همشهری - حمیدرضا بوجاریان: بهرغم رایج بودن خرید و فروش موشک و تجهیزات توپخانه در جهان، در زمانی که پهلویها درحال خرید تجهیزات گرانقیمت نظامی بودند، شاه اجازه نیافت تسلیحاتی را خریداری کند که سبب سرآمدی او در منطقه شود؛ گرچه محمدرضا تلاش زیادی کرد تا تجهیزات موشکی و توپخانهای مدرنی از آمریکا خریداری کند، اما هرگز موفق به انجام این کار نشد. با وقوع جنگ تحمیلی، ضعف ایران در توپخانه و موشک بهخوبی عیان شد. ایران قادر نبود حتی تا ۸۰کیلومتری عمق خاک عراق را هدف حملات خود قرار دهد و این درحالی بود که عراق با تسلیح کامل نظامی و استفاده از موشکهای دوربرد خود حتی تا مازندران ایران را در تیررس موشکهای خود قرار داده بود و به آن حمله میکرد. این امکان نیز برای ارتش و نیروهای دفاعی ایران فراهم نبود تا بتوانند موشک از کشور دیگری تهیه کنند یا نیروهای خود را برای ساخت موشک آموزش دهند؛ چراکه تا آن زمان در سازمان رزم کشور موشک جایگاه چندانی نداشت. اما چه اتفاقی رخ داد که ایران اکنون به قدرتی برتر در حوزه موشکی تبدیل شده است و میتواند موشکهایی با برد نه ۸۰کیلومتر، بلکه چند هزار کیلومتر و با دقتی بالا، آن هم بدون کمک گرفتن از کشورهای دیگر بسازد و وارد فاز عملیاتی کند.
از شهریور سال۵۹، ایران درگیر جنگی جهانی علیه خود شد. رژیم بعث عراق با استفاده از انواع تسلیحات نظامی مدرنی که ازسوی غرب در اختیارشان قرار گرفته بود درحالی به ایران حمله کرد که سازمان نظامی و دفاعی کشور به واسطه وقوع انقلاب اسلامی در ضعیفترین وضعیت خود قرار داشت؛ وضعیتی که معادله نظامی را به نفع عراق کرد و همین مسئله منجر به اشتباه محاسباتی صدام در ارزیابی موفقیت در حمله نظامی خود به ایران شد.
عراق با ایجاد یگان توپخانهای مدرن خود، عقبه نیروهای نظامی ایران، را هدف قرار میداد. با طولانی شدن روند جنگ، صدام علاوه بر استفاده از انواع سلاحهای دوربرد برای هدف قرار دادن شهرهای ایران، از موشک برای زیر فشار گذاشتن نیروهای ایرانی و وادار کردن سیاسیون به تسلیم شدن بهره برد؛ حملاتی که ایران، توانمندی لازم برای مقابله به مثل کردن با آن را نداشت. شهید «حسن طهرانیمقدم» درباره چرایی ضعف سازمان دفاعی کشور میگوید: «عقبههای عراق مهم بود که تهدید شود. ما توانمندی لازم را برای انجام این کار نداشتیم. ارتش هم آن زمان برای انجام عملیات برونمرزی خیلی سرخط نبود؛ چون عقبه عراق با پدافند سختی مراقبت میشد و نمیتوانستیم ریسک از دست دادن هواپیماهای محدودی را که در اختیار داشتیم، قبول کنیم؛ چون ممکن بود جنگندههای ما ساقط شوند.» موضوعی که شهید طهرانیمقدم درباره آن سخن میگوید، ضعف اساسیای را در سازمان دفاعی کشور نمایان میکند.
راهاندازی یگان خمپارهای و توپخانهای سپاه
نیروهای زمینی ارتش و سپاه ایران از هیچ آتش پشتیبانی از توپخانه خودی برای پیشروی و حمایت مقابل دشمن برخوردار نبودند. در چنین شرایطی، برای ایجاد موازنه و شکل دادن حلقه حمایتی از نیروهای زمینی عملکننده در جبههها، طهرانیمقدم طرح بدیعی را به شهیدحسن باقری ارائه میکند. او در اینباره میگوید: «سال۶۰، طرحی را به شهیدحسن باقری دادم که در آن شبکهای کلاسیک که امروز از آن بهعنوان فرماندهی آتش پشتیبانی یاد میشود، اجرا شود. با این طرح، آتش خمپاره هم دارای ساختار فرماندهی میشد.»
شهیدحسن باقری این موضوع را قابل توجه میداند و با تأیید طرح حسن طهرانیمقدم، او را مأمور ایجاد این شبکه فرماندهی میکند. این طرح در عملیات طریقالقدس اجرا و اثر مثبتی بر عملکرد نیروهای نظامی ایران بر جای میگذارد و عراق در این نبرد متحمل شکست سختی میشود. این پیروزی سبب میشود شهید حسن باقری، طهرانیمقدم را مأمور کند تا در همه یگانهای رزمی سپاه این طرح اجرایی شود. حسن طهرانیمقدم در اینباره میگوید: «سپاه برای نخستینبار بود که لذت فرماندهی آتش را در عملیات طریقالقدس چشید. وقتی عملیات فتحالمبین تمام شد، در حال ارائه گزارشم به آقا رشید بودم که به من لبخند زد و گفت سراغ توپخانه و سازماندهی آن بروم.» دلیل دستوری که رشید به طهرانیمقدم داده بود، مشخص بود.
در عملیات فتحالمبین ۱۸۴قبضه توپ روسی با حجم بالایی از مهمات و تجهیزات به غنیمت سپاه درآمده بود. سپاه آن زمان ۹تیپ داشت و ضروری بود توپهای غنیمت گرفته شده با سازماندهی دقیق به نفع یگانهای رزمی ایران بهکار گرفته شوند و برای این کار کسی بهتر از حسن طهرانیمقدم نبود. فروردین سال۶۲ واحد توپخانهای کلاسیک سپاه به فرماندهی حسن طهرانیمقدم ایجاد شد. پس از پایان عملیات فتحالمبین، تمام توپهای به غنیمت گرفته شده از عراق به محوطه شرکت نفت در ماهشهر منتقل میشود. بهمن چیرهدست، یکی از افرادی است که به یگان توپخانه سپاه دعوت میشود. او درباره نخستین روز حضورش در این یگان میگوید: «وقتی وارد شدیم یک توپ۱۵۲ به شکل ناقص جلویمان بود. این توپها در عملیات، غنیمت گرفته شده بودند و برخی از آنها مشکل فنی داشتند؛ بدون اینکه اطلاعی از نظر مشخصات آن داشته باشیم، خودمان به شکل تجربی قسمتهایی را که بلد بودیم تعمیر میکردیم. همان تعدادی را که میشد تعمیر کردیم و به عملیات فرستادیم.»
با وضعیت جبههها و ادامه موشکباران شهرها و «جنگ شهرها» که بخشی از آن با حملات جنگندههای عراقی و موشکهای «فراگ۷» و «اسکاد بی» انجام میشد، مردم خواهان آن بودند که حملات موشکی عراق به ایران با پاسخ متقابل همراه شود؛ مسئلهای که مسئولان کشور را متقاعد کرده بود به هر شکل ممکن آن را محقق کنند. حضرت امام(ره) با مشورتی که با فرماندهان نظامی و تأکید آنان برای مقابله به مثل داشتند، اجازه پاسخ متقابل به حملات موشکی را دادند.
بلافاصله حسن طهرانیمقدم مطلع میشود که باید پاسخ متقابل به حملات عراق داده شود. او درباره آنچه قرار بود انجام شود، میگوید: «در قرارگاه بودم بهعنوان فرمانده توپخانه و گفتند که گلولههای هشداردهنده منور را در بصره بزنید. با هماهنگی انجام شده با صدای برونمرزی جمهوری اسلامی اعلام کردیم که گلولههایی که اکنون شلیک شده، هشدار است و بعد از آن از گلولههای جنگی استفاده میشود. این حمله در ۱۸بهمن۶۲ اتفاق افتاد.»
ایده تأسیس یگان موشکی
بعد از عملیات خیبر، در میانه جلسهای که برگزار شده بود، شهید حسن طهرانیمقدم بدون مقدمه از پیگیری برای ایجاد یگان موشکی صحبت و بر این نظر خود اصرار میکند. کسی تا آن زمان میان فرماندهان نظامی وقت به موضوع موشک و اینکه ایران در جبهه خود از این تجهیزات نظامی استفاده کند، فکر نکرده بود. یگان توپخانهای سپاه تازه شکل گرفته بود و بسیاری از فرماندهان با این موضوع مخالف بودند و اصرار کردند که طهرانیمقدم مسئولیت تیم توپخانهای را برعهده داشته باشد. طهرانیمقدم در این جلسه از گلایه مردم و شعارهای آنان و خطاب قرار دادن امام (ره) که موشک جواب موشک و اینکه امام(ره) نمیتواند پاسخ مردم را بدهد، صحبت میکند. از همان جلسه طرح تاسیس یگان موشکی سپاه با این شرط که طهرانیمقدم یگان توپخانهای را رها نکند، عملیاتی میشود.
در چنین شرایطی، حسن طهرانیمقدم نه موشک و نه نیروی آموزشدیده برای تاسیس این یگان نداشت. تابستان سال۶۳ را بدون شک میتوان نقطه عطف سازمان دفاعی کشور در ۸سال جنگ تحمیلی به شمار آورد؛ رویدادی که طهرانیمقدم درباره آن میگوید: «تابستان سال۶۳ با هیأتی بلندپایه از وزارت سپاه به دعوت ارتش سوریه و لیبی به این دو کشور رفتم. محسن رفیقدوست، ارشد گروه و رحیم صفوی هم بهعنوان ارشد فرماندهان بود. تعدادی از مسئولان یگانهای تخصصی سپاه در بخشهای مختلف هم به این سفر آمده بودند. من و شهید حسن شفیعیزاده از توپخانه سپاه هم بودیم. اینجا بود که نطفه موشکی سپاه شکل گرفت.»
سوریه مبدأ آموزش کار با موشک
با وجود شکلگیری هسته اولیه مناسب برای شکل دادن یگان موشکی سپاه، یک مسئله اساسی هنوز برطرف نشده بود؛ کسی حاضر به فروش موشک به طرف ایرانی نبود. محسن رفیقدوست برای برطرف کردن این مشکل رایزنیهای فشردهای را با رئیسجمهور وقت سوریه انجام میدهد. رفیقدوست در اینباره میگوید: «به آقای حافظ اسد گفتم تهران که به قول شما «امالقرای» جهان اسلام است زیر موشکباران عراق گرفتار شده و ما از شما موشک میخواهیم. آقای اسد گفت سوریه موشک دارد، اما الان با اسرائیل در آتش بس است. موشکهای سوریه در اختیار مستشاران روسی است و به این دلیل، دستم برای دادن موشک به شما بسته است. بعد پیشنهاد کرد برای خرید موشک سراغ معمر قذافی، رهبر وقت لیبی بروم؛ چون دستش برای فروش موشک بازتر بود.» رفیقدوست اما به موضوع مهم دیگری نیز در این دیدار اشاره میکند: «آقای اسد گفت نمیتوانیم به شما موشک بدهیم، اما میتوانیم به نیروهای ایرانی در سوریه استفاه از موشک را آموزش بدهیم. این حرف اسد برای ما ارزش زیادی داشت؛ چون ما شناختی درباره موشک و چگونگی کار کردن با آن را نداشتیم.»
ماجرای آن ۱۳نفر
هنگامی که ایده شکلگیری یگان موشکی سپاه مطرح و سوریه نیز آمادگی خود را برای ارائه آموزش به نیروهای ایرانی اعلام کرده بود، رحیم صفوی به طهرانیمقدم دستور میدهد تیمی را برای آموزش استفاده از موشک به سوریه اعزام کند؛ تیمی که طهرانیمقدم انتخاب میکند شامل ۱۲نفر از افرادی بود که او به توانمندی آنان اعتقاد داشت؛ افرادی که همگی از نیروهای یگان توپخانهای سپاه بودند.
سیدمهدی وکیلی، یکی از همین افراد است. او ماجرای دعوت شدنش را به گروه ۱۲نفره و هسته اولیه یگان موشکی سپاه اینطور میگوید: «حسن طهرانیمقدم خبر داد که باید به سوریه بروم. گفت باید آنجا افرادی آموزش موشکی ببینند و من هم باید این آموزش را فرابگیرم. دستور داد افرادی را انتخاب و مشخص کنم هر کس برای چه کاری باید به سوریه برود.» ۳آبان سال۶۳، تیم ۱۲نفرهای از نیروهای توپخانه سپاه به اضافه طهرانیمقدم به سوریه اعزام میشوند و جمعشان ۱۳نفر میشود. مهدی سیوندیان، یکی از اعضای این تیم ۱۳نفره است که به موضوع جالبی اشاره میکند: «فرماندهان ارتش سوریه از وضعیت جبهه خبر داشتند. حضور ما مقارن با پیروزیهای پیدرپیمان در جبهه شده بود. به این دلیل نظامیان سوریه به ما احترام میگذاشتند.
گفتیم میخواهیم آموزش موشکهای فراگ۷ را ببینیم.» آموزشهایی که تیم ایرانی درخواست آن را دارد، پیچیده است و نیاز به زمان و نفرات زیادی دارد. ایرانیها نه زمان داشتند و نه تعداد نفراتشان کافی بود. سیوندیان میگوید: «طرف سوری معتقد بود اگر همهچیز مرتب باشد حداقل ۶ماه زمان نیاز است. میگفتند هر موشک به ۵۰نفر نیرو برای آموزش نیاز دارد؛ درحالیکه ما ۱۳نفر بودیم و میخواستیم خیلی زودتر دوره آموزش تمام شود.
نقش رفیقدوست در معامله موشکی
وقتی حافظ اسد به تیم ایرانی خبر میدهد لیبی موشکهای زیادی در اختیار دارد و میتوان با مذاکره از آنها موشک خرید، «محسن رفیقدوست» که پیش از انقلاب ارتباطات خوبی با قذافی داشت مأمور میشود برای خرید موشک با رهبر وقت لیبی مذاکره کند. او ماجرای خرید موشک از قذافی را اینگونه میگوید: «وقتی به لیبی رفتم دیدم باید با مقدماتی وارد ماجرا شوم و دست خالی نباشم. در ابتدا با آقای «جلود» که دوست نزدیک قذافی بود و از انقلاب دفاع میکرد، دیدار داشتم و به او گفتم که به ما موشک بدهد. جلود گفت که موشکها در اختیار قذافی است. بعد ترتیب دیدار من و رحیم صفوی با قذافی را داد.»
در چنین ایامی بود که قذافی در کنفرانس بغداد با صدام درگیری لفظی پیدا میکند و از او کینه به دل میگیرد. حضور تیم ایرانی و مذاکره برای خرید موشک از او، فرصتی میشود تا قذافی زودتر و آسانتر متقاعد شود تا به ایران موشک بفروشد. قرار میشود سیستمهای «اسکاد بی» با برد ۲۸۰کیلومتر ظرف ۲هفته در اختیار ایران قرار بگیرد. با وجود توافق صورت گرفته برای تحویل موشکها، کند بودن روند اداری و نظامی در لیبی زمان زیادی را از ایران میگیرد. سرانجام موشکهای توافق شده به فرودگاهی نظامی در لیبی منتقل میشوند و یک فروند هواپیمای۷۴۷ نیروی هوایی ارتش و یک هواپیمای لیبیایی موشکها را به ایران انتقال میدهند.
آغاز دفاع موشکی و شلیک نخستین موشکها
با ورود موشکهای «اسکاد بی»، مسئولان کشور باید تمهیداتی را برای نگهداری از موشکها، محل پرتابشان و نیز هدفی که باید مورد اصابت قرار بگیرد، میاندیشیدند. برای یافتن مکان مناسب برای شلیک موشکها، امیرعلی حاجیزاده مأمور میشود مکان مناسبی را برای این کار پیدا کند. در نهایت کرمانشاه و پادگان شهید منتظری را بهعنوان نخستین پایگاه موشکی ایران انتخاب میکنند. با ورود موشکها به ایران، این تصور ایجاد میشود که میتوان آنها را بهراحتی شلیک کرد. حسن طهرانیمقدم دلیل نادرست بودن این تصور را اینگونه شرح میدهد: «تیم مستشاری از سوی لیبی برای شلیک موشکها به ایران آمده بود.
ایراد کار این بود که میخواستیم با فرهنگی کار کنیم که با آن بیگانه بودیم؛ یعنی سیستم مستشاری که با روحیه ضداستکباری بچههای سپاه همخوانی نداشت. عملکرد نامناسب و بداخلاقی تیم اعزامی از لیبی با ۲سکوی پرتاب و ۸فروند موشک را نمیتوانستیم تحمل کنیم.» با وجود اینکه تیم ایرانی در سوریه آموزش موشکی را دیده بود، اما طهرانیمقدم با هوشیاری به اعضای تیم توصیه مهمی میکند. طهرانیمقدم تأکید کرده بود نباید مستشاران لیبیایی متوجه شوند که نیروهای ایرانی کار با موشک را یاد گرفتهاند تا کم و کاستیهای آموزش در سوریه را در تهران برطرف کنند. اسفندماه سال۶۲، صدام مناطق مسکونی و غیرنظامیان را با موشکهای خود هدف قرار میدهد.
امام(ره) در این ایام به عراق اخطار میدهند. با این حال، عراق شدت عمل خود را افزایش میدهد. این اتمام حجت بهدلیل اطمینان صدام از اینکه موشکی در اختیار ایران نیست، مورد توجه قرار نمیگیرد. درنهایت روز ۱۸اسفندماه امام دستور شلیک را ابلاغ کردند. طهرانیمقدم درباره هدف انتخاب شده در اینباره میگوید: «امام(ره) تأکید کردند بغداد هدف نباشد و موشک اخطار شلیک شود؛ بنابراین تصمیم گرفتیم پالایشگاه کرکوک را بزنیم. ۲۱اسفند۶۳ پالایشگاه را زدیم.» اصابت موشک، صدام را شوکه میکند. او در توجیه هدف گرفته شدن پالایشگاه مدعی بمبگذاری در آن میشود. پرتاب دوم موشک، بغداد را هدف میگیرد. «بانک رافدین» و سپس باشگاه افسران هدف سومی است که مورد اصابت قرار میگیرد. صدام درنهایت میپذیرد ایران موشک دارد و میتواند از خود دفاع کند.
تغییر موضع لیبی و چالش شلیک موشکها
چند هفته بعد از انجام عملیات موشکی ایران و توقف موشکپرانی صدام سمت ایران، سالگرد حزب بعث در بغداد برگزار میشود. قذافی نیز از سوی صدام به این مراسم دعوت شده است. شخصیت چند وجهی قذافی سبب میشود که او در این مراسم به صدام قول دهد که از این پس حتی یک موشک از سوی ایران به عراق شلیک نشود. صدام با کابینه وزرای خود جلسه میگذارد و در یک دست خود خاک عراق و در دست دیگرش یک جلد کلامالله میگیرد و میگوید: «اگر مسلمانید به این قرآن و اگر وطنپرست هستید به این خاک، از امروز هیچ موشکی از سمت ایران به عراق نخواهد آمد.»
بلافاصله بعد از چرخش مواضع قذافی، به تیم مستشاری لیبیاییهای حاضر در ایران ماموریت داده میشود تا در سیستم فنی موشکها خرابکاری کنند تا موشکی شلیک نشود. تیم لیبیایی برخی سیستمها را خراب و برخی قطعات را نیز به سرقت میبرند. مهدی سیوندیان، از رزمندگان تیم موشکی آن زمان سپاه این روزها را خوب به یاد میآورد: «به آقای رفیقدوست خبر دادیم که با مستشاران لیبی مشکل داریم. در نهایت متوجه شدیم نمیتوانیم روی کمک لیبی برای شلیک موشکها حساب کنیم.» درهمین ایام، صدام با اطمینان از اینکه دیگر موشکی به عراق شلیک نمیشود، شدیدترین حملات موشکی را به ایران آغاز کرد.
آغاز خودکفایی در صنعت موشکی
شورایعالی جنگ در چنین مقطعی به حسن طهرانیمقدم ماموریت میدهد به هر شکل ممکن موشکها را آماده شلیک کند تا پاسخ صدام داده شود. طهرانیمقدم در اینباره میگوید: «بچههای شهیدهمت و پژوهش نیروی هوایی را آوردیم و دل و روده موشکها را بیرون ریختیم تا مشکل را برطرف کنیم. هاشمی رفسنجانی بهعنوان فرمانده جنگ مستقیم روزانه و حتی در روز چند مرتبه با من تماس میگرفت که تکلیف موشکها چه شد؟»
فشار سنگین مسئولان تراز اول کشور به تیم موشکی سپاه ۱۷روز طول میکشد. در چنین شرایطی ارتباط ایران با کرهشمالی برقرار میشود. این کشور میپذیرد به ایران موشک و تجهیزات بفروشد. امیرعلی حاجیزاده به کرهشمالی سفر میکند و تیمی از اعضای یگان موشکی سپاه نیز به این کشور میروند و کلیدهای حساس برای انفجار سر جنگی موشک را که مستشاران لیبیایی آن را به سرقت برده بودند، خریداری میکنند. با وارد شدن کلیدهای حساس موشکها به ایران و بهرهگیری از آموزشهای ارائه شده در سوریه، مشکلات فنی مربوط به شلیک موشکها برطرف میشود. طهرانیمقدم در اینباره میگوید: «خودمان بخشی از تجهیزات را ساخته بودیم و جایگزین قطعاتی کردیم که نداشتیم. این قطعات هنوز هم هایتک است که در آن زمان با معجزه و اراده الهی ساختیم. با مجوزی که گرفتیم نخستین موشک ایرانی را ۶صبح روز ۲۱دی ۶۵شلیک و صدام را وادار به قبول شکستی دیگر کردیم. شلیک موشکها تا سال۶۷ ادامه یافت و آخرین موشک در فروردین این سال شلیک شد.»
ساخت موشکهای تمام ایرانی
جنگ تابستان سال۶۷ به پایان رسید، اما توسعه توان موشکی ایران متوقف نشد. کار ساخت موشکهای سوخت مایع و جامد همراه با هم آغاز شد. موشک شهاب یک با کپیبرداری از موشک «اسکادبی» و کمتر از ۲سال بعد موشک شهاب۲ با بُرد ۵۰۰کیلومتر ساخته شدند، اما طهرانیمقدم بهدنبال ساخت موشکهایی بود که بردشان تا سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد. موشکهای قبلی در چندین مرحله اصلاح و تکمیل شد تا اینکه به بردهای ۱۶۵۰ و ۲هزارکیلومتری رسید و طهرانیمقدم و نیروهایش دیگر از مرحله کپیبرداری عبور کرده و به مرحله طراحی موشکهای مختلف رسیده بودند. پس از مدتی رهبر انقلاب به طهرانیمقدم و نیروهای موشکی تأکید کردند که موشکها نقطهزن شوند. خطای موشکها به ۱۰متر کاهش پیدا کرد، اما باز رهبری تأکید کردند باید کمتر شود. با تأکیدات چندباره رهبری خطای موشکها به کمتر از ۱۰متر کاهش پیدا کرد و برای نخستینبار از موشک بالستیک علیه شناور استفاده شد.
شهادت پدر موشکی ایران و یادگاری که باقی ماند
حسن طهرانیمقدم ۲۱آبان سال۹۰ درحالیکه مشغول به اتمام رساندن یکی از مهمترین پروژههای راهبردی خود بود، بر اثر سانحهای به جمع یاران شهیدش پیوست. بر سنگ مزار شهید طهرانیمقدم نوشتند: «اینجا قبر کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.» توصیهها و راهنماییهای رهبر انقلاب چه در دوران ریاستجمهوری و چه در دوران رهبری، اراده طهرانیمقدم را در موشکی شدن ایران استوارتر کرد و اگر ارادههای او و یارانش نبود، امروز ایران فاقد موشکهای متنوع و قدرتمند بالستیک و کروز بود؛ از اینرو موشک را باید یادگار قطعی طهرانیمقدم دانست؛ چراکه او موشکها را بهکار انداخت، مهندسی معکوس کرد و در نهایت موشکهای بومی را ساخت. موشک را یادگار کسی دانستن که تنها در زمان جنگ توصیه به خرید آن داشت و در پایان عمر خود اعتقادی به توان موشکی نداشت و معتقد بود که نباید برای موشک و تجهیزات نظامی هزینه کرد، تحریف تاریخ است.
اراده طهرانیمقدم موجب شد تا ایران به صنعت موشکی دست یابد و اگر اراده، اصرار و سختکوشی او و همراهانش نبود، پس از خروج لیبیاییها از ایران و تمام شدن موشکهای خریداریشده، ایران در حوزه موشکی متوقف میشد. امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا این یگان بعد از کمتر از ۴دهه به قدرت اول منطقه تبدیل شده است. آخرین دستاورد موشکی ایران نیز ساخت موشکهای «هایپرسونیک» است که خارج از جو، قدرت مانور دارد و هیچ سامانه پدافندی قادر به رهگیری و انهدام آن نیست؛ دستاوردی که اکنون در اختیار تنها چند کشور محدود است و ایران با دستیابی به آن، گام بلند دیگری بهسوی افزایش اقتدار دفاعی – موشکی خود برداشته است.