به گزارش همشهری آنلاین، یکی از حقوق فرزند بر والدین، آموزش احکام و مبانی دینی است؛ یعنی والدین موظفند همانند چند حق دیگر، دین را به فرزندشان یاد دهند و شرایط لازم برای اجرای امور دینی را هم فراهم کنند. اهمیت این موضوع تا حدی است که خداوند در سوره بقره هم آن را مورد تأکید قرار داده است.
در رساله حقوق امامسجاد(ع) نیز به حقوق فرزندان بر پدر و مادر و وظایف والدین در قبال فرزندان اشاره شده است. در این رساله، از «هدایت فرزندان بهسوی خداوند»، بهعنوان مسئولیت مهم والدین نام برده شده است. توجه به این موضوع همانقدر اهمیت دارد که توجه به نحوه پرداختن به آن. چطور و چگونه هدایتکردن و آموزش دادن اصول و مبانی مذهبی و انجام فرایض دینی نقش مؤثری در علاقهمندکردن یا بیعلاقگی و بیتوجهی فرزندان به امور دینی دارد. برخی والدین مذهبی با انجام اشتباهاتی در این مسیر، لطمه بزرگ و گاه جبرانناپذیری بر فرزندانشان وارد کرده و آنها را نادانسته از فطرت خداجویشان دور میکنند. در مقابل، توجه به نکات ریز و در عینحال بسیار بااهمیت در این مسیر، نتیجه درست و مطلوبی را رقم زده و حتی بهعنوان باقیات و صالحات برای والدین، ماندگار خواهد شد.
ارتباط خوب والدین با فرزند؛ نخستین قدم تربیت دینی
کارشناسان تربیتی معتقدند که نخستین قدم برای تربیت، ایجاد گرایش و علاقه در کودک است. انتخابگری کودکان کمسن و سال براساس رفتار غریزی آنها انجام شده و ذاتاً چیزی را دنبال میکنند که برایشان مطلوبتر باشد. همین مسئله در تربیت دینی نیز وجود دارد؛ والدینی که قصد دارند آموزههای مذهبی را به فرزند خود آموزش دهند و او را بر انجام آنها تشویق کنند، از همان سن کودکی باید گرایشهای لازم را در او ایجاد کرده و خودشان نیز به خوبی اجرایشان کنند. جذابکردن انجام اعمال مذهبی، حضور و شرکت در مراسم و مکانهای مذهبی که همراستا با علاقهمندیهای کودکان است و جذابیت لازم را برایشان داشته باشد و... ازجمله این اقدامات است. اما پیششرط همه اینها، توجه به ارتباط خوب و مؤثر میان والدین و فرزندان است.
حجتالاسلام احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی معتقد است که آموزش به فرزندان، دارای ۳مرحله گرایشسازی، رفتارسازی و متفکرسازی است که اگر هر کدام از این مراحل در حوزه تربیت دینی به درستی و در زمان مناسب اجرا نشود، مسیر اعتقادی که برخی فرزندان انتخاب میکنند با خانواده مذهبیشان بسیار متفاوت است. او به همشهری میگوید: «گاهی مواقع در معرفتسازی و رفتارسازی دینی عجله میکنیم، آنچه نیاز بوده ۱۰سال دیگر به فرزندمان آموزش دهیم، حالا آموزش میدهیم. مثلا دختر کوچکمان را مجبور میکنیم چادر بهسر کند. این از جمله دلایل بروز اختلاف میان والدین مذهبی و فرزندانشان است. این خانوادهها معمولا ارتباط لازم را هم برقرار نمیکنند و با فشار و تذکر مدام، فرزندانشان را تحتفشار میگذارند.»
آفت نگاه نتیجهگرا
رفتار مذهبی باید در سیر زمانی مشخصی شکل بگیرد و کودک از ابتدا چنین رفتاری را در والدین خود ببیند، این همان رفتارسازی است که باید با تکرار به یک عادت تبدیل شود. اعلایی با بیان اینکه براساس روایات خوب است کودک را از ۷سالگی به نماز و روزه توصیه کرد میافزاید: «در این مقطع نمیتوان در مورد فلسفه فرایض دینی سخن گفت، باید عادت داد و تکرار کرد، تکرار بدون سرزنش، تکرار بدون پافشاری و بکننکنهای مدام و متهوار روی بچه!»
این کارشناس تربیت مذهبی با اشاره به تفاوت شیوه تربیت دینی و تربیت مدرن، بر لزوم نتیجهگرانبودن والدین تأکید دارد و میگوید: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه. موظفیم روزی حلال، مدرسه خوب و محیط و دوستان و ارتباطات مناسب فراهم و آموزشهای لازم را به درستی به فرزندمان منتقل کنیم و باقی راه را به خدا بسپاریم، بقیهاش دست ما نیست. این نگاه دینی است. اما نگاه تربیت مدرن کاملا نتیجهگراست و تلاش دارد در زمانی معین از نقطه یک به نقطه ۲ برسد. اگر نگاه نتیجهگرا را برداشته و دنبال این نباشیم که حتما فرزندمان بعد از گذشت مدتی از تلاش ما، توجهاش به انجام اعمال مذهبی رشد بسیار چشمگیری بیابد این سیر بهتر طی خواهد شد.»
پرورش متفکرانه
غیر از ارتباط خوب و مناسب و مهیاکردن بستر رشد، یکی از اصلیترین مولفهها در روند تربیت، متفکر بارآوردن فرزندانمان است. باید به آنها بیاموزیم که فکر کنند و محقق بار بیایند. کمکشان کنیم در طول سالهای تربیت، به عینک و زاویه درستی برای انتخابها و تفکر برسند؛ چنین بچههایی در برهههای مختلف و سنین بالاتر، انتخابها و رفتارهایشان بر مبنای تفکر منطقی است و از تصمیمات هیجانی و احساسی فاصله میگیرند.
اعلایی در این خصوص میافزاید: «گفتوگو، لازمه تربیت متفکرانه است. باید به فرزندمان فرصت صحبتکردن و برونریزی احساساتش را بدهیم. چنین فضایی را بهراحتی در خانه میتوان ایجاد کرد. اگر ما چنین کاری انجام ندهیم، فضای رسانهها، آنها را به سمت تفکرات خودشان هدایت کرده و عینک مطلوب خودشان را روی چشم فرزندان ما قرار میدهند.»
در تربیت دینی صبور باشیم
بعضی کودکان در خانوادههای مذهبی قبل از رسیدن به سن تکلیف، اعمال و فرایض مذهبی را بسیار خوب انجام میدهند، نمازهایشان را مرتب و سر وقت میخوانند، دخترها حجابشان را بهخوبی رعایت میکنند و.... اما گاهی مواقع یکی، ۲ سال بعد از سن تکلیف، این رعایتها کمی کاهش پیدا میکند، مثل ذوق مشق نوشتن در سالهای ابتدایی تحصیل در مدرسه که کمکم در سالهای بعد، جای خود را به بیعلاقگی نسبت به انجام تکالیف میدهد.
حجتالاسلام احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی با اشاره به اینکه گاهی مواقع این فرایند از حدود ۱۰تا ۱۵سالگی خودش را نشان میدهد، میگوید: «زمانی که چیزی تکلیف و اجبار شود، انجامش سخت است اما استمرار و تکرار موجب میشود در طولانی مدت، جا بیفتد، به شرط آنکه نتیجهگرا نباشیم و مرتب سؤال نکنیم چرا نمازت را نخواندی؟ چرا دیر خواندی؟ و... اما در مواردی که دیگر فرزند به نماز خواندن بیتوجه شده و قضاشدن و نشدن نماز برایش اهمیت ندارد، باید بدون عصبانیت اما قاطع و جدی با او صحبت کنیم تا دوباره همراه شود. صحبتکردن بخش مهمی از این مسیر است. به شرط آنکه ارتباط خوب ما با او همواره ادامه داشته باشد و فقط مربوط به مسائل دینی نباشد. بدانیم که تنبلی فرزند و صبوری ما جزئی از این مسیر است و با آن نباید سر جنگ داشته باشیم. گاهی مواقع خود ما هنوز به درک درستی از دینداری نرسیدهایم، خودمان در روز، آیهای از قرآن نمیخوانیم، اما میخواهیم فرزندمان حافظ قرآن شود. اگر برای خودمان برنامهریزی و اجرای درستی داشته باشیم، برای فرزندانمان هم میتوانیم مسیر خوبی را در پیش بگیریم.»