نگاه پرجوششی که برق درلحظه بودن را پشت تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر خویش پنهان کرده است. گاهی وقتها شاید خودت را با سربلندی در آیینه آینده ببینی؛ درصحنهای که سالمندی پشت نیمکت کتابخانهای با شور و اشتیاق دانستن مطالعه میکند.
گاهی وقتها هم باید پیش پای آنکه در سن 90 و چند سالگی هنوز کلید گنجهای بسیاری را به جامعه بشری ارزانی میکند به احترام سرتعظیم فرود آری.
دکتر حسین میرشمسی، فرزند مرحوم سید محمد در سال 1293 ( و به تعبیری 1297) در اصفهان متولد شد. پس از دریافت مدرک دیپلم در سال 1314 تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1320 بهعنوان کارمند فنی مؤسسه سرم و واکسنسازی رازی در حصارک کرج به خدمت پرداخت.
مرور خاطرات شغلی مرحوم استاد دکتر حسین میرشمسی تردیدی برجای نمیگذارد که این شمع فروزان عرصههای میکروبیولوژی با پروراندن تمام ویژگیهای حرفهای و اخلاقی پزشکی درخود، تبلوری از ایثار یک استاد فرزانه بود و صحنههای جذابی هم که از زندگی وی توصیف شده، بخشی از تاریخ پزشکی این کشور به شمار میآید.
بنا برآنچه از لابهلای خاطرات استاد مستفاد میشود، با وجود خدمات تاریخی و شایان توجه وی که در راستای ارتقای سلامت عمومی در ایران انجام داده همیشه در تنگدستی زندگی کرده و همیشه خدمات واقعی به بیماران را در صدر اولویتهای خود قرار میداد.
نمونههای بسیاری از این ویژگی استاد قابل ذکر است از جمله اشارات وی در بیوگرافی دست نویس خود که گفته است: « در کلاس سوم ابتدایی بودم که شادروان پدرم به درود زندگی گفت و با وجود نابسامانی زندگی و توصیه عموها که اصرار داشتند مرا برای فراگیری شغلی به بازار کار بفرستند با پایمردی برادر فقید و شادروان مادر بزرگوارم به ادامه تحصیل توفیق یافتم. در آن موقع برای تحصیل در دبیرستان ماهانه 30 ریال که مبلغ قابل توجهی بود دریافت میشد و نزدیک بود که بهعلت عدمامکان پرداخت این مبلغ از تحصیل محروم شوم.
در این موقع اداره ثبت اسناد که تازه در اصفهان فعالیت زیادی داشت کلاس نقشه کشی دایر کرد. 2 ماه تابستان در این کلاسها کارآموزی کردم و چون در امتحان نهایی در رده بالایی قبول شده بودم بهعنوان مساح از طرف اداره ثبت به نقشه برداری دهات اطراف یک سال را گذرانیده و از این راه مبلغ قابل توجهی که برای تهیه کتب دوره دوم دبیرستان و تاحدی کمک هزینه زندگی کافی بود به دست آورده و به دبیرستان سعدی مراجعت کردم. ضمنا در 3 سال اول دبیرستان هم عصرها پس از فراغت از تحصیل و تا پاسی از شب در کارخانه شیشهگری شهر کار منشیگری انجام میدادم.»
وی دلیل علاقهمندیاش به بیولوژی را چنین بیان میکند: در سالهای اول دبیرستان روزی که مایحتاج خانه را خریداری کرده به منزل میآوردم، متوجه صفحه کاغذی شدم که عطار محل، جنسی را در آن ریخته بود. در این صفحه شرح زندگی لویی پاستور، نابغه فرانسوی و اکتشافات او نوشته شده بود. مسائل مربوط به تخمیر و حضور ذرات جاندار بهعنوان عامل تخمیر و رد فرضیه خلق الساعه و سپس کشف واکسن برای بیماری سیاه زخم گوسفندان و پاستورلای طیور که هر دو تلفات زیادی وارد میساختند و تهیه واکسن ضدهاری و دیگر ابداعات و اکتشافات این مرد بزرگ در آن صفحات منعکس بود و طوری ذهن ساده و جوینده مرا بهخود جلب کرد که از آن پس پیوسته در این فکر بودم که تحصیلات عالیه را در این زمینهها دنبال کنم.
ابتدا فکر میکردم برای پیروی از راه پاستور باید حتما پزشک بود تا اینکه برحسب اتفاق دریافتم با تحصیل در مدرسه عالی بیطاری (دانشکده دامپزشکی فعلی) نیز میتوان به پژوهش و کار علمی پرداخت.
راهی کرج شده و در سال اول مدرسه عالی بیطاری ثبت نام کردم. این مدرسه را ابتدا ارتش برای رفع نیاز خود در تهران تاسیس کرده بود اما 2 سال پس از تاسیس به درخواست وزیر کشاورزی وقت، مدرسه وابسته به وزارت کشاورزی شده و در کرج مستقر شد. دکتر در تجلیل از استاد خود گفت: نخستین کسی که روش تحقیق و پژوهش را به من نشان داد شادروان پروفسور هوگو گرو، استاد تشریح و جنینشناسی بود. این دانشمند فرزانه که در سن 86 سالگی در آلمان غربی به درود زندگی گفت در این ایام که حدود 40 سال بیش نداشت شب و روز بدون وقفه به توسعه آزمایشگاه آناتومی در کرج میپرداخت.
جریان سردرآوردن دکتر میرشمسی از انستیتو پاستور شعبه کارش در حومه پاریس برای گذراندن دوره عالی میکروبشناسی و ایمنی شناسی خود فصلی خواندنی از خاطرات استاد است. وی در این دوره یک ساله هم دوره انستیتوپاستور را میگذراند و هم در دانشکده دامپزشکی آلفرد وابسته به دانشگاه پاریس به تحصیل مشغول میشود. سپس بهمدت 4 ماه به آمریکا رفته و در 3 مؤسسه بهداشتی ایالتی بوستون، نیویورک و میشیگان با روشهای جدید تهیه واکسنهای ضددیفتری، کزاز، سیاه سرفه و تصفیه سرمها آشنا میشود.
دکتر میرشمسی گفت: به خاطر دارم یکی از روزهای اوایل آبان ماه سال 1320 مرحوم دکتر قریب، پایهگذار طب کودکان در ایران به اتفاق 2 نفر از پزشکان برجسته تهران به مؤسسه رازی آمده و ساعتی را با دکتر دلپی (رئیس فرانسوی مؤسسه) به مذاکره پرداختند. آنگاه دکتر دلپی مرا به دفتر خود خواند و تقاضای مهمانان را در حضور خود آنان مطرح ساخت. موضوع این بود که تهران با جمعیت چند صد هزار نفری بهعلت اشاعه بیماری دیفتری و عدمدسترسی به سرم درمانی که تا آن زمان از آلمان وارد میشد در وضعیت
ناراحت کنندهای قرار داشت و درخواست آقایان تهیه سرم دیفتری بود. دکتر میرشمسی در ادامه گفت: اگر بخواهم شرح دهم که طی 6 ماه با چه مشکلاتی جهت تهیه سرم دیفتری مواجه بودم مثنوی 70 من کاغذ میشود.
نمونه دیگر از تعهد عمیق استاد به سلامت عمومی را از زبان وی بخوانید: در جلسهای که با وزیر بهداری، دکتر حسن مرشد بهدنبال جلسات قبلی داشتیم وی با چشمی پر از اشک مشاهدات خود را از تلفات سرخک در روستاهای اطراف سنندج و خود شهر و جاهای دیگر شرح دادند و مصرا از 2 مؤسسه رازی و پاستور خواستند که واکسن ضدسرخک در ایران تهیه شود و این موقعی بود که هنوز این واکسن در بیشتر کشورهای صنعتی غرب هم تولید نشده بود.
البته در آن جلسه هیچ کدام از 2مؤسسه تعهد صریحی نکردند ولی به هر حال در آن جلسه تصمیم گرفتیم که مسیر یک سال کار آموزی در آمریکا را تغییر داده و بهدنبال تهیه واکسن ضدسرخک برویم.
دکتر میرشمسی بهمدت 9 ماه به آمریکا سفر میکند و در آزمایشگاه ویروس شناسی پزشکی یکی از دانشگاهها دورههای لازم را پشت سر میگذارد. فعالیتهای علمی وی از سال 1324 تا سال 1375 بهصورت تدوین و تهیه 106 مقاله علمی و فنی در مجلات خارجی است و به پاس قدردانی از این همه تلاش بیوقفه میتوان به ماده واحد مجلس شورای اسلامی تعلیق بازنشستگی او بنا به درخواست معاونت وقت سازمان تحقیقات وزارت کشاورزی و وزیر وقت بهداری دولت وقت اشاره کرد که به وزارتخانه متبوعه اجازه داده میشود از وجود دکتر میرشمسی، معاون فنی قسمت تولید فرآوردههای پزشکی مؤسسه رازی که به موجب قانون استخدام کشوری مشمول بازنشستگی اجباری میشد مادامی که بهوجود وی احتیاج باشد کماکان استفاده شود.
از روزی که عطار محله کالایی را در کاغذ پیچید و به دست کودکی داد تا به منزل ببرد چه روزها و شبها که سپری نشد و کودکی که در پی مطالعه زندگی لویی پاستور در آن تکه روزنامه با خود عهد کرده بود تا راه آن دانشمند را ادامه دهد با چه مشکلاتی که دست و پنجه نرم نکرد تا مردی پرورش یابد که نامش بهعنوان پدر واکسن ایران شناخته شود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.