به گزارش همشهری آنلاین، در جریان اجرای طرح رعد به دام پلیس افتاده بود. سن و سالش به ۲۰سال هم نمیرسید. میگفتند سالها خردهفروش موادمخدر بوده و شیشه و هروئین را گرمی و مثقالی دست جوانهای مردم داده، اما این بار دل به دریا زده و قصد داشته چند کیلوگرم موادمخدر را یکجا به فروش برساند که به چنگ قانون گرفتار شده است. دست تنها هم نبوده، ولی همدستانش را لو نداده و همهچیز را خودش گردن گرفته است.
پلیس همدستانش را شناسایی کرده و مطلع بودند مادر، خواهر و برادر کوچکترش نوچههای او و اعضای باند خانوادگیاش هستند، ولی جوانک با آنکه میدانست در خوشبینانهترین حالت وقتی رنگ آسمان را میبیند که مردی میانسال باشد، پای همهچیز ماند و جرمش را تمام و کمال گردن گرفت. از این مرام و معرفتها در باندهای تبهکاری خانوادگی پیدا میشود. آنها برای غریبه گرگ هستند و بیرحمانه به مال، جان و ناموس مردم دستدرازی میکنند، اما میان خودشان رحم، انصاف و مروت دارند. در سالهای اخیر اخبار حوادث، افزایش روزافزون این خانوادههای تبهکار را نشان میدهد و کارشناسان معتقدند فراوان شدن آنها و مرام و قانونهایشان بیدلیل و علت نیست:
«۲۷شهریور۱۳۹۹: الهام، قاچاقچی همراه خواهرزادهاش خانه فساد راه انداخته بود و منزلی استیجاری را برای اعمال خلاف در اختیار باندهای مافیایی میگذاشت... .»
«۱۲بهمن۱۴۰۰: پدر، مادر و ۳فرزند خانوادهای ۵نفره به انگیزه کسب منفعت مادی، کارتهای بانکی اشخاص را در اختیار سایتهای شرطبندی میگذاشتند... .»
«۳فروردین ۱۴۰۱: زن و شوهر کرمانی با ۴۹۲کیلو و ۵۰۰گرم تریاک به دام افتادند... .»
«۵شهریور ۱۴۰۱: ۲زن و یک مرد که با هم نسبت خانوادگی داشتند از چند طلافروشی در جنوب تهران سرقت کردند... .»
امثال این خبرها در صفحات حوادث روزنامهها فراوان است؛ اخباری که به اندازه نوع و چگونگی بروز جرم و ویژگیهای مجرمان اهمیت دارد. در این بزهها و بسیاری از جرایم دیگر، همدستان با هم رابطه خویشاوندی دارند و اعضای یک خانواده باندی تبهکار را تشکیل میدهند.
محمد امیری درباره شکلگیری باندهای تبهکار خانوادگی میگوید: «درخانوادههایی که یک یا چند نفر از اعضای خانواده پیشینه جرم و مجرمیت داشته باشند، سایر اعضای خانواده خود را هم به ارتکاب اعمال مجرمانه تشویق میکنند.»
این حقوقدان معتقد است وقتی جرائم مختلف در پوشش خانواده انجام میشود، امکان گرفتار شدن مجرمان کاهش پیدا میکند: «معمولا خویشاوندان و اعضای خانواده همدیگر را لو نمیدهند و میان آنها اعتماد و رازداری وجود دارد.»
او راه پیدا نکردن غریبهها به جمع خانواده خلافکار را باعث کاهش اختلاف اعضای باند عنوان میکند و میگوید: «در بسیاری از پروندههای قتل و نزاعهای دستهجمعی اگر عاملان جرم خویشاوند یا اعضای یک خانواده باشند، حامی یکدیگرند و با دادن اطلاعات غلط و گمراه کردن مجریان قانون، از عامل اصلی جرم حمایت میکنند.»
امیری به روند دادرسی یکی از پروندههای قضایی موکلانش اشاره میکند و میگوید: «در یک نزاع دستهجمعی که منجر به قتل جوانی شده بود، ۳برادر و ۴نفر از خویشاوندان آنها شرکت داشتند، اما با آنکه به معاونت و شراکت در جرم متهم میشدند، تا آخرین مرحله دادرسی عامل اصلی قتل را معرفی نکردند.»
این حقوقدان نوع جرم را در انتخاب همدستان و اعضای باند مؤثر میداند و میگوید: «استفاده از پوشش خانواده در اغلب جرائم مانند قتل، کلاهبرداری، حمل، نگهداری، خرید، فروش و توزیع موادمخدر و مواد روانگردان، به دام انداختن طعمهها و وقوع جرم را آسان میکند.»
بسیاری از باندهای تبهکار خانوادگی با همدستی و همکاری زوجین شکل میگیرند. امیری میگوید: «غالبا زن و شوهر با یکدیگر یک گروه تبهکاری را تشکیل میدهند، ولی در موارد زیادی دیگر اعضای خانواده مانند برادران، پدر و فرزندان و سایر خویشاوندان در ارتکاب جرائم مختلف مشارکت دارند.»
ازهمپاشیدن نظام خانواده باندهای تبهکار میآفریند
نادر صادقیان دلیل تشکیل باندهای خانوادگی را فراتر از انگیزههای شخصی میداند و معتقد است شرایط جامعه منجر به شکلگیری خانوادههای تبهکار میشود. این جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی میگوید: «خانوادگی شدن باندهای خلافکار چندعلتی و چندجانبه است و نمیتوان این مسئله را فقط یک موضوع روانشناسانه یا جامعهشناسانه دانست. در این مسئله اقتصاد، سیاست و فرهنگ تأثیرگذار هستند و باید با توجه به هر یک از این مقولهها، خانوادگی شدن جرائم را بررسی و آنالیز کرد.»
بهگفته صادقیان، اعضای خانواده زمانی بهصورت گروهی دچار بزهکاری میشوند که کارکرد بازدارندگی و هنجارمحوری نهاد خانواده دچار اختلال شود. او میگوید: «تعامل مثبت در خانواده هنگامی بهوجود میآید که اعضای آن از سطح نسبی رفاه برخوردار باشند و در زمینه نیازهای اولیه زندگی تأمین شوند. شرایط اقتصادی جامعه مانند مشکلات مسکن، تورم، گرانی، اشتغال و... بر فضای خانواده و روابط اعضای آن تأثیر میگذارد و جایگاه آنها را تغییر میدهد.
از سوی دیگر بین نسلها شکاف و تعارضات جدی بهوجود آمده است. نسل گذشته به یک نظام ارزشی مقید و وفادار بود، ولی روحیات نسل جدید با این نظام ارزشی در تعارض است. نهادهای فرهنگی جامعه هم در ایجاد نظامهای ارزشی و فرهنگی، کارآمدی لازم را ندارند و نتوانستهاند در تعارضات بیننسلی خانوادهها همپوشانی ایجاد کنند. در چنین شرایطی اگر در خانواده بحران و بنبست وجود داشته باشد بهسادگی به جرم و جنایت منجر میشود.»
خودکشی خانوادگی
این پژوهشگر اجتماعی ارتکاب جرم دستهجمعی اعضای خانواده را به «انتحار» و خودکشی خانوادگی تعبیر میکند و میگوید: «اگر اعضای خانواده امیال و آرزوهای خود را دستنیافتنی ببینند و برای آینده و زندگی خود چشمانداز و افق امیدبخشی تصور نکنند، دچار نوعی واماندگی، فروماندگی و جبر میشوند. در این حالت که همه اعضای خانواده به حسی مشترک میرسند، همگرایی، همحسی و همدلی آنها تقویت میشود و برای بقای خود به ریسک و انتحار دست میزنند.»
صادقیان ادامه میدهد: «در شرایطی که بقا و زنده ماندن دغدغه مشترک اعضای خانواده میشود و در تأمین حداقل معیشت خود دچار چالشهای جدی هستند، بهدست آوردن ارزشهایی مانند منزلت فرهنگی و جایگاه اجتماعی به ایدهآلهایی دستنیافتنی تبدیل میشوند و نقش و جایگاه خود را در خودکنترلی و بازدارندگی افراد از دست میدهند.»
شاید در باندهای خانوادگی به اندازه سایر باندهای تبهکاری، سلسلهمراتب و رابطه رئیس و مرئوسی پررنگ نباشد، ولی در این گروهها هم یکی از اعضا ساماندهی گروه و طراحی نقشههای مجرمانه را انجام میدهد.
نادر صادقیان میگوید: «اعضای جوان خانواده که معمولا جسورتر از خردسالان و بزرگسالان هستند، نقش رهبری و لیدری اعضای گروه را بر عهده میگیرند و در موقعیتهای خطرناک بیشتر وارد مهلکه میشوند.»
این پژوهشگر اجتماعی معتقد است خانوادههایی که جزو طبقه آسیبپذیر جامعه هستند و بهدلیل فقر به حاشیه شهرها رانده شدهاند بیشتر از سایر خانوادهها مستعد ارتکاب جرائم دستهجمعی و خانوادگی هستند.
او میگوید: «در این خانوادهها، والدین نقش تعاملبخشی، هدایتگری و مرجعیت خود را نمیتوانند ایفا کنند و هنگام بروز بحران نیروی بازدارندهای وجود ندارد که سایر اعضای خانواده را از ارتکاب به جرم و بزه حفظ کند.»
فقرزدایی چاره کار است
صادقیان بر این باور است که فقرزدایی از طبقه آسیبپذیر جامعه میتواند خانوادهها را از تغییر ماهیت دادن به گروه و باندهای مجرمانه حفظ کند. او میگوید: «فقط با تکیه بر راهکارهای اخلاقی و ارزشی و پند و نصیحت نمیتوان انتظار داشت که این پدیده کمرنگ شود. اگر بخواهیم خانوادهها از آسیب حفظ شوند و برای اعضای جوان خود نقش حفاظت و بازدارندگی داشته باشند باید ساختارهای تولید شغل و ثروت را اصلاح کنیم و در زمینه مسائل زیربنایی معیشت مانند مسئله درمان، مسکن و اشتغال اقدامات مناسبی انجام دهیم.»
صادقیان همه جرائم خانوادگی را معلول شرایط جامعه نمیداند و میگوید: «در مواردی مانند قتل بابک خرمدین، با آنکه جرم به شکل خانوادگی انجام شده، ویژگیهای فردی مجرمان بیشتر از شرایط جامعه در وقوع جرم تأثیرگذار بوده است. چنین مواردی را که یکی از اعضای خانواده تحتتأثیر حالت روانی و باورهای ذهنی خاصی به جنایت دست میزند و دیگر اعضای خانواده را نیز با خود همراه میکند، نمیتوان به همه باندهای خانوادگی تعمیم داد و انگیزه مجرم و شرایط وقوع جرم ایجاب میکند این موارد را استثنا بدانیم.»
افزایش مجازات بازدارنده نیست
اخیرا قانونگذاران درباره برخی از جرائم، اصلاح و کاهش مجازات قائل شدهاند و گروهی از نظریهپردازان اجتماعی این اقدام را در افزایش جرائم بیتاثیر نمیدانند. صادقیان با نظر این افراد موافق نیست و میگوید: «تجربه نشان میدهد حتی اگر جرمی مجازات سنگینی داشته باشد، مجرم در حالت اضطرار و فشار اقتصادی از ارتکاب آن ابایی ندارد.»
او به مرامها و ازخودگذشتگیهای اعضای باندهای خانوادگی نسبت به یکدیگر اشاره میکند و توضیح میدهد: «در بسیاری از مواقع کسی که سابقه کیفری ندارد یا بهدلیل پایین بودن سن ممکن است شامل عفو و نرمش دادگاه واقع شود، جرم دیگر اعضای خانواده را هم گردن میگیرد تا شیرازه خانواده از هم نپاشد.» بهگفته رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت از تعداد جرائمی که در سالهای اخیر بهصورت خانوادگی انجام شده، آمار رسمی جمعآوری نشده است.
سرهنگ علی صباحی میگوید: «تعدادی از باندهای خلافی که در عملیاتهای پلیسی مختلف شناسایی و متلاشی شدند از کسانی تشکیل شده بودند که با هم نسبت فامیلی و خویشاوندی داشتند، ولی از تعداد و فراوانی این باندها آمار رسمی وجود ندارد.» سرهنگ صباحی اعتیاد را در افزایش جرم و بزهکاری مؤثر میداند و میگوید: «عامل بسیاری از بزهکاریها معتادان و مصرفکنندگان موادمخدر هستند که بهصورتهای مـخـتـلف مرتکب جرم میشوند.»
جای خواب و خورد و خوراک به قیمت محرومیت از آزادی
تجربیات محمد حاجیلو درستی نظریههای صادقیان را تأیید میکند. این حقوقدان میگوید: «شیوه ارتکاب جرائم دائما در حال تغییر شکل است و شرایط جامعه در چگونگی وقوع جرم تأثیر میگذارد.» او معتقد است شرایط اقتصادی و تنگناهای مالی سبب میشود مجرمان ریسک گرفتار شدن را راحتتر بپذیرند.
حاجیلو به لزوم اصلاح نظام اقتصادی جامعه اشاره میکند و میگوید: «وقتی اعضای خانواده راه کسب درآمد مشروع نداشته باشند، به اعمال مجرمانه روی میآورند و اگر به دام نیفتند با درآمد حاصل از آن زندگی میکنند و درصورتی که گرفتار شوند در زندان از حداقل امکانات معیشتی مانند خورد و خوراک و جای خواب برخوردار هستند.»
او انگیزههای اقتصادی را از مهمترین دلایل تشکیل باندهای خانوادگی ذکر میکند و توضیح میدهد: «خانوادگی شدن جرائم مالی مانند سرقت از منزل، موبایلقاپی، کلاهبرداری و... ثروت و درآمد مجرمان را در داخل خانواده حفظ میکند و کاهش تعداد شرکا را بهدنبال دارد.»
حاجیلو درباره نوع جرائم خانوادگی میگوید: «معمولا جرائم خرد توسط باندهای خانوادگی انجام میشود، ولی جرائم بزرگ اقتصادی با همدستی کسانی که در زمینه شغلی خاصی تخصص داشته باشند، صورت میگیرد؛ مثلا وقتی قرار است در پوشش شرکتی تجاری برای عدهای از سرمایهداران دام پهن شود، باید اعضای گروه از نوع فعالیت شرکت سررشته داشته باشند تا بتوانند اعتماد طعمههای خود را جلب کنند، اما برای ارتکاب جرائمی مانند حمل و خردهفروشی موادمخدر بیشتر از هر مهارتی، قابل اعتماد و در دسترس بودن اعضای باند ضرورت دارد و معمولا اعضای خانواده بیشتر از سایرین از این شرایط برخوردارند.»