به گزارش همشهری آنلاین، پسانداز کردن راهی برای ساختن آیندهای بهتر است، پسانداز داشتن به ما کمک میکند تا در مواقع بحرانی و اضطراری بتوانیم بدون نگرانی، از آن استفاده کنیم و در مضیقه نیفتیم. پسانداز، پشتوانهای برای تمام زندگیهاست؛ حتی اگر پسانداز را از مقادیر کم شروع کنیم. مهم این است که بتوانیم بهدرستی پسانداز کنیم و پساندازمان را بهجا خرج کنیم.
به عقیده کارشناسان حوزه سواد مالی بهترین سن برای آموزش پسانداز کردن ۵ سالگی است چرا که کودکان در این سن مفهوم پسانداز و خرج کردن را میتوانند متوجه شوند و یاد بگیرند زمانی را صبر کنند تا بتوانند با پولی که مثلا در قلک پسانداز میکنند وسیله مورد نظرشان را خریداری کنند. گفتوگوی همشهری با دکتر کمیل رودی، کارشناس سواد مالی را بخوانید.
کمیل رودی با بیان اینکه از نظر اقتصاد خرد، خانواده زمانی ثروتمند است که جدای از هزینههای زندگی بتواند پولی را کنار بگذارد، گفت: زمانی که هزینههای یک خانواده کمتر از درآمدشان باشد، این پول اضافه ثروت خالص آن خانواده محسوب میشود. اما این مسئله لزوما به این معنا نیست که فرد حتما باید جزو خانواده ثروتمندی باشد، ممکن است درآمد فردی ۸ میلیون تومان در ماه و مخارجش ۶ میلیون تومان باشد و بتواند ۲ میلیون تومان در ماه پسانداز کند که همین ۲ میلیون ثروت خالص آن فرد در ماه محسوب میشود اما در عوض فردی ۸۰میلیون تومان درآمد ماهانه داشته باشد و خرج ماهانه او بیشتر از درآمدش باشد و حتی یک ریال هم در ماه نتواند پسانداز کند. پس در تحلیل میزان ثروت خالص خانواده بخش پساندازی خانواده تعیینکننده است؛ یعنی درآمد خانواده باید چنان باشد که بیشتر از هزینههایش باشد.
مدیریت هزینهها، نه ریاضت کشیدن
این دانشآموخته مدیریت رفتار سازمانی درخصوص چگونگی پسانداز در خانوادهها میگوید: اشتباهی که بیشتر خانوادهها مرتکب میشوند این است که میخواهند همه پسماند درآمدشان را پسانداز کنند درحالیکه اسم این کار پسانداز کردن نیست. ما کلا در ایران میگوییم که مثلا درآمدم در ماه ۱۰میلیون تومان است و در آخر ماه چیزی برایم باقی نمیماند که پسانداز کنم درحالیکه قانون پسانداز نادیده گرفتن بخشی از درآمد است به این معنا که زمانیکه حقوقتان را دریافت میکنید بلافاصله بخشی از آن را کنار بگذارید، پس آن چیزی که کنار میگذاریم «درآمدی برای آینده» است اما زمانی که همین مقدار پول را کنار میگذاریم با خودمان میگوییم که پول باقیمانده به خرجمان نمیرسد اینجاست که باید مدیریت هزینه و الگوی مصرف داشته باشیم. در بلندمدت زمانی که توان اقتصادی نداریم نمیتوانیم خرجهایمان را ادامه دهیم اینها مدیریت خرج است نه صرفهجویی و ریاضت کشیدن، با این توصیفات پسانداز کردن بهمعنای ریاضت کشیدن اقتصادی و سختی کشیدن نیست بلکه مدیریت هزینههاست.
بهگفته این مدرس سواد مالی مطالعات در ایران نشان داده که بین ۱۰تا ۱۵درصد هزینههای زندگی در ایران هدر میرود، بیآنکه چیزی به کیفیت زندگیمان اضافه کند. سواد مالی معتقد به این نیست که باید از کیفیت زندگی کم کنید بلکه باید از هدر رفتن آن کم کنید. ما هزینههایی را میکنیم که اگر نسبت به آن آگاه باشیم اصلا آن را انجام نمیدهیم پس از همین هزینههایی که باعث هدر رفت پولمان میشود باید پسانداز کنیم.
برخی افراد میگویند ما واقعاً نمیدانیم چطور باید خرجهایمان را مدیریت کنیم. در دنیای امروز مفهومی به نام بودجهبندی وجود دارد، همانطور که دولتها در ابتدای سال مالی بودجهبندی میکنند و براساس آن بودجه یکسال خود را برنامهریزی میکنند، افراد هم میتوانند با بودجهبندی پولشان را خرج مهمترین مسائل زندگیشان کنند. بودجهبندی یک مکانیسم کنترلی نیست بلکه فقط به فرد نشان میدهد ارزشهایش را در خرج کردن پول رعایت کند و چیزی که برای زندگیاش مهم نیست را خرج نکند.
کجا پسانداز کنیم؟
رودی با طرح این سؤال که چطور باید پسانداز را نگه داشت، میگوید: پسانداز باید به شکل سرمایهگذاری نگهداری شود ما بهطور سنتی ۵ راه برای سرمایهگذاری داریم که عبارتند از: خرید طلا، پسانداز در بانک، خرید ارز، خرید ملک یا سرمایهگذاری در بورس.
سرمایهگذاری در بانک، مطمئنترین نوع سرمایهگذاری بهدلیل ریسک نداشتن است، اما سودی که از این راه نصیب فرد سرمایهگذار میشود کمتر از نرخ تورم است و از ارزش پول کم میشود. در حوزههای دیگر سرمایهگذاری اگر چه پول را تبدیل به واقعیت اقتصادی میکنیم در عین حال که ریسکپذیری را افزایش دادهایم بازدهی را بیشتر کردهایم. با وجود این، مردم به این دلیل که خطرپذیر نیستند پولشان را اغلب در بانک میگذارند تا خیالشان بابت از دست ندادن اصل پولشان راحت باشد.
در سرمایهگذاری با خرید طلا با این واقعیت مواجهیم که از ارزش پولمان کم نمیشود و بازدهی آن در سطح تورم است اما اگر همین طلا در خانه نگهداری شود خطر دزدیده شدن را دارد. سرمایهگذاری در خرید ارز هم سرمایهگذاری مناسبی در کشورماست به این دلیل که نوسانات کمتری دارد و از ارزش آن کم نمیشود. اما در خرید ارز هم به دلایل قانونی با ریسک مواجهیم مثلا ممکن است یک دفعه دولت اعلام کند هر کس در خانه خود ارز نگهداری کند مجرم است یا اینکه هیچ فردی حق خرید و فروش ارز را ندارد. پس هنگام خرید ارز هم باید خطر این کار را بپذیریم.
ورود به بورس یا ملک
بهگفته رودی، در پسانداز کردن باید گزینههای سرمایهگذاری را بلد باشیم و بدانیم که هر کدام چه بازدهی و چه ریسکی دارد به همین دلیل نباید بیگدار به آب زد و مثلا بدون اطلاع از نوسانات بازار بورس یکباره تمام درآمد و سرمایهمان را در بورس سرمایهگذاری کنیم.
خطر سرمایهگذاری در بورس، ناآگاهی از این بازار است. برای وارد شدن به بورس باید از طریق افراد آگاه و مطمئن یا صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردان وارد این سرمایهگذاری شد. در مورد ملک هم همین مسئله صدق میکند ملک، نیاز به سرمایهگذاری اولیه زیادی دارد، حتی در زمان پیشخرید کردن هم باید به شرایط و قوانین آگاه باشیم چرا که پیشخرید کردن خطرات حقوقی بالایی دارد.
پسانداز با وام گرفتن از بانک
وام گرفتن از بانک و پرداخت قسط را نمیتوان جزو پسانداز محاسبه کرد چراکه اولا از نظر شرعی و قانونی اشکال دارد و وامهاییکه بانکها میدهند نه بهمنظور پسانداز بلکه با موضوعات مشخصی مثل کمک هزینه خرید ملک یا خودرو و... به فرد پرداخت میشوند پس نمیتوان آن را پسانداز کرد دومین نکته این است که بانک برای وامهای پرداختی هزینه و کارمزد دریافت میکند و مثلا سالانه ۱۶درصد کارمزد وام پرداختی را میگیرد درحالیکه بازدهی همان پول در یک سال ۱۰درصد است و در واقع فرد ۶درصد ضرر میکند.
بهترین پسانداز
هیچوقت بهترین گزینه برای پسانداز وجود ندارد چرا که هر فردی شخصیت مالی مستقلی دارد و میزان خطرپذیری، سرمایهگذاری و طول مدتی که میتواند به پولی که پسانداز کرده دست نزند متفاوت از دیگران است. بهترین گزینه این است که ما بهصورت لحظهای خرج نکنیم، یعنی بتوانیم در خرج کردن خودمان را کنترل کنیم و با بودجهبندی و خرج نکردن حالمان خوب شود و این حال خوب در آینده نیز استمرار داشته باشد. پسانداز کردن مسئلهای از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است یعنی باید طوری مسیر زندگی را جلو ببریم که حال الانمان بد نشود یا خوب شدن حالمان در زمان فعلی باعث نشود که در آینده به دلیل نداشتن پول حالمان بد شود. باید همواره راه تعادل را در پیش بگیریم و به اندازهای که حالمان خوب میشود خرج کنیم تا بتوانیم در آینده نیز از پس هزینههایمان برآییم.