این میزان فروش البته فروش قطعی و نقدی است که توسط اشخاص و کلکسیونرهای انگشتشمار این مرز پرگهر صورت گرفته است، ولی سازمانها و نهادهای دولتی نیز طبق معمول وعده خرید دادهاند که به گفته دبیر آرتاکسپو، مجموعا 200 میلیون تومان میشود که اگر این وعده محقق شود پولش به حساب آرتاکسپو واریز خواهد شد.
طبق قوانی اکسپو 70 درصد از این فروش متعلق به هنرمند، 25درصد متعلق به مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و 5 درصد متعلق به یونیسف است.
این ارقام وقتی معنادارتر و جالبتر میشود که بدانیم، رضا کیانیان با چند عکس شخصی خود در نمایشگاه کوچکی که چند وقت پیش در خانه هنرمندان برگزار کرد ظرف چند روز 100 میلیون تومان به خانه برد تا نشان دهد اینجا نامها هم اهمیت دارد.
بنابراین میتوان پرونده اکسپوی نخست را کم و بیش بسته فرض کرد، در حالی که بخش بسیار اندکی از اهداف خود را به دست آورده است. در راس این اهداف، مسلما با توجه به ماهیت هر آرتاکسپویی، فروش آثار قرار دارد که با رقمهای اعلام شده، عملا به هیچ روی نمیتواند موفقیتی محسوب شود.
بهویژه اینکه در 10 روز گذشته، یک ساختمان عریض و طویل بهنام تالار وحدت از انواع و اقسام هنرهای تجسمی، از عکس و نقاشی و مجسمه و غیره لبریز شده و این تصور میرفت که بتواند در مقایسه با اکسپوهای دیگری که بهطور کم و بیش شخصی و خصوصی برگزار میشوند، به چند برابر فروش دست یابد.
اما همه ماجراها چنان پیش رفت که حتی برگزارکنندگان نیز شکست را پذیرفته و منتظرند تا هر چه سریعتر 3 روز باقیمانده نیز سپری شود و تالار وحدت را خالی کنند.
دبیر اکسپو درباره این شکست میگوید: «متأسفانه آرتاکسپو آنطور که از ابتدا از سوی مدیریت بنیاد رودکی و تالار وحدت ارزشگذاری شده بود مورد توجه قرار نگرفت و این بزرگترین ایرادی است که از همان ابتدا بر ما وارد است و آن را میپذیریم.»
عبدالحسینی ادامه میدهد: «پیشنهادهایی از سوی گالریداران، مسئولان و برگزارکنندگان اکسپو درباره تمدید نمایشگاه صورت گرفته است، اما به اعتقاد بنده اگر قرار باشد اکسپو با همین روند ادامه پیدا کند قطعا اتفاق شایستهای نیست و بیش از همه گالریداران را خسته میکند.»
با این وصف، معاونت هنری وزارت ارشاد برای جبران و البته حمایت از هنرمندانی که در این مدت با هزار امید و آرزو کارهایشان را تحویل مرکز هنرهای تجسمی دادهاند، هزینهای را معادل 150 میلیون تومان تصویب کرده است تا از این جیب به جیب دیگری از ارشاد برود و فروش، قابلقبولتر شود.
از این 150 میلیون، 50 میلیون را نماینده معاونت هنری پرداخت کرده است تا دست کم در خبرها، رقم فروش به 120 میلیون تومان برسد.
اما اگرچه این اقدامات میتواند کمی برای گالریدارانی که 15 روز در تالار وحدت اطراق کرده و منتظر فروش آثارشان بودهاند و البته نفروختهاند، کمی روحیهبخش باشد، مسلما به یافتن ریشههای این شکست تلخ، هیچ کمکی نمیکند. عبدالحسینی درباره علتهای احتمالی میگوید: «متأسفانه بنیاد رودکی و تالار وحدت بههیچوجه فضای مناسبی برای برپایی چنین نمایشگاه بزرگی نیست؛
بهخصوص که این 2 مجموعه برخلاف تعهدات قبلی خود برنامههای همزمانی را با برپایی این نمایشگاه ترتیب دادند. جشنواره موسیقی فجر کار ما را به تأخیر انداخت و همایش رودکی، همایش پزشکان، بزرگداشت محمود فرشچیان و کنسرتهایی که در این مجموعه برگزار میشد باعث تغییرات مداوم چیدمان نمایشگاه و بینظمی در کار ما شد.»
عبدالحسینی ادامه میدهد: «از آنجا که فعالیت آرتاکسپو اقتصادی است، لذا موزه هنرهای معاصر و دیگر مکانهای دولتی نمیتوانند وارد کار شوند و بهتر است مجموعههای خصوصی همچون نمایشگاه بینالمللی یا سالنهای حجاب برای چنین نمایشگاهی در نظر گرفته شود، اما باز هم تأکید میکنم که این حرکت نیاز به فرهنگسازی دارد و باید حداقل 3 تا 4 سال بهصورت مستمر برپا شود.»
این نتیجهگیری البته تنها دستاورد اکسپوی اول نیست، اما بهنظر درست میرسد. تاکنون تمام تجربیاتی که به شکل خصوصی برگزار شده، موفقتر از تجربه ارشاد بوده است. حالا مسئولان برگزاری، یک سال تا اکسپوی دوم زمان دارند تا بیش از آنکه به محل برگزاری فکر کنند و واژههای همیشگی فرهنگسازی را طرح سازند، برای رسیدن بهعلتهای اصلی، بیندیشند.
قطعا یکی از این علتها، قیمتهای عجیب آثار در اکسپوی اول است. این بدیهی است که برای ایرانیان، اگرچه هنر نزد آنهاست و بس، خرید آثار هنری با حداقل قیمت 200هزار تومان، تنها یک رؤیاست؛ رؤیایی که به این زودیها به دست نخواهد آمد.
عبدالحسینی میگوید: «با تمام مشکلاتی که وجود داشت، خوشبختانه کارها به خوبی پیش رفت، بهطوری که 70 میلیون فروش به اشخاص داشتیم و هرچند که این رقم خیلی قابل توجه نیست، اما نشان میدهد که ما در آینده با استمرار در برپایی این نمایشگاه میتوانیم بدون حمایتهای بخش دولتی حرکت رو به رشدی در عرصه اقتصاد هنر داشته باشیم.»