و نه درگذار از ادبیات به سینما جذابیتش را از دست میدهد.
همیشه جوابگوی نیازی اساطیری در بشر است و گویا با بردن داستانهای اینچنینی به فضاهای بومی این اتفاق در جغرافیای درستی هم رقم خواهد خورد. این فیلم در استفاده از زبان هم بهاندازه عمل کرده و زبان شیرین و خاص کردی اثر را ویژه کرده است.
پتانسیل عجیب فضاهای بومی
طبیعی است که برای تعریف کردن هر قصهای زمان و مکان اهمیت ویژهای دارد. بگذارید با ملموسترین مثال صحبت کنیم. حتما همه ما در کودکی قصههای جن و پری را برای ترساندن دوستان خودمان در جمع تعریف کردهایم و مثلا تعریف این قصهها در شب تأثیر چندبرابری داشت یا در مکانهایی قدیمی روستایی بکر و حتی قبرستانهای قدیمی، فهم اهمیت زمان و مکان برای گفتن انواع داستان و نوع تأثیرگذاری آن به همین راحتی است.
زالاوا هم در رعایت این زمان و مکان و گفتن قصهای با درونمایههای وحشت، عشق، جهل و جبر و تمام اینها، انتخابهای درستی انجام داد. باوری که هنوز در آدمهای خالصتر بکرتر روستایی و بومی وجود دارد و در هیاهوی فضاهای شهری رنگ باخته است.
وحشت واقعی چیست؟
بله، وحشت واقعی که زالاوا از آن پرده برداشت از بین رفتن عشق است، مرگ عاشقانههاست. زالاوا عاشقانهای انقلابی است علیه هرگونه تعصب و اصرار به مرگ عاشقانهها که با زیباترین جملهها آراسته و با بهترین بازیها به پختگی رسیده است.
نور و تاریکی، فیلمبرداری و طراحی، صداگذاری و تمام تکنیکها بهاندازه و درست با قصهای انسانی همراه شدند تا فیلمی ماندگار خلق شود. در این متن از اسامی افراد پرهیز شد نه به این دلیل که هرکدامشان مهم نبوده باشند بلکه تمام گروه تشکیلدهنده این فیلم را با نام زالاوا میشناسم.