به گزارش همشهری آنلاین، پسر ۴ سالهای که سامان فصیحی نام داشت از حدود یکسال قبل بهطور ناگهانی دچار ضعف و مشکلات عضلانی شد. او روزبهروز ضعیفتر میشد و به درستی معلوم نبود که دچار چه مشکلی شده است.
پدر و مادرش که از این موضوع رنج میکشیدند او را نزد پزشکان مختلفی بردند اما هیچکدام نمیتوانستند به درستی بیماری که سامان به آن مبتلا شده بود را تشخیص دهند. این شرایط ادامه داشت تا اینکه کودک ۴ساله حتی در حرکت کردن هم دچار مشکل شد و در راه رفتن تعادل نداشت. در این شرایط والدینش چندین مرتبه او را در بیمارستان بستری کردند اما شرایط سامان تغییری نکرد.
این شرایط ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل سامان در خانه ناگهان دچار ایست قلبی و به بیمارستان منتقل شد. پزشکان توانستند او را احیا کنند اما ساعتی بعد او دچار مرگ مغزی شد و جانش را از دست داد.
جان باختن سامان روی تخت بیمارستان، حادثهای تلخ و باورنکردنی بود و پدر و مادرش نمیدانستند که چطور باید با این غم سنگین کنار بیایند. در این شرایط بود که آنها تصمیم بزرگی گرفتند و اعلام کردند میخواهند اعضای بدن جگرگوشهشان را به بیماران نیازمند اهدا کنند.
سجاد فصیحی، پدر سامان که روزها و شبهای سختی را سپری کرده در اینباره به همشهری میگوید: خودمان تصمیم گرفتیم که اعضای بدن پسرم اهدا شود. وقتی او دچار مرگ مغزی شد من با پزشکش مشورت کردم و گفتم اگر مطمئن هستید که دیگر راهی برای برگشت او به زندگی وجود ندارد اعضای بدن پسرم را به بیماران نیازمند اهدا کنید.
پزشک معالج او هم گفت با توجه به وضعیتی که دارد احتمال بازگشت به زندگی صفر است. در این شرایط بود که اهدای عضو انجام شد.
پدر داغدار سامان میگوید: در این مدتی که پسرم بیمار بود من و همسرم ذره ذره آب شدیم. خیلی سخت بود. خداوند قسمت کسی نکند. بیماری پسرم طوری بود که نمیتوانست غذا بخورد. مدتی با لولهگذاری از بینی به او مایعات میدادیم. گفتند با این کار ممکن است دچار عفونت شود. بعد با شیوه دیگری و به سختی به او غذا دادیم و او خیلی سختی کشید و در نهایت هم دچار مرگ مغزی شد.
او که بهجز سامان فرزندی یکساله هم دارد، ادامه میدهد: فرقی نمیکند که یک نفر بعد از فوتش با همه اعضای بدنش به خاک سپرده شود یا چند عضو نداشته باشد؛ مهم این است که او دیگر زنده نیست. ما هم فرزندمان را از دست داده بودیم و تصمیم گرفتیم به نیت کمک به بیماران نیازمند اعضای بدن سامان را اهدا کنیم. حالا هم مطمئنیم که روحش از تصمیم ما شاد است.