به گزارش همشهری آنلاین، شاید اگر تا همین ۲۰سال پیش صحبت از ذوب شدن یخچالهای قطبی و خطر گرمشدن کره زمین برای زندگی انسانها به میان میآمد، این تهدیدات چندان جدی گرفته نمیشد یا در خوشبینانهترین حالت، طرح چنین تهدیداتی در رسانهها به گروههای محیطزیستی محدود بود، اما این روزها صحبت از تغییرات آب و هوایی در بسیاری از کشورها به شعارهای انتخاباتی و محافل سیاسی راه یافته است. ثبت دمای کمسابقه ۴۰درجه سانتیگراد در تابستان امسال در لندن، پایتخت انگلیس نشان داد که زمین از مرحله گرم شدن گذشته و در حال جوشیدن است.
با وجود اهمیت غیرقابل انکار بحران گرم شدن کره زمین، اما تحولات آب و هوایی تنها چالش این روزهای جهان نیست و جهان ما با مجموعهای از بحرانها روبهروست که «نوریل روبینی» در گزارشی با عنوان «عصر ابرچالشها» در وبسایت «پراجکت سندیکیت» این چالشها را مورد بررسی قرار داده است.
در این گزارش گفته شده که ما در حال وارد شدن به عصر جدیدی هستیم که بیشتر به دهههای پرآشوب و تاریک بین سالهای ۱۹۱۴و ۱۹۴۵شباهت دارد. درواقع تهدیدات بزرگ، نه فقط آینده ما را به خطر میاندازد، بلکه شغل، درآمد، اقتصاد و بهطور کلی زندگی مردم جهان را نیز تهدید میکند.
نکته قابل توجه درباره این تهدیدات آنجاست که اینها در دوران پس از جنگ جهانی دوم، یعنی تا همین چند دهه قبل بهطور کلی موضوعیتی نداشتند، اما به اعتقاد روبینی از حدود ۲دهه گذشته جهان ما وارد وضعیتی پربحران شده که هرکدام بهتنهایی میتواند تحولات بسیار گسترده جهانی را همراه خود داشته باشد.
گرمایش جهانی
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بحران جهانی آب و هوایی مهمترین و واقعیترین ابرتهدید جهانی است که اگر نادیده گرفته شود، فجایع اقتصادی و انسانی غیرقابلبازگشتی ایجاد خواهد کرد. حقیقت هم آن است که بلایای طبیعی تنها در سالجاری منجر به آوارگی میلیونها نفر شده است. خشکسالی و موج گرما سراسر هند و پاکستان، جنوب صحرای آفریقا و غرب آمریکا را فرا گرفته است، اما بهنظر نمیرسد که تاکنون جز برگزاری چند اجلاس بینالمللی، گام مؤثر و عملیای برای مقابله با تهدیدات آب و هوایی برداشته شده باشد. اصطلاح «سبزشویی» این روزها به کرات از سوی فعالان محیطزیستی بارها مورد استفاده قرار گرفته است. آنها میگویند که اقدامات ضروری برای مقابله با گرمایش جهانی به نمایشهای سیاسی و دیپلماتیک تبدیل شده که گرهی از بحران گرمایش کره زمین باز نخواهد کرد.
تنشهای ژئوپلیتیک
تنشهای ژئوپلیتیک یکی از مهمترین تهدیداتی است که پایانی برای آن نمیتوان متصور بود. امروز کشورهای مهمی همچون روسیه و چین، نظم جهانی که بر محور غرب بنا شده را به چالش میکشند. جنگ مرگبار روسیه در اوکراین خود ناشی از احساس تهدیدی بوده که مسکو از سوی نظم غربمحور جهان متصور است. جنگ اوکراین تا آنجا خطرناک شده که حتی ممکن است تا حد یک درگیری هستهای تشدید شود و ناتو را بهصورت مستقیم وارد نبرد گرم همه جانبه با روسیه کند. دو طرف به نوعی درگیر یک جنگ سرد بودهاند، اما ورود آنها به جنگ گرم میتواند در قامت یک جنگ جهانی بروز پیدا کند. خطرات استفاده از بمب هستهای درصورت گسترش یافتن جنگ اوکراین، تهدیدات بزرگتری را نه فقط برای اوکراین و روسیه، بلکه برای دیگر بازیگران بینالمللی به همراه خواهد داشت.
در سوی دیگر جهان، با تثبیت بیشتر حکومت شی جین پینگ در چین و اعمال محدودیتهای تجاری آمریکا علیه چین، جنگ سرد جدید چین و آمریکا روزبهروز پرتنشتر میشود. بدتر آنکه وضعیت تایوان که چین متعهد به الحاق مجدد آن است، بهراحتی میتواند تا حد یک نبرد تمامعیار پیش رود. به این تنشها میتوان شلیک موشکهای بالستیک کرهشمالی بهعنوان کشوری دارای سلاح اتمی را نیز افزود؛ موشکهایی که از آسمان ژاپن و کرهجنوبی هم عبور کردهاند تا پیونگ یانگ نشان دهد که ترسی از وارد شدن به جنگ همهجانبه ندارد. جرقه وقوع هرکدام از این تهدیدات تنها یک منطقه را در بر نمیگیرد، بلکه هریک از این بحرانها جهان را درگیر خود خواهد کرد.
همهگیریهای جدید
بهدلیل ارتباط بین تخریب محیطزیست و بیماریهای مشترک بین انسان و دام، خطر ابتلا به بیماریهای همهگیر جدید بیش از گذشته وجود دارد؛ چون حیاتوحش، حامل پاتوژنهای خطرناکی است که آنها بیش از گذشته در تماس نزدیک و مکرر با انسان و دام قرار میگیرند. براین اساس اگر از اوایل دهه ۱۹۸۰، ما همهگیریهای خطرناکی مانند اچای وی، سارس، مرس، آنفلوآنزای خوکی، آنفلوآنزای پرندگان، زیکا، ابولا و هماکنون کووید-۱۹را تجربه کردیم، شواهد نشان میدهد که احتمال همهگیریهای کشندهتر در آینده حتی بیشتر خواهد بود. ذوب شدن یخهای قطب شمال و به دنبال آن احتمال ورود ویروسها و باکتریهای خطرناکی که هزاران سال گذشته زیر یخچالها پنهان بودهاند، اکنون یکی از منابع عمده تهدید برای همهگیریهای گسترده در جهان است.
هوش مصنوعی
پیشرفت در حوزه دیجیتال به هر میزان که ممکن است گرهگشا باشد، تهدیدات جدیدی را نیز متوجه جوامع خواهد کرد. با پیشرفت در هوش مصنوعی، روباتیک و سیستمهای اتوماسیون مشاغل بیشتر و بیشتری از بین خواهند رفت. از سوی دیگر اقتصادهای پیشرفته شرکتهای داخلی خود را هر روز تشویق و ترغیب میکنند تا از فناوریهای صرفهجوییکننده در نیروی کار استفاده کنند و در این وضعیت طبیعی است که بسیاری از مشاغل معمولی در معرض خطر هستند. در گزارش ابرچالشها به نقل از برخی از دانشمندان گفته شده که با ظهور هوش مصنوعی یا ابرهوش ماشینی، مسئله انسان هوشمند کاملاً منسوخ خواهد شد. این پیشبینی شاید هماکنون چندان قابل درک نباشد، اما نمیتوان تأثیر هوش مصنوعی را در از بین رفتن مشاغل رایج و سنتی نادیده گرفت و با گذشت زمان این وضعیت به ضعف اقتصادی مردم و نابرابری بیشتر منجر خواهد شد.
جنگ سایبری
حوزههای امنیتی به فضای اینترنت گسترش یافته و تاکنون بارها حملات سایبری در کشورهای مختلف به دیگر کشورهای خارجی منتسب شده است. روبینی در گزارش خود مینویسد که اهمیت جنگ سایبری هنوز چندان جدی گرفته نشده؛ درصورتی که جنگهای سایبری فعالیتهای اقتصادی و حتی امنیت عمومی شهروندان را تهدید میکنند. در پاسخ به امنسازی ساختارها، دولتها مجبور خواهند بود که هزینه بیشتری بابت امنیت در فضای اینترنت پرداخت کنند که این هزینههای بیشتر بهصورت طبیعی به کاهش خدمات عمومی در دیگر بخشها منجر خواهد شد.
بحرانهای اقتصادی
وضعیت اقتصاد کلان در بسیاری از کشورها مبهم و ناامیدانه بهنظر میرسد. برای نخستینبار از دهه ۱۹۷۰، با تورم بالا و رکود تورمی در کشورهای غربی مواجه هستیم. تحولات اقتصادی و افزایش نرخ تورم در انگلیس و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان نشان میدهد که این وضعیت در اقتصادهای پیشرفته کوتاهمدت و گذرا نخواهد بود. روبین در گزارش خود، علت این وضعیت را ترکیب سیاستهای ناکارآمد پولی، مالی و اعتباری میداند و میگوید کاهش عرضه بهدلیل قرنطینههای دوران کرونا، افزایش نرخ موادغذایی و قیمت جهانی انرژی بهدلیل جنگ روسیه در اوکراین و همزمان تأکید چین بر ادامه سیاست کووید صفر که باعث کاهش عرضه شده است، عواملی هستند که اقتصاد جهانی را با تنگناهای بیشتری روبهرو کردهاند.
از سوی دیگر بسیاری از اقتصادهای بزرگ ازجمله چین با پیری جمعیت روبهرو هستند و این وضعیت عرضه را بیش از گذشته کاهش خواهد داد. علاوه بر همه اینها، تغییرات آب و هوایی نیز فشارهای رکود تورمی مداوم ایجاد میکند. خشکسالی، موج گرما، توفان و سایر بلایای طبیعی بهطور فزایندهای فعالیت اقتصادی را مختل کرده و برداشت محصول را تهدید میکند، در نتیجه قیمت مواد غذایی افزایش مییابد. در عین حال، قبل از اینکه سرمایهگذاریهای کافی و مناسب در انرژیهای تجدیدپذیر به نقطهای برسد که بتواند تقاضای مورد نیاز انرژی را جبران کند، تقاضا برای کربنزدایی منجر به سرمایهگذاری کمتر در زمینه سوختهای فسیلی شده و این سرمایه کمتر به کاهش عرضه و به دنبال آن افزایش شدید قیمت انرژیها دامن زده است.