حسن فتحی پس از ساخت ۱۴مجموعه تلویزیونی برای سیمای جمهوری اسلامی در مدت حدود ۲۰سال، با ساخت سریال «شهرزاد» تحولی در شبکه نمایش خانگی به‌وجود آورد و این مجموعه در نهایت به فصل سوم رسید.

همشهری آنلاین- جواد موسوی: فتحی که همیشه علاقه خاصی به تاریخ داشته و چند مجموعه تاریخی ازجمله «روشن‌تر از خاموشی»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «مدار صفردرجه» و... را در کارنامه‌اش دارد - که البته ۲مجموعه آخر، همراه با شهرزاد تاریخ معاصر را در بر می‌گیرند - این بار به یکی از پرسوژه‌ترین و پراتفاقات‌ترین دوران تاریخ ایران - عصر ناصری - سفر کرده است. جیران، عاشقانه‌ای تاریخی‌ است که ۶سال از زندگی ناصرالدین‌شاه قاجار را به تصویر می‌کشد.

قسمت انتخاب‌شده توسط حسن فتحی از دوران سلطنت طولانی چهارمین پادشاه قاجار، ۶سالی را در برمی‌گیرد که امیرکبیر به‌تازگی به قتل رسیده و میرزاآقاخان نوری در مقام صدارت است و شاه در لباس مبدل به شکار می‌رود و عاشق دختری روستایی به نام خدیجه تجریشی می‌شود. ناصرالدین‌شاه که شیفته خدیجه شده، به‌دلیل چشمان درشت دختر، او را جیران می‌نامد و به‌عنوان یکی از زنان صیغه‌ای خود به دربار می‌برد و سایر ماجراها... .

آخرین ساخته فتحی تا به امروز، یکی از پرحاشیه‌ترین آثار او نیز هست. با اینکه فیلمبرداری جیران اواخر مرداد۱۴۰۰در خوانسار و گلپایگان به پایان رسید اما قسمت اول این مجموعه - پس از چندبار تعویق - در ۲۴بهمن۱۴۰۰ به‌نمایش درآمد. این مجموعه که خیلی پرحرف و حدیث پیش می‌رفت، در ۲۹تیر۱۴۰۱ به‌دلیل «نقض مالکیت ادبی و هنری» توقیف شد. در نهایت پس از رایزنی‌های بسیار این مشکل نیز حل شد و پخش جیران از ۲۵شهریور۱۴۰۱ ادامه پیدا کرد.

جیران

درباره شباهت‌های جیران یا بهتر است بگوییم وام‌گیری این مجموعه از مجموعه ترکیه‌ای سده باشکوه (حریم سلطان) سخن بسیار گفته شده است و در این‌جا قصد تکرار مکررات نداریم و فقط به این بسنده می‌کنیم که یکی از دلایل توجه و اقبال مخاطبان به شبکه نمایش خانگی، پروداکشن عظیم و چشم‌نواز مجموعه‌های تولیدی آن بوده است.

بنابراین جلال و جبروت کاخ گلستان و مردان و زنان زیبارو، بی‌شباهت به عکس‌های موجود از دوران ناصرالدین‌شاه قاجار، توجیه اقتصادی دارد و اگر از زرق‌وبرق و بازیگران زیبارو استفاده نمی‌شد، حتما مخاطبان و حتی منتقدان این مجموعه را پس می‌زدند. برای ورود به دل مجموعه بهتر است از تیتراژ ابتدایی آن آغاز کنیم که هر قسمت آن به یکی از فعالان درگذشته تاریخ سینما و تلویزیون ایران تقدیم شده که حرکت قابل‌ستایش و ارزشمندی‌ است.

به‌نظر می‌رسد که گروه بازیگران مناسبی برای این مجموعه انتخاب شده‌اند و اسماعیل عفیفه در همکاری دیگری با فتحی برای این کارگردان سنگ‌تمام گذاشته است. حالا اگر در فیلم قبلی مریلا زارعی و بهرام رادان، آنها نقش همسر هم را بازی کرده‌اند و اینجا در نقش مادر و پسر هستند، می‌توان به زود بچه‌دارشدن در دوران قاجار ربطش داد!

درباره بازی بازیگران باید از یک‌دست‌نبودن بازی بهرام رادان شروع کرد. او در برخی از صحنه‌ها اندکی لهجه آذری دارد و در بسیاری از صحنه‌ها بسیار روان فارسی صحبت می‌کند. ضمن اینکه در برخی جاها کنش‌ها و واکنش‌های اغراق‌آمیزی دارد. اما پری‌ناز ایزدیار در یکی از بهترین بازی‌هایش برای حسن فتحی، به‌خوبی زیر و بم نقش خدیجه / جیران را ایفا کرده؛ از دختری سرزنده و شاد تا زنی غمگین و فرزندمرده.

نگاه‌های عاشقانه جیران به سیاوش جزو بهترین لحظات بازی ایزدیار است. مهدی پاکدل در نقش سلمان‌خان جزو دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های مجموعه است. او که در مراحل مختلف، بارها فرمانبرداری و وفاداری خود را به شاه ثابت می‌کند، در خلوت با والده شاه (همسر صیغه‌ای‌اش) با وجود رعایت ادب، روی دیگری از خود را نشان می‌دهد.

او در مواجهه با عشق سابقش (خدیجه چهریقی) نیز مرد دیگری است. مریلا زارعی در یکی از متفاوت‌ترین نقش‌آفرینی‌های خود در نقش یکی از مقتدرترین و خبیث‌ترین زنان تاریخ ایران، بازی روان و یک‌دستی ارائه می‌دهد.

اما همو در خلوت با سلمان‌خان، زنی عاشق است که لحن و رفتار متفاوتی از خود بروز می‌دهد. ستاره پسیانی هم در ادامه نقش‌آفرینی‌های متفاوت خود، کنیزی مرموز، دسیسه‌گر و حتی عاشق را به‌خوبی به نمایش می‌گذارد. امیر جعفری هم که با بازی در فیلم‌ها و مجموعه‌های طنز شناخته می‌شد، یکی از نخستین نقش‌های جدی خود را در «میوه ممنوعه» (ساخته دیگری از فتحی) به نمایش گذاشت و آنقدر موفق بود که کم‌کم فراموش شد او روزی روزگاری بازیگر طنز بوده است. او در اینجا هم در نقش صدراعظم سفاک و آب‌زیرکاه با جمله معروف «کفایت مذاکرات؟» یکی از بهترین‌های جیران است. امیرحسین فتحی هم که دیگر آنقدر به‌عنوان بازیگری توانا در سینما و شبکه نمایش خانگی جا افتاده که اهمیتی ندارد پدرش حسن فتحی است.

او در نقش جوانی عاشق‌پیشه و از نوادگان خاندان زند - که از اصل و نسب خویش بی‌خبر است - از موفق‌ترین بازیگران این مجموعه است. یکی از شخصیت‌های مرموز مجموعه، خواجه‌روشن با بازی مرتضی اسماعیل‌کاشی است که بازیگر به بهترین شکل به این شخصیت نزدیک شده و یکی از بهترین بازی‌های خودش را ارائه کرده است. در مجموع بیشتر بازیگران این مجموعه بازی‌های روان و خوبی ارائه داده‌اند و انتخاب‌های درستی بوده‌اند. حالا شاید از برخی بازیگران باتجربه توقع بیشتری می‌رفت.

از نکات قابل‌توجه مجموعه این است که در بیشتر قسمت‌ها شاهد اتفاق تازه و غیرمنتظره‌ای هستیم؛ عشق شاه قاجار به دختری ساده و روستایی و در عین حال سرکش، پس‌زدن شاه توسط خدیجه / جیران و در ادامه اجبار و الزام او به رفتن به خلوت شاه، توطئه و دسیسه زنان و مادر شاه که البته بارها در قسمت‌های مختلف تکرار می‌شود، توطئه قتل شاه، نقشه جیران برای مهدعلیاشدن، کشتی پهلوانی و قهرمان‌شدن سیاوش در آن، دستور قتل برادر شاه توسط او به قاتل امیرکبیر، تحصن زنان شاه در حرم حضرت عبدالعظیم در اعتراض به توجه بیش‌ از اندازه شاه به جیران، فراری‌دادن دختر گرجی / همسر صیغه‌ای شاه توسط سیاوش، شکنجه سیاوش و حتی تا مرز مرگ رفتنش، به‌وجودآوردن شرایط شرط‌بندی شاه و سفیر روس برای نجات سیاوش در کشتی با کشتی‌گیر روس، قتل پسر جیران و شاه... و موارد بسیار دیگر. بنابراین با اینکه با مجموعه‌ای طولانی سروکار داریم اما به‌دلیل حوادث و اتفاقات بسیار تماشاگر خسته نمی‌شود و مشتاقانه در انتظار قسمت بعدی مجموعه می‌ماند.

با توجه به اینکه سینما و تلویزیون ما به‌دلیل عدم‌برخورداری از استودیوهای مجهز و تغییر و تحولات بسیار شهری توان بازسازی حتی دهه۱۳۶۰ را هم ندارد، ساخت مجموعه‌ای درباره شاه قاجار جز استفاده از لوکیشن‌های دست‌نخورده همچون کاخ گلستان، نیازمند جلوه‌های بصری درجه‌یکی است.

بنابراین شاهد نماهای باز به‌نسبت زیادی از تهران، زمانی که دوربین از قصر خارج می‌شود، هستیم. البته باید به فیلمبرداری درخشان علی‌رضا رنجبران هم اشاره کرد که چه در صحنه‌های داخلی و چه در صحنه‌های خارجی و پربازیگر بسیار خوب عمل کرده است. یکی از ویژگی‌های آثار فتحی، تیتراژ پایانی آنهاست که باید به تیتراژ پایانی «شب دهم» توسط علی‌رضا قربانی، میوه ممنوعه توسط احسان خواجه‌امیری، شهرزاد توسط محسن چاوشی و... اشاره کرد. این روال در این مجموعه هم ادامه پیدا کرده و یکی از بخش‌های دوست‌داشتنی و شنیدنی برای نگارنده، تیتراژ پایانی جیران توسط همایون شجریان است.

یکی از انتقادات به این مجموعه، بی‌تفاوتی شاه به مملکت است. او که کاری جز زنبارگی و شاعری و نقاشی و شکار ندارد، چطور ۵۰سال حکومت کرده است؟ ناصرالدین‌شاه که آنطور خود را عاشق و مجنون جیران نشان می‌دهد، در یکی از خلوت‌ها با همسرش تاجی / تاج‌الدوله، دستش توسط او رو می‌شود که با بردن یک ابرو به بالا و گفتن جمله «تو برای من با تمامی زن‌های کاخ فرق داری»، به تمام همسرانش، خود را عاشق آنها نشان می‌دهد.

پس چطور می‌توان عشق مجنون‌وار او به جیران را باور کرد؟ شاه عاشق که یک‌بار در زمان مستی دستور قتل نزدیک‌ترین یار و صدراعظم خود را داده و بارها اعلام می‌کند از کرده خود پشیمان است، چطور در زمان هوشیاری به‌راحتی دستور قتل برادر خود را صادر می‌کند؟ برای بقای تاج‌وتخت؟ برادر که برای او خطری ندارد. و بعد به‌راحتی پشیمان می‌شود و دستور عفو او توسط سلمان‌خان به علی‌خان حاجب (مأمور قتل) ابلاغ می‌شود.

شاه که فهمیده سیاوش و خدیجه / جیران عاشق هم بوده‌اند، توسط جیران، دستور قتل سیاوش را صادر می‌کند، چطور اینقدر راحت به‌خاطر مبلغی پول و شرط‌بندی حاضر به آزادی سیاوش می‌شود؟ چون فکر می‌کرده حتما سیاوش در کشتی می‌بازد؟ پس تکلیف غرور و پول ازدست‌رفته‌اش چه می‌شد؟ به آن فکر نکرده بود؟ و موارد بسیار دیگر که از حوصله این نوشته خارج است.

منبع: روزنامه همشهری