به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فرهیختگان، آنچه ماهوارهبر پرتاب شده را مهم میسازد بهرهگیری آن از موتور «رافع» است. این موتور که آزمایشات نهایی آن اواخر سال گذشته به پایان رسید دارای بدنه کامپوزیتی از جنس کامپوزیت فیبر کربن است و با سوخت جامد کار میکند.
امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه دیماه سال ۱۴۰۰ تاکید کرده بود فناوریهایی که در موتور رافع بهدست آمده تنها در اختیار چهار کشور جهان قرار دارد. با این وجود روز شنبه پس از اعلام ویژگیهای ماهوارهبر قائم، تردیدهایی درباره این پروژه ایجاد شد، زیرا پیشتر گمانهزنیهای رسانهای که براساس اطلاعات معتبر به دست آمده بود، نشان میداد ماهوارهبر قائم قادر به قرار دادن محمولههای چند صد کیلوگرمی در مدار ۱۰۰۰ کیلومتری است.
یک روز پس از آزمایش ماهوارهبر «قائم ۱۰۰»، سردار جعفرآبادی، فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه این موضوع را روشن ساخت. سردار جعفرآبادی در این خصوص در جریان یک گفتوگو اعلام کرد: « قائم ۱۰۰ اولین پله از نقشه راه سپاه در توسعه سری ماهوارهبرهای قائم است که از «قائم ۱۰۰» شروع شده و سپس ۱۰۵، ۱۱۰ و بعد هم «قائم ۱۲۰» هست که انشاءالله به مدار ۳۶ هزار کیلومتر خواهد رفت.» فرمانده بخش فضایی نیروی هوافضای سپاه در ادامه موضوع دیگری را نیز روشن ساخت. ایران در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ با ماهوارهبر قاصد دو ماهواره نظامی نور-۱ و نور-۲ را در مدار ۵۰۰ کیلومتری قرار داده بود که این مساله باعث میشد، ویژگی متفاوتی میان ماهوارهبر قاصد و قائم-۱۰۰ دیده نشود.
براساس اظهارات جعفرآبادی وزن محمولهای که قائم-۱۰۰ حمل میکند دو برابر قاصد است. آنگونه که این فرمانده فضایی میگوید، ایران برای تثبیت حضورش تنها به ۴ سال نیاز دارد، موضوعی که نشان میدهد ایران تا آن زمان به مدار ۳۶.۰۰۰ کیلومتری دست مییابد.
سپاه چرا به بحث فضایی ورود کرد؟
در ایران دو پروژه فضایی وجود دارد. نخست سازمان فضایی و وزارت دفاع و دوم نیز پروژهای که سپاه پاسداران آن را پیگیری میکند. این موضوع باعث شده تا تفسیرهای متفاوتی در این خصوص جریان یابد. برخی از کارشناسان خارجی این دو پروژه را ناشی از ماهیت متفاوت آنها میدانند و معتقدند برنامه فضایی موازی سپاه برای پیگیری ساخت موشکهای بالستیک قارهپیما تحت پوشش ماهوارهبرها است. با این حال براساس گفتههای سال گذشته سردار علی جعفرآبادی، فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه این موضوع به نگرانی رهبر معظم انقلاب از توقف فعالیتهای فضایی در دولت پیشین ایران بازمیگردد. بر همین مبنا بود که سپاه از سال ۱۳۹۵ به این حوزه وارد شد.
برنامه فضایی ایران؛ مسیری که مواهب ناگزیر نظامی دارد
جبهه دشمنان ایران، تهران را متهم میکنند که در قالب فعالیتهای فضایی به دنبال توسعه موشکهای بالستیک قارهپیماست. این موضوع هرچند با هدف متهم ساختن ایران به توسعه تسلیحات صورت میگیرد اما یکی از تبعات آن نادیده انگاشته شدن اهداف فضایی ایران است. تهران برای برنامهریزی جهت توسعه کشور نیازمند طراحی و پرتاب دهها ماهواره ارتباطی، سنجشی، شناسایی و نظامی به فضاست. این ماهوارهها در اموری مانند تسهیل ارتباطات میان مناطق مختلف کشور، پیشبینی آب و هوا، مقابله با مخاطرات طبیعی، نقشهکشی و همچنین پایش معدنی میتوانند به مدیریت کشور کمک کنند. ایران در امور نظامی نیز به فضا نیاز دارد. استفاده از ماهوارههای جاسوسی و ایجاد یک سامانه ارتباطی امن میان نیروها، از جمله نیازهای نظامی تهران در حوزه فضایی است.
با وجود تمام این نکات اما نمیتوان کتمان کرد فعالیتهای فضایی مانند ساخت ماهوارهبرها قابلیت تبدیل به موشکهای بالستیک را دارند. ایران در ابتدای فعالیتهای فضایی خود از ماهوارهبرهای سوخت مایع استفاده میکرد که برای ساخت موشکهای بالستیک چندان مورد استفاده نیستند اما تهران در سالهای اخیر به حوزه ماهوارهبرهای سوخت جامد ورود کرده است. تهران میگوید سوخت جامد این امکان را در اختیارش قرار میدهد تا تعداد بالایی از ماهوارهبرها را تولید و انبار کند. با این وجود چنین فناوریهایی ایران را یک قدم قبل از ساخت موشکهای بالستیک قارهپیما قرار میدهد. تهران البته برای تبدیل ماهوارهبرها به موشکهای قارهپیما چالشهایی مانند ساخت کلاهکهای بقاپذیر برای ورود به جو دارد.
موشک قائم با عینک هستهای، قارهپیما دیده میشود
موشکهای سری قائم درصورت تغییر موفق به یک موشک بالستیک میتوانند به بردی معادل ۱۲ هزار کیلومتر برسند. این برد ضمن پوشش اروپا قادر است به خاک اصلی آمریکا نیز دست یابد.
آنچه این برد را خطرناک میسازد، پرونده هستهای ایران است. بهزعم واشنگتن بدون پرونده هستهای، ساخت یک موشک قارهپیما که میتواند تنها ۵۰۰ کیلوگرم یا یک تن مواد منفجره را برای تخریب محدودهای ۲۰۰ متری حمل کند، معقول بهنظر نمیآید.
ایران در نخستین ماه سال ۱۴۰۰، با رساندن فوری سطح غنیسازی ۲۰ درصدی به ۶۰ درصد نشان داد به راحتی میتواند آن را به ۹۰ درصد نیز برساند. از سوی دیگر تولید اورانیوم فلزی موضوع دیگری بود که نشان داد تهران تواناییهای خود را در ابعاد درگیری نیز توسعه داده است. همزمان با پیشرفتهای پیدرپی هستهای ایران، مذاکرات موسوم به احیای برجام نیز به بنبست رسیدند تا نگرانیهای غرب نسبت به برنامه هستهای ایران افزایش یابد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه روز جمعه اغتشاشات هفتههای اخیر ایران را به صراحت ناشی از ناکامی آمریکا در موضوع هستهای ایران معرفی کرد. مسالهای که نشاندهنده اهمیت بالای وضعیت هستهای ایران برای غرب است.
تهران به همین دلیل تنها یک روز پس از تثبیت ناکامی اغتشاشات در تظاهرات ضد آمریکایی ۱۳ آبان که در سراسر کشور برگزار شد، با پرتاب قائم به واشنگتن فهماند تیرش به هدف اصابت نکرده است. ایران بهطور رسمی اعلام کرده قصد تولید و انبار تسلیحات هستهای را ندارد، اما بهطور همزمان بر احتمال تغییر این وضعیت در صورت لزوم تاکید کرده است.
تهران بر همین مبنا نشان داده از سطح فناوری مورد نیاز برای طراحی و ساخت تسلیحات لازم در حوزه بازدارندگی برخوردار است.
دستاوردهای نظامی ایران چگونه با بودجهای ناچیز به دست آمدهاند؟
تابآوری نظامی ایران در برابر صف گستردهای از دشمنان منطقهای و فرامنطقه یکی از شگفتیهای تاریخ است.
آمریکا بهعنوان اصلیترین ستون نظامی دشمنان ایران، در سال جاری میلادی ۸۰۰ میلیارد دلار برای امور نظامی خود اختصاص داده است. این درحالی است که کل بودجه دولت ایران در سال جاری به ۱۲۰ میلیارد میرسد که شامل بودجه عمومی و البته بودجه شرکتهای دولتی است. بودجه شرکتهای دولتی به دلیل حضور گسترده دولت ایران در اقتصاد وارد بودجه شده است و حتی میتوان آن را بهنوعی در محاسبات نادیده گرفت. اگر بودجه عمومی را مبنا قرار دهیم، ایران تنها ۵۰ میلیارد صرف این قسمت کرده است.
علیرغم این موضوع حتی اگر کل بودجه ایران مبنا قرار گیرد، همچنان شکافی بزرگ در محاسبات وجود خواهد داشت.
بودجه نظامی ۸۰۰ میلیارد دلاری آمریکا ۶.۷ برابر کل بودجه ۱۲۰ میلیارد دلاری ایران است. اگر در سطحی بالاتر ناتو را در نظر بگیریم شکافها بسیار بیشتر میشود. این سازمان نظامی دارای ۳۰ عضو از جمله سه قدرت هستهای (آمریکا، انگلیس و فرانسه) است. بودجه نظامی ۱۰ کشور عضو این سازمان که بیشترین بودجه جنگی را داشتهاند به ۱,۱۲۸ میلیارد دلار میرسد، تقریبا ۱۰ برابر کل بودجه ایران؛ هرچند ایران تنها هدف ناتو و آمریکا بهعنوان رهبر این سازمان نبوده است، اما در کنار چین و روسیه یکی از مهمترین اهداف به شمار میرفته است.
در سوی دیگر باید توجه داشت ایران در منطقهای حضور دارد که بهجز قدرتهایی چون روسیه و چین، دستکم سه قدرت نظامی و اتمی مانند هند، پاکستان و رژیمصهیونیستی نیز در آن واقع شدهاند. کمپین بینالمللی منع و نابودی سلاحهای هستهای (ICAN) در گزارشی که به تاریخ ۱۳ می۲۰۲۰ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۹) منتشر ساخت، اعلام کرد براساس تخمینها در سال ۲۰۱۹، هند ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار و پاکستان و رژیمصهیونیستی نیز هرکدام یکمیلیارد دلار صرف سلاح هستهای کردند. این درحالی است که بودجه نظامی ایران در سال جاری ۶.۶ میلیارد دلار است. این مساله نشان میدهد هزینههای هستهای سه کشور هستهای پیرامون ایران، تقریبا معادل ۶۵ درصد از کل بودجه نظامی تهران است. بودجه تسلیحات هستهای تلآویو به تنهایی معادل یکششم کل بودجه نظامی تهران است.
در سطح منطقهای فارغ از مباحث هستهای، بودجه نظامی ایران کسری از بودجه نظامی رقبایش را تشکیل میدهد. عربستانسعودی دارای بودجه دفاعی ۵۵ میلیارد دلاری است که میزان آن حتی از بودجه عمومی ایران نیز فراتر میرود. بودجه نظامی رژیمصهیونیستی نیز به ۲۵ میلیارد دلار میرسد که ۳.۷ برابر بودجه نظامی ایران است. تهران در برابر چنین صفآرایی گستردهای که بارها نیت خود برای حمله نظامی به ایران را ابراز داشته، موفق شده موازنهای نظامی ایجاد کند. ایران بالاتر از این حتی قادر شده بازدارندگی دولتهای متخاصم بهویژه در غربآسیا را به چالش بکشد. این موضوع مرهون مزایای اجباری تحریم تسلیحاتی و از سوی دیگر راهبرد نظامی هوشمندانه و بومی است.
راهبرد نظامی ایران چگونه کمهزینه شد؟
ایران تحت تحریمهای تسلیحاتی سنگین حتی اگر قصد خریدهای نظامی گسترده را داشت نیز قادر به انجام آن نبود. این موضوع باعث شد تا تهران میلیاردها دلاری که باید خرج خرید تسلیحات خارجی میشدند را بالاجبار ذخیره کرده یا صرف توسعه تسلیحات داخلی کرد. اگر تنها هزینههای ایجاد یک نیروی هوایی مناسب برای ایران بررسی شود، این مساله آشکار میشود. گفته میشود نیروی هوایی ایران دستکم به ۳۰۰ جنگنده نیاز دارد. ساخت، تحویل و بهکارگیری استعداد کاملی از این تعداد بهطور حدودی ۱۰ سال طول میکشد. تهران حتی اگر قصد خریداری جنگنده از منابع شرقی را داشت باید به ازای هر جنگنده ۵۰ میلیون دلار پرداخت میکرد. این هزینه بدون درنظر گرفتن هزینه قطعات یدکی، تسلیحات و آموزش خلبان است که به بودجههای اضافی نیاز دارند. در کنار آن تاسیسات گسترده نگهداری، تعمیرات و صدها نیروی آموزشدیده برای این اقدامات نیز لازم هستند. بدون درنظر گرفتن هرگونه هزینه دیگری، صرفا خریداری ۳۰۰ جنگنده با قیمت ۵۰ میلیون دلار برای هر فروند، به ۱۵ میلیارد دلار نیاز دارد. در این صورت در ۱۰ سال زمان لازم برای تکمیل چنین استعدادی، تهران باید سالانه ۱.۵ میلیارد دلار به توسعه نیروی هوایی اختصاص میداد.
این جنگندهها اگر تکسرنشینه باشند، نیاز به بیش از ۳۰۰ خلبان دارند. بهطور معمول با توجه به عدمآمادگی کامل پرسنل تعداد بیشتری خلبان آموزش میبینند. اگر تعداد خلبانان نیروی هوایی را طی ۱۰ سال لازم برای تکمیل، ۶۰۰ تن در نظر بگیریم با توجه به هزینه ۳ تا ۵ میلیون دلار هزینه آموزش هر خلبان جنگی، در مجموع حداقل به ۱.۸ میلیارد دلار بودجه نیاز است. به عبارت دیگر نیروی هوایی سالانه ۱۸۰ میلیون دلار برای آموزش خلبانان نیاز دارد. در حوزه هوایی دو عامل خرید جنگنده بدون قراردادهای الحاقی و همچنین آموزش خلبانان به تقریبا سالانه ۲ میلیارد دلار نیاز دارد.
اگر بدون هزینههای خرید، صرفا هزینههای عملیاتی مربوط به پروازهای آزمایشی را در نظر بگیریم، با توجه به نیاز هر خلبان به ۱۰۰ ساعت پرواز در سال و هزینه ۱۰ هزار دلاری هر ساعت پرواز، نیروی هوایی به ۶۰۰ میلیون دلار بودجه سالانه تنها برای پرواز جنگندهها نیاز دارد. ایران هرچند نیازمند یک نیروی هوایی قدرتمند بوده است اما به دلیل تحریمهای نامتعارف تسلیحاتی از تامین آن بازمانده است.
این مساله با وجود ابعاد منفی آن برای امنیت ملی ایران، به دلیل پیگیری راهبردهای نظامی هوشمندانه، ضمن پوشش این ابعاد منفی منجر به پیشروی ایران در امور نظامی شده است.
ایران برای پوشش ضعف نیروی هوایی، تمرکز خود را روی قوای موشکی و پهپادی قرار داد. تمرکز بر قوای موشکی باعث تولیدات فراوانی در حوزههای موشکهای بالستیک میانبرد، کوتاهبرد، موشکهای کروز، ماهوارهبرها و همچنین سامانههای پدافند هوایی شد.
در حوزه پهپادی نیز ایران از طریق این پرندهها دست به تولید پهپادهای شناسایی، تهاجمی و انتحاری زد. وجود پهپادهای شناسایی به ایران که همانند قدرتهای جهانی دارای ماهوارههای جاسوسی نبود و مانند همسایگانش به امکانات قدرتهای بزرگ دسترسی نداشت، این امکان را فراهم میآورد تا از پیرامونش دست به جمعآوری اطلاعات بزند.
از سوی دیگر پهپادهای تهاجمی به تهران این فرصت را داد تا بتواند از یگان هوایی خود با هزینهای بسیار کم در امور متعددی مانند مراقبتهای مرزی، بمباران مقر گروهکهای جداییطلب و ارسال به متحدان بهره گیرد.
تهران اگر به واردات جنگنده مشغول بود، توان و دلیلی برای تمرکز بر حوزه پهپادی نداشت. در این صورت اگر تهران خواهان پشتیبانی از متحدان منطقهای خود بود باید مستقیما با جنگندههایش وارد جنگ میشد، اما به دلیل وجود صنعت پهپادی، به شکلی منعطف کمکهای خود را در اختیار متحدانش قرار میدهد.
دستاوردهای ترکیب موهبت اجباری تحریمهای تسلیحاتی و راهبرد هوشمندانه نظامی تنها به این موارد نیز منحصر نماند، بلکه به شکلگیری سبقت در مزیتهای نظامی ایران منحصر شد. موشکهای کروز که خود موهبت ویژگیهای نظامی ایران بودند، با ظهور پهپادهای انتحاری که بهنوعی نمونههای ارزانقیمت موشکهای کروز هستند، نمونهای از سبقتگیری مزیتهای نظامی ایران از یکدیگر هستند.