به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از اواخر اسفند سال ۱۳۹۰ با گزارش قتل مرد میانسالی که رئیس اتحادیه تجار ایرانی گرجستان بود، آغاز شد. پلیس پس از بررسی اولیه پی برد که مقتول مرد ۵۵ سالهای به نام وحید است و توسط یک جوان ایرانی به نام شهرام با ضربات متعدد جسم برنده به قتل رسیده و متهم پس از جنایت از دفتر کار او سرقت هم کرده است.
در ادامه پلیس شهر تفلیس شناسایی و بازداشت متهم را در دستور کار قرار داد و در نهایت مطلع شد که متهم پس از ارتکاب جنایت به کمپ پناهندگان رفته است که مأموران بلافاصله او را دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند ماه پیش به قصد پناهندگی در کشور کانادا به ترکیه رفتم و از طریق آن کشور عازم کانادا شدم، اما موفق نشدم پناهندگی بگیرم. از آنجا به ناچار راهی کشور گرجستان شدم و سعی کردم با پیدا کردن کار برای خودم یک زندگی تازه بسازم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم یک تاجر ایرانی از مهاجران هموطن خود حمایت میکند به همین خاطر خیلی خوشحال شدم و به دفترش رفتم.
شهرام در پاسخ به این سؤال که چرا دست به قتل زدی، گفت: من وقتی به دفتر وحید رفتم سعی کردم همه مشکلاتم را با او درمیان بگذارم و مطلبی را از وحید پنهان نکنم. به همین خاطر پس از آشنایی اولیه توضیح دادم که مدتی پیرو یک فرقه شیطان پرستی شده بودم.
در ابتدا وحید سکوت کرد، اما وقتی فیلمهای منتشر شدهام را به او نشان دادم به یکباره برافروخته شد و با من دعوا کرد و درگیر شدیم و در این میان من هم با چاقویی که به تازگی خریده بودم چندین ضربه به او زدم. پس از آن هم موبایل و لپ تاپش را سرقت کردم و از آنجا گریختم و به کمپ پناهجویان رفتم. اما عذاب وجدان داشتم و بالاخره موضوع قتل را به مسئول کمپ گفتم و دستگیر شدم.
شهرام پس از اعترافاتش در دادگاهی در شهر تفلیس محاکمه و به خاطر قتل و سرقت به ۱۸ سال حبس محکوم و راهی زندان شد. ۸ سال بعد در حالی که ۱۰ سال از حبس شهرام باقی مانده بود وی به خاطر همهگیری بیماری کرونا مشمول استرداد محکومان میان دو کشور ایران و گرجستان شد و در سال ۱۳۹۹ به ایران برگشت.
پرونده پس از تحقیقات و در حالی که متهم دو سال در زندان قزلحصار بود برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم که پس از بازگشت به کشور توانسته بود رضایت پدر و پسر مقتول را بهعنوان اولیای دم جلب کند به بخشش و آزادی امید داشت تا اینکه مدتی بعد مادر مقتول فوت کرد و یکی از فرزندان او (برادر مقتول) به نیابت از مادرش در دادگاه حاضر شد و گفت: قبل از رسیدگی به این پرونده، پدرم و برادرزادهام رضایتشان را اعلام کرده بودند، اما حالا که مادرم فوت کرده باید ۷ فرزند مادرم با حضور در دادگاه نظرشان را اعلام کنند.
در حال حاضر من از طرف خودم و برادرزادهام اعلام گذشت میکنم. پس از آن متهم که با قید وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: من در این سالها سختی زیادی کشیدم چهار سال اول محکومیتم را طبق قوانین کشور گرجستان در یک سلول بسته بدون هیچگونه ارتباط و مکالمهای با بیرون، گذراندم. من در این هشت سال زندان به خودم آمدم و فهمیدم که مرتکب چه اشتباههایی شدم.
پس از آنکه به ندامت رسیدم توبه کردم. پیش از این اتفاقها خیلی گمراه بودم، اما پس از توبه شروع به نماز خواندن کردم و از آن روز هیچکدام از فرایض دینیام را کنار نگذاشتهام. امیدوارم قضات با در نظر گرفتن شرایطم در صدور حکم تخفیف قائل شوند.
با پایان اظهارات متهم، قضات ادامه رسیدگی به پرونده را برای حضور سایر وراث به جلسه دیگری موکول کردند.