همشهری آنلاین- احمد سینایی: در روزهایی که بر ما گذشت، زندهیاد آیتالله عباسعلی اختری، مبارز دیرپای نهضت اسلامی و کارگزار خدوم نظام برآمده از آن، پس از دورهای بیماری دشوار، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت شد. هم از این روی در نکوداشت کارنامه علمی و عملی آن بزرگ، مقال پی آمده را به شما تقدیم میکنیم. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
در تکاپوی مبارزه و خدمت
زندهیاد آیتالله حاج شیخ عباسعلی اختری از بدو آغاز نهضت اسلامی، در زمره حامیان جدی آن درآمد و در این مسیر، سعی و تلاشی نمایان مبذول داشت. او در مقطع برقراری نظام اسلامی نیز در مسئولیتهای گوناگون به خدمت پرداخت. در بیوگرافی مندرج از آن مرحوم بر تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در اینباره چنین میخوانیم:
«آیتالله عباسعلی اختری در ۱۳۱۸ش، در شهرستان سمنان و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. او تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم، در زادگاه خود ادامه داد. سپس تحصیلات حوزوی را در حوزهعلمیه مشهد آغاز کرد و ۲۰سال در آن حوزه، به تحصیل و تدریس پرداخت. بعد از آن به حوزه علمیه قم رفت و در درسهای خارج فقه و اصول مراجع قم شرکت کرد.
معظمله در آن حوزه از محضر آیات غضنفری، سبزواری، فشارکی، مؤمن قمی و محمدعلی گرامی بهرهها برد. سپس دوباره به مشهد رفت و در درس خارج فقه و اصول آیات عظام میلانی، وحید خراسانی و فلسفی حاضر شد. وی پس از مدتی به تهران رفت و از مدرسه دارالفنون، مدرک مدرسی دریافت کرد. آیتالله اختری با آغاز نهضت حضرت امام(ره) در خرداد ۱۳۴۲، به نهضت مزبور پیوست. بعد از تبعید امامخمینی به عراق، جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم -که زندهیاد اختری نیز در عداد ایشان بود- در نامهای خطاب به امام، همراهی خود را با ایشان اعلام میکنند.
در بخشی از این نامه آمده بود: «هرچند انتقال حضرتعالی از ترکیه به عتبات عالیات، از جهتی مایه خرسندی است ولی ادامه تبعید آن مرجع عالیقدر که بهخاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران صورت گرفته است، بسی موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران است. ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن مرجع عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که بهزودی موانع برطرف شود تا با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم و با تدبیرات خردمندانه و رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دسترفته ملت تأمین شود ...» او در سال۱۳۵۴، با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه در تهران، به مبارزات خود ادامه داد و بهخاطر این سخنرانیها، دستگیر شد و تحت شکنجه و آزار و اذیت ساواک قرار گرفت.
اختری پس از آزادی از زندان، مبارزات خود را ادامه داد تا اینکه مجدداً در رمضان۱۳۵۷ش، دستگیر شد و به زندان افتاد، ولی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و در اثر شتابگرفتن انقلاب، از زندان آزاد شد. آیتالله اختری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا به سمت ریاست کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شیروان منصوب شد. سپس در سال۱۳۵۹، عهدهدار مدرسه عالی کانون اسلامی اراک شد و با حرکتهای انحرافی که در آنجا ایجاد شده بود، به مبارزه پرداخت. او در سال۱۳۶۰و طی حکمی از طرف امام خمینی(ره)، به امامت جمعه شهرستان سمنان منصوب شد.
بهدنبال شهادت عبدالمجید دیالمه، نماینده مشهد در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، با اصرار شهید بزرگوار حجتالاسلاموالمسلمین سیدعبدالکریم هاشمینژاد، کاندیدای نمایندگی مجلس شد و توانست با آرای قابل توجهی به مجلس شورای اسلامی راه یابد. در مجلس، در کمیسیون اقتصادی و دارایی فعالیت کرد و مدتی هم نایبرئیس کمیسیون فوق بود. پس از پایان کار مجلس اول، به قضاوت در یکی از شعب دیوان عالی کشور پرداخت.
سپس از طرف امام خمینی(ره) بهعنوان نماینده ایشان در استان سمنان و امامجمعه سمنان منصوب شد. او همزمان با فعالیتهای سیاسی، به تدریس در دانشگاههای شهید بهشتی تهران و نیز دانشگاه تهران و دیگر فعالیتهای علمیـ آموزشی پرداخت. در سال۱۳۷۹.ش به عضویت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور درآمد. در سال۱۳۸۰از امامت جمعه سمنان استعفا کرد و به امامت جمعه شهر ری منصوب شد. در انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، کاندیدای نمایندگی از حوزه انتخابیه تهران بزرگ بود که توانست به مجلس شورای اسلامی راه یابد.
همچنین وی در انتخابات میاندورهای خبرگان رهبری که در دوم اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد، با کسب آرای لازم توانست به جمع نمایندگان خبرگان رهبری اضافه شود. سمتهای دیگر وی، نمایندگی ولیفقیه در دانشگاههای سمنان و نمایندگی ولیفقیه و بنیاد مسکن بود. سرانجام این عالم مجاهد در شامگاه دوشنبه ٩آبان ١۴٠١، بر اثر بیماری سرطان دار فانی را وداع گفت».
در آیینه اسناد ساواک
مبارزات آیتالله عباسعلی اختری در دوران نهضت اسلامی، در پرونده نسبتا قطور وی در سازمان اطلاعات و امنیت سابق بازتابی شفاف یافته است. در گزارشی از ساواک سمنان به تاریخ ۱۴دی ماه ۱۳۴۵، درباره فعالیتهای سیاسی او آمده است:
«موضوع: عباسعلی اختری فرزند محمدحسین
طبق اطلاع نامبرده بالا، بهعلت فعالیتهای مضره و افراطی در شهرستان قم، به خدمت سربازی فرستاده شده و پس از پایان خدمت وظیفه، به این شهرستان مراجعت و گاهگاهی به سمنان آمد و رفت مینماید. با وجود تعهد کتبی مبنی بر عدماظهار مطالب خلاف بر بالای منبر، در مجلس جشنی که به مناسبت تولد حضرت امام حسن مجتبی(ع) منعقده در مسجد پاچنار سمنان که صحن مسجد مزین به تمثالهای حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و همچنین تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بوده، اظهار داشته نصب عکس در مسجد مکروه است و به همین جهت تمام تمثالها جمعآوری شده. در بازجویی که در شهربانی سمنان از وی به عمل آمده، اظهار داشته فقط عکس حضرت محمد(ص) را دیده و ادعا کرده در مسجد و حتی در اطاقی که انسان نماز میگزارد، بودن عکس مکروه است. با عرض مراتب بالا مقرر فرمایند، چنانچه سابقه مضرهای از مشارالیه موجود است، به این ساواک ابلاغ فرمایند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت سمنان سرتیپ حریری.»
ساواک در بهمن ۱۳۵۳نیز در گزارشی با موضوع «سخنرانی شیخعباس اختری» مینویسد: «نامبرده بالای منبر رفت و چنین اظهار داشت: عدهای از مردم وقتی پای منبر مینشینند، انتظار دارند که ما فقط روضه بخوانیم، آخر با شنیدن این روضهها به کجا رسیدهایم! از روزی که مردم را استثمار فکری کردند، آنها اتوماتیکوار و بدون اینکه خودشان بخواهند، در راه هدفهای بیگانه و بر ضرر خود قدم برمیدارند. من در این مورد کتابی نوشتهام که متأسفانه اجازه نشر آن را ندادند. سپس اضافه کرد هر کس اعمال سلطان جابر و ستمگر را ببیند و بر او اعتراض ننماید، مانند آن است که در عمل با او شریک شده است ...»
«ولایت» در دوران غیبت
زندهیاد آیتالله عباسعلی اختری علاوه بر مبارزات و نیز تصدیهای پس از انقلاب، هماره به پژوهش در موضوعات دینی نیز اهتمام داشت. او در موقعیتهای گوناگون، به تبیین اصول و مبانی دین و نظام میپرداخت و با بهرهگیری از بیان و بنان، به شفافسازی این مقولات اهتمام میورزید. وی در مقالی بهترتیب پی آمده، به توصیف دوران غیبت و اقتضائات آن پرداخته است: «زمان غیبت عبارت است از دورانی که باید قوهها و استعدادهای مردم، بهتدریج به مرحله فعلیت (بهرهبرداری) برسد و قابلیت برای بهرهگیری از یک رهبر الهی را دارا شوند.
ممکن است در شرایطی که میتواند توسط تبلیغات، راهنماییهای صحیح بهوجود بیاید، استعدادها و قابلیتها زودتر پرورش یابند و شرایط ظهور و انقلاب مهدی(عج) فراهم شود. همچنین ممکن است که در اثر تخدیرهای فکری و آلودگیها و سرگرمیها به زرق و برق دنیا و دورافتادن از درک لذت عدالت و حق و نیز برخورد با موانع، استعدادها و قابلیتها خفته بماند و دیرتر بیدار شود. به همین میزان، زمان ظهور رهبر زود یا دیر خواهد شد. پس روشن است که تا ما عوض نشویم و قابلیت و زمینه ظهور آن حضرت را فراهم نکنیم، ظهور امکان ندارد.
تا وقتی بشریت قابلیت نیابد و بهراستی خواهان گسترش عدل و داد نباشند و روح حقپذیری یافت نشود، چنین انقلابی نخواهد شد. در تحولات اجتماعی یک شرط اساسی کلی و طبیعی مطرح است که قرآن به آن گویا است: خداوند هرگز وضع ملتی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند (رعد / ۱۱). به همین جهت است که در بعضی روایات آمده که در وقت این کار، بداء راه دارد؛ یعنی مطابق ظواهری که انسان گمان دارد، واقع نمیشود. روی این اصل، دستورات زیادی از طرف پیشوایان معصوم در فضیلت انتظار به ما رسیده و فرمودهاند: دعا کنید و همواره منتظر باشید و فرارسیدن روز گشایش را از خدا بخواهید. روی همرفته منظور این است که خود را بسازید و آماده کنید که مقدمات ظهور فراهم شود.
بدیهی است مردمی که انتظار آمدن رهبر خود را دارند، میکوشند که شرایط را هر چه بهتر به نفع نهضت و مرام مورد انتظار آماده سازند و این خود یکی از وظایف مهم و ارزنده هر منتظر است. از طرفی چون هدف شخصی نیست و منافع فردی در کار نیست، هرگز نباید از کارها و خدمات خود مایوس بود، بلکه هدف مکتب و عقیده باید تامین شود. چنانکه فرمودهاند: عقلای عالم سنگی را در جایی میگذارند، که بعد از ۱۰۰سال از آن استفاده شود. ممکن است نسلی ریشهای را فراهم کند و نسل دیگر تنه و ساقه و نسلی دیگر شاخه را و بالاخره روزی این آرزوی جهانی جامه عمل پوشد. پس به هر حال، هر کس به هرگونه شرایط را آماده گرداند، بهرهای در ایجاد شرایط ظهور و تحول کامل داشته است. لذا امامرضا(ع) فرمود: انتظار الفرج من الفرج؛ انتظار فرج، خود روزنه فرج و نجات است...».
وی در گفتاری دیگر و درباره جایگاه ولایت در دوران غیبت، چنین آورده است: «همانگونه که بسیاری از معصومین ازجمله امامرضا(ع) فرمودند، دین ما با اعتقاد به امامت و ولایت، معنی اصلی خود را پیدا کرده و کامل میشود. آیات ۷۱و ۷۲سوره مبارکه اسراء، ۱۲۴سوره مبارکه بقره و ۷۲سوره مبارکه انبیاء، بهعنوان برخی از آیات کلامالله مجید، به اهمیت و ویژگیهای امامان بهعنوان برگزیدگان الهی اشاره دارد و بیشک هر کس امام زمان خود را نشناخته باشد، دینش را نشناخته است. دشمنان و دستگاه افکارسنجی و اندیشهسازی آنان، همواره میکوشند با مراد و مریدسازی و معرفی امامان و رهبران دروغین در قالب عرفانها یا عقاید کاذب و شیطانی، اجازه ندهند امام واقعی و اصل ولایت شناخته شود اما در اهمیت مسئله امامت همین بس که براساس بیان قرآن کریم، در هر دوره و زمانه تا ۴۰روز پیش از قیامت، باید امام منصوب خداوند در زمین وجود داشته باشد.
بزرگترین دلیل دشمنی استکبار جهانی و ایادی آن با شیعیان، دشمنی با امامت و ولایت است و دشمنان از اعتقادات عمیق و قلبی ملت ما و شیعیان جهان به ائمه اطهار(ع) و ولایتمداری هراس دارند. حال آنکه اسلام منهای امام و ولایت، همواره بیمعناست. درک درست امت اسلام از مفاهیم و سیره اهلبیت(ع) و در نتیجه تبعیت از آن، دیگر عامل دشمنی و هراس دشمنان اسلام و مسلمانان است و آنان میدانند که فهم و عمل مردم به سیره ائمه اطهار(ع)، راه نفوذ آنان را از مسیر سبک زندگی میبندد و از اینرو ترویج و نشر سبک زندگی اسلامی، مبارزه عملی با اهداف دشمنان است. چهرههایی همچون شهید آیتالله باقر نمر و عالم مجاهد شیخ ابراهیم زکزاکی کسانی هستند که در رأس مجاهدان زمان خود به ائمه اطهار(ع) اقتدا و تا پای جان خود و خانوادهشان، در راه اعتلا و گسترش اسلام و معارف شیعی جهاد کردند ...»
در سال ۱۳۵۴، آیتالله عباسعلی اختری با ایراد سخنرانیهای افشاگرانه در تهران، به مبارزات خود ادامه داد و بهخاطر این سخنرانیها، دستگیر شد و تحت آزار و شکنجه ساواک قرار گرفت. وی پس از آزادی از زندان، مبارزات خود را ادامه داد تا اینکه مجدداً در رمضان ۱۳۵۷.ش، دستگیر شد و به زندان افتاد، ولی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و در اثر شتابگرفتن آن، از زندان آزاد شد