به گزارش همشهری آنلاین، تعداد «مامانزهرا» ها کم است و کمیابند ولی نایاب نیستند و در میان مشتریان رنگارنگ مشاوران املاک چهار گوشه شهر و لابهلای نام و نشان مالکانی که اجارهبهای خانه خود را با نوسانات لحظهای بازار ارز و دلار میزان میکنند، میتوان آنها را پیدا کرد. این موجران خوشانصاف برای مستأجران خود شرایط و تخفیفات ویژهای دارند.
مثل خانه پدری
از آنجا که «محمد پیردهی» در کنار بنگاهداری و مشاوره املاک، در ساختوساز خانه یا همان بسازوبفروشی هم دستی بر آتش دارد، خوب میداند کدامیک از اهالی محلههای جنوب شهر خانههای کلنگی یا آپارتمانهای نوساز خود را اجاره دادهاند. پیردهی میگوید: «بسیاری از کسانی که در تعیین اجاره منزل خود انصاف دارند و به مستأجرها سخت نمیگیرند، دست و بالشان چندان باز نیست و حتی بعضی از آنها فقط با اجارهخانه زندگیشان را میچرخانند.» زهرا یاوری، یکی از مشتریان خوشانصاف بنگاه املاک پیردهی است که برای مستأجران جوانش مادری میکند. خلقوخوی مادرانه یاوری سبب شده بسیاری از مستأجرانش که از او پرسنوسالتر هستند، او را «مامانزهرا» صدا بزنند.
خانه خانواده ۴ نفره یاوری قدیمی است و در طبقه وسط آن خودشان زندگی میکنند. طبقات همکف و سوم را هم که امکاناتشان به ۲ اتاق تودر تو، آشپزخانه، سرویس و پاگردی کوچک خلاصه میشود به ۲ زوج جوان اجاره دادهاند. مامانزهرا خانهاش را فقط به عروس و دامادها اجاره میدهد و همیشه ته کاغذ بزرگ و رنگی اجارهنامه با خط خوشاش مینویسد: «قرارداد یکساله نیست، تا هر وقت بچهدار شدند.» ولی شیرین سازگار وقتی هم مادر شده از خانه زهراخانم نرفته است.
او میگوید: «همسر مامانزهرا چند سال پیش بر اثر تصادف رانندگی از دنیا رفته و او با اجاره خانه، زندگی خودش و دختر و پسر خردسالش را اداره میکند، ولی در طول ۳ سالی که مستأجرش بودم حتی یکبار برای دیر دادن اجاره با من اخم و تخم نکرد. وقتی هم عذرخواهی میکنم میگوید شما هم حقوقبگیر هستید دیگر، دست خودتان که نیست. او ترجیح میدهد خانهاش را به خانوادههای ۲ نفره اجاره دهد تا منزلش زیاد شلوغ نشود، ولی وقتی دختر ما به دنیا آمد، پول پیشمان کفاف نمیداد خانه دیگری اجاره کنیم و مامان زهرا قبول کرد یک سال دیگر هم مستأجرش باشیم.» خانواده شیرین در تهران زندگی نمیکنند و او غریب است، ولی غریبنوازی صاحبخانهاش سبب شده احساس دلتنگی نکند. مامانزهرا میگوید: «مستأجر هم به اندازه صاحبخانه گرفتاری و مشکل دارد، غم کرایهخانه سر ماه و اثاثکشی سر سال را هم باید بخورد. خدا را خوش نمیآید برای کمتر شدن مشکلات خودمان آنها را اذیت کنیم.»
فرزند بیشتر؛ اجاره خانه کمتر
بر خلاف زهراخانم، «حمید قادری» دلش میخواهد آپارتمان اجارهایاش حسابی شلوغ باشد.
او در شرایط قرارداد اجاره همیشه قید میکند به ازای هر فرزندی که مستأجرش در خانه او به دنیا بیاورد، ۱۰ درصد از مبلغ اجارهبها کم میشود و اگر تعداد فرزندانش را به ۱۰ بچه برساند میتواند یک سال رایگان و بدون پرداخت اجارهبها در خانه قادری زندگی کند! صاحبخانه خوشاخلاق محله تهرانپارس تعریف میکند: «روزی که به تهران آمدم سرباز بودم و چون اینجا کار پیدا کرده بودم، بعد از ازدواج در تهران ماندگار شدم. آن زمان خیلی دستم تنگ بود و برای پیدا کردن خانه سختی زیادی میکشیدم. در همان سالهای اول زندگی، در حالیکه تازه به خانه جدید اثاثکشی کرده بودیم، همسرم باردار شد و وقتی صاحبخانه فهمید بچهها دوقلو هستند جوابمان کرد. آن زمان زمستان بود و بهدلیل اینکه در سرمای هوا و زیر برف و باران دنبال خانه میگشتیم، همسرم به سختی مریض شد اما با آنکه پزشکش احتمال میداد سلامتی بچهها به خطر بیفتد به لطف خدا پسر و دخترم سالم به دنیا آمدند.»
آپارتمان ۷۰ متری قادری که ۱۰ سال از ساخت آن میگذرد، شاهد تولد ۸ نوزاد بوده است. مریم عطایی از مستأجرانی است که بعد از خانهدارشدن از این آپارتمان نقلمکان کرده است. او میگوید: «بچههای من در این خانه به دنیا آمدند و زبان باز کردند. آنها به حاجآقا قادری پدربزرگ میگویند و از او خاطرات خوشی دارند.» صاحبخانه مهربان در هر مناسبتی به بچههایی که در خانه او زندگی میکنند، هدیه میدهد. عطایی تعریف میکند: «چون بچهها از دیدن حاجآقا خوشحال میشدند، ما هر ماه برای پرداخت اجارهخانه به منزلشان میرفتیم و او آنقدر تنقلات و خوراکیهای خوشمزه به آنها میداد که بچهها برای رسیدن سر ماه و دادن اجارهخانه لحظهشماری میکردند!» قادری در قرارداد اجارهاش فقط وعده تخفیف ۱۰ درصدی اجاره بها را داده، ولی هر یک از فرزندان مستأجرانش که به دنیا میآیند، کرایه خانه یک ماه را بهعنوان چشمروشنی به والدین نوزاد میبخشد.
مستأجران خاص بانو بدرالزمان
در میان مشتریان «عبدالله آزادی» یک صاحبخانه خاص وجود دارد که خانه زیبا و دلبازش را به مستأجرانی ویژه اجاره میدهد. آزادی درباره او میگوید: «خانم بدرالزمان عامری از مشتریان قدیمی این مشاور املاک است اما ما برایش مستأجر پیدا نمیکنیم و فقط وظیفه تنظیم و بستن قرارداد اجارهنامه را بر عهده داریم.» خانه اجارهای بانو بدرالزمان نزدیک منزل مسکونیاش قرار دارد. او اهل کار خیر است و در رفتوآمدش به مراکز بهزیستی متوجه شده تهیه مسکن از مهمترین مشکلات جوانانی است که در سن ۱۸ سالگی از مراکز بهزیستی مستقل و ترخیص میشوند.
بانوی مهربان محله قیام میگوید: «از وقتی خیلی جوان بودم هر وقت دلم میگرفت، در حد بضاعتم لباس، خوراکی و اسباببازی تهیه میکردم و به پرورشگاههای مختلف سر میزدم. در این رفتوآمدهایم متوجه شدم این بچهها تا زمانی که در شبهخانوادههای مراکز بهزیستی و خیریهها زندگی میکنند از رفاه نسبی برخوردارند، اما در ۱۸ سالگی که براساس قوانین بهزیستی باید مستقل شوند، با مشکل تهیه مسکن دست به گریبانند. آنها با پول کمی که بهزیستی در زمان ترخیص در اختیارشان میگذارد نمیتوانند در محله و مکان مناسبی خانه اجاره کنند و به اجبار در محلهای حاشیهای شهر با کسانی همخانه میشوند که آنها را به بیراهه میکشانند.»
آزادی تنها مشاور املاک محله قیام است که از هویت مستأجران عامری اطلاع دارد و او تنظیم قراردادهای اجاره خانهاش را فقط به آزادی میسپارد. این مشاور املاک میگوید: «موارد زیادی پیش آمده که خانم عامری چند ماه یا حتی یک سال خانهاش را رایگان در اختیار جوانان بزرگشده در مراکز بهزیستی گذاشته و حتی هزینه آب و برق و گاز آنها را پرداخت کرده است.» مستأجران عامری در سنین آغاز جوانی و بدون سر و همسر ساکن خانه او میشوند، اما بعضی از آنها متأهل و حتی بچه به بغل آنجا را ترک میکنند. عامری میگوید: «اگر خانهام را به افراد معمولی اجاره میدادم درآمد خوبی داشتم، ولی آرامشی را که از همسایگی با این بچهها نصیبم شده با هیچ ثروتی عوض نمیکنم.»
این صاحبخانه نمیتواند خرده بگیرد
عسل یکی از مستأجران عامری است. او از دندانگردی و طمع صاحبخانههایی که پیش از این داشته دل پری دارد و میگوید: «یکی از صاحبخانههایم علاوه بر قرارداد رسمی که در بنگاه مشاور املاک بسته بودیم، یک قرارداد غیررسمی با من بسته بود و هر سال چندبار مبلغ اجاره قرارداد را بالا میبرد! شکایتم به مشاور املاک و شورای حل اختلاف هم فایدهای نداشت و درحالیکه چند ماه از قرارداد یکسالهام باقی بود، خانهاش را تخلیه کردم. صاحبخانه دیگرم هم خیلی پررفتوآمد بود و با آنکه اجاره بالایی میگرفت، مرتب از من میخواست خانه را برای پذیرایی از مهمانانش در اختیارش بگذارم، وقتی هم اعتراض میکردم میگفت راضی نیستی تخلیه کن و برو.»
عامری شرایط عسل و دیگر جوانانی را که از پس گرانیهای بازار مسکن برنمیآیند، خوب درک میکند و میگوید: «هر چقدر مخارج زندگی بیشتر میشود، صاحبخانهها هم اجارهخانههایشان را بالا میبرند. اغلب صاحبخانهها به دختران و پسران مجرد هم خانه اجاره نمیدهند و مشکل این بچهها دوچندان میشود.» واحدهای آپارتمانی تروتمیز و مرتب «داوود فیضاللهی» به استراحتگاهها و محلهای اسکان کارگری شباهتی ندارند، ولی او آنها را فقط به کارگران کارگاهش اجاره میدهد. فیضاللهی در صنف تولید کفش فعالیت میکند و از کارگری به استادکاری و کارگاهداری رسیده است. کارگران فیضاللهی خیالشان آسوده است که در دیر یا زود دادن کرایه خانه بیتقصیرند و صاحبخانه نمیتواند به آنها خرده بگیرد! فیضاللهی تعریف میکند: «وقتی کارگر بودم گاهی چند ماه بیکار میماندم و دستم حسابی خالی میشد. در این مواقع پنهان شدن از دست صاحبخانه خیلی عذابآور بود و واقعا امان من و خانوادهام را میبرید.» این صنعتگر محله عبدلآباد در تعیین نرخ اجارهبهای ۲ واحد آپارتمانش، بدون چانهزنی تخفیف قائل میشود و مبلغی را بهعنوان اجاره تعیین میکند که با حقوق کارگرانش تناسب داشته باشد.
پویش صاحبخانه خوب
در روزهای شیوع کرونا و همهگیری بیماری کووید- ۱۹ صداوسیما و تعدادی از خیّران پویشی با عنوان «صاحبخانه خوب» راه انداختند و از مالکان خواستند با توجه به مشکلات اقتصادی با مستأجران همراهی کنند و میزان اجارهبها را چندان افزایش ندهند. از مستأجران هم خواستند صاحبخانههای خوب را به آنها معرفی کنند. میان صاحبخانههایی که مستأجران در این پویش معرفی کردند، تعداد مالکان دندانگرد و سختگیر به تعداد مالکان خوشانصاف و اهل مدارا حسابی میچربید، اما صاحبخانههای خوب کمیاب، محبت را در حق مستأجرانشان تمام کرده بودند. یکی از این صاحبخانههای خوب نصیب «حسینعلی فتحاللهی» شده و او نوشته است: «من بهمدت ۸ سال بعد از ازدواجمون مستأجر بودم. انصافأ صاحبخونه مرد خیلی خوبی بود. سالی یکبار میاومد برای تمدید قرارداد. پول رهنرو بعد از ۴ سال زیاد کرد و فرصت خوبی بهم داد تا پسانداز کنم و بتونم خونهرو بخرم. تقریبا ۲۰ درصد کمتر از قیمت بازار. همیشه برای خودش و خونوادش دعا میکنم.»
«مرتضی موسوی» هم با شرکت در این پویش، صاحبخانه مهربانش را بهعنوان یک مالک چشم و دل سیر و مهربان معرفی کرده است. موسوی نوشته: «میخواستم از صاحبخانه خوب و مهربان و باخدا و دلسوزم جنابآقای دکتر مهدی ناظری کمال تشکر را بکنم. ایشان هیچ پول پیش و کرایهای از ما نگرفتند. یکسالونیم است که ما مستأجر هستیم. خیلی هوای ما را دارند. خودمم که یک ماه است از کار بیکار شدم واقعا از ایشان و خانواده محترمشون سپاسگزاری و از خداوند میخواهم که هر چی خوبی و سلامتی است نصیبشان بکنه الهی آمین این جور آدمها دستان خدا روی زمین هستند.»