به گزارش همشهری آنلاین، اگرچه این پلتفرمها بهخاطر شرایط خاص تحریم امکان دایر کردن نمایندگی در ایران را ندارند اما از سوی دیگر، بارها شاهد بودهایم که بهعنوان مثال، اینستاگرام بدون هیچ توضیح و دلیل مشخصی، پستهای کاربران ایرانی را حذف کرده یا دست به بستن اکانتها بدون توضیح مناسب زده است. متاسفانه هیچ عدالتی در فعالیت این پلتفرمها در کشور ما وجود ندارد و آنها یک طرفه و با نظر خودشان اقدام به حذف محتوا یا اکانت میکنند. هیچ وقت هم قبول نکردهاند که قوانین کشور ما را در نظر بگیرند. این موضوع بیانگر آن است که مسئولان حوزه ارتباطات کشور و در رأس آن، وزارت ارتباطات نتوانستهاند فرایند مناسبی را برای تعامل با این پلتفرمها طی کنند.
به گزارش همشهری، این در حالی است که در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ مسئولان ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور از طریق مذاکره با مسئولان پیامرسان تلگرام نشان دادند که امکان ایجاد تعامل با پلتفرمهای خارجی وجود دارد. اینستاگرام و واتساپ هم طی این سالها در ایران آزادانه فعالیت داشته و توانستهاند بهخاطر قابلیتها و ویژگیهای کاربرپذیری و کاربردی بودن خود، حدود ۴۰ میلیون ایرانی را جذب کنند.
این ویژگیها باعث شد که کسبوکارهای خرد و کلان، فضای این پلتفرم را برای فعالیتهای اقتصادی مناسب تشخیص دهند. همچنین کاربران متقاضی کالا و خدمات هم این فضا را برای رفع نیازهای خود مناسب دانستند تا اینکه با فیلتر شدن ناگهانی اینستاگرام، کسبوکارهای فعال در این پلتفرم و همچنین کسبوکارهای مرتبط، مانند شرکت ملی پست، دچار ضرر و زیان شدند. گزارش سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران که به تازگی منتشر شده نشان میدهد کسبوکارهای اینترنتی بهخاطر قطع دسترسی به پلتفرمها و اختلال در اینترنت از روزی ۵۰ میلیون تومان تا ۵۰۰ میلیون تومان خسارت دیدهاند. این گزارش همچنین حاکی است که تنها در اینستاگرام ۹میلیون نفر امرار معاش میکنند و اکنون بیش از ۴۰۰ هزار کسبوکار در خطر نابودی قرار گرفته است.
با این اوصاف، طی این سالها پلتفرمهای ایرانی باوجود حمایتهای دولتی نتوانستند با اینستاگرام، واتساپ و تلگرام رقابت کنند. اکنون با شرایط فعلی، وجود پلتفرمهای ایرانی یا پلتفرمهای کشورهایی که ما رابطه مناسبی با آنها داریم برای فعالیت کسبوکارهای اینترنتی بیش از پیش احساس میشود. با این حال، بهنظر میرسد که اقداماتی در حال انجام است. برخی شنیدهها حاکی از آن است که برای ایجاد ارزش افزوده ویژه پیامرسانهای ایرانی در برابر پیامرسانهای خارجی، راهاندازی مرکز انتقال پیام بین پیامرسانها در دستور کار قرار گرفته است.
نبود پلتفرم جایگزین
طی سالهای گذشته، مسئولان، پژوهشگران، فعالان و بازیگران حوزه فناوری اطلاعات به کرات در مورد پلتفرمهای ایرانی چه در حوزه پیامرسان و چه در حوزه شبکههای اجتماعی سخن گفتهاند. شاید پر سروصداترین مورد در سال۹۶ با فیلتر تلگرام و مطرح شدن پیامرسان سروش بود. پس از آن نامهای دیگری مانند روبیکا، بله، گپ، ایتا و برخی دیگر مطرح شد. با این حال، این پلتفرمها نتوانستند فراگیر شوند.
مهدی انجیدنی، مدیرعامل پیامرسان گپ در گفتوگو با همشهری معتقد است که اکنون دغدغه اعتماد وجود ندارد و هیچ فشاری هم برای اعتمادسازی در کار نیست.
بهگفته او «مردم اکنون با یک شیب منطقی به سمت پیامرسانهای داخلی جذب میشوند و بهتر است اجازه دهیم که همین رشد ارگانیک اتفاق بیفتد. ما هم خیلی این دغدغه را نداریم که بخواهیم بگوییم لزوما فلان اتفاق بیفتد تا مردم جذب این پیامرسانها شوند.»
اگرچه پیامرسانها و شبکههای اجتماعی توفیقی در جلب عمومی کاربران بهخاطر حاشیههای بهوجود آمده نداشتند اما پلتفرمهای مسیریاب و بهویژه ۲پلتفرم مشهور توانستند تا حد مناسبی نیازهای مردم را رفع و جایگزین پلتفرمهای خارجی مانند waze و google map بدون فیلترینگ شوند. مردم فراموش نمیکنند که در اوج شیوع کرونا و برنامه واکسیناسیون سراسری، یکی از مسیریابها آدرس مراکز واکسیناسیون را به مردم معرفی میکرد. اکنون هم مسیریاب دیگری با قابلیتهای مختلفی که ایجاد کرده، مورد استقبال مردم قرار گرفته است.
ضرورت راهاندازی پلتفرم بومی
با این حال، باوجود حمایتهای دولتی از بعضی پلتفرمهای داخلی(پیامرسان و شبکههای اجتماعی) کار آنطور که تصور میشد، پیش نرفت و نبود یک برنامه مناسب اقتصادی، منتج به فراگیر نشدن پلتفرمهای داخلی شد. حتی متولیان ارتباطات و فناوری اطلاعات نتوانستند با کشورهای دوست به تفاهم برسند و پلتفرمهایی مانند ویچت چینی و یاندکس روسی هم فیلتر شد. درنهایت، متولیان این حوزه و مدیران پلتفرمهای داخلی به این نتیجه رسیدند که تنها راه جذب کاربران، ایجاد اعتماد در آنها، ایجاد قابلیتها و ویژگیهای مورد نیاز کاربران و در کل فراهم کردن تجربه کاربری مناسب است.
عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هم در روزهای نخست فعالیت خود اظهار امیدواری کرده بود که بخش خصوصی بتواند از کار برای شبکه ملی اطلاعات ارتزاق کند.
او این جمله را اینگونه توضیح داده بود: «باید برای این کار مدل اقتصادی وجود داشته باشد. شبکه ملی اطلاعات باید تبدیل به فعالیت اصلی بخش آیسیتی شود. آن موقع میتوانیم بگوییم که ما کارمان را انجام دادهایم وگرنه اینکه فلان پلتفرم ملی را بالا بیاوریم و من هم بهعنوان وزیر آن را افتتاح کنم و فردا هم هیچکسی از آن استفاده نکند و اصلاً زیستبوم و فعالیت اقتصادی شکل نگیرد، فایدهای ندارد.»