به گزارش همشهری آنلاین، یکشنبه یکم آبانماه سال جاری، ماموران پلیس مبارزه با موادمخدر با در دست داشتن حکم قضایی برای دستگیری یک فروشنده مواد مخدر، وارد خانهای در شهرک علائین شهرری شدند و پس از اینکه پی بردند فروشنده مواد مخدر قبل از رسیدن آنها پا به فرار گذاشته است، محل مورد نظر را هدف بازرسی قرار دادند.
تیم پلیسی در جریان بازرسی از خانه مورد نظر، با یخچال سفید رنگی مواجه شدند که درب آن با چسب بسته شده بود! ماموران پلیس درب این یخچال را باز کردند و لحظهای بعد با جسد سیاه شده دختر ۶ سالهای به نام باران که در یک پتو پیچیده شده بود، مواجه شدند.
خیلی زود این حادثه به دایره ویژه قتل پلیس آگاهی گزارش داده شد که بهدنبال اعلام این خبر، تیم تشخیص هویت و کارآگاهان زبده اداره دهم پلیس آگاهی و راهی خانه موردنظر شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به محض حضور در خانه مورد نظر با جسد دختر ۶ سالهای مواجه شدند که براثر خفگی به قتل رسیده بود؛ همچنین در ادامه تحقیقات مشخص شد از زمان فوت این دختر یک سال گذشته است!
از سوی دیگر بررسیهای بیشتر نشان داد، مرد جوانی که در خانه حضور داشته، هنگامی که متوجه حضور ماموران پلیس شده است به سمت پشتبام رفته و از آنجا به مکان نامعلومی متواری شده است که در ادامه مشخص شد مادر مقتول و این مرد جوان در قتل دختر ۶ ساله نقش داشتهاند.
دستگیری عاملان این جنایت هولناک
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه گشت پنهان کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متهمان را در نزدیکی محل جنایت مشاهده کردند و پس از تعقیب و گریز چند دقیقهای با شلیک تیرهوایی، زن و مرد جنایتکار را دستگیر و برای تحقیقات بیشتر به مقر پلیس منتقل کردند.
مادر مقتول پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی در اتاق بازجویی هدف تحقیقات قرار گرفت و به جرم قتل دختر خود معترف شد و عنوان کرد بخاطر توهمات ناشی از مصرف موادمخدر، دست به این جنایت هولناک زده است.
گفتگو با متهم
زن جوان که پشیمان است میگوید زندگی سختی داشته و به تنهایی دخترش را به قتل رسانده است؛ در ادامه گفتگو با این متهم را میخوانید:
چند سال است که موادمخدر مصرف میکنی؟
نزدیک به ۴ سال است که "شیشه" میکشم؛ همسر سابقم معتادم کرد!
چند فرزند دیگر داری؟
به غیر از باران، یک دختر و پسر دیگر دارم.
پسر و دخترت کجا هستند؟
با همسرم زندگی میکنند!
با مرد جوان چگونه آشنا شدی؟
پدر باران من را دنبال خرید موادمخدر میفرستاد که در آنجا با مرد جوانی به نام حمید که فروشنده مواد مخدر بود، آشنا شدم.
از روز جنایت بگو؟
ماجرا بر میگردد به یک سال قبل، روز حادثه مواد مخدر مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم که باران بهانه گرفت، من هم عصبانی شدم و چند ثانیهای گلویش را فشار دادم؛ قصد کشتن او را نداشتم!
بعد چه شد؟
حمید به خانه آمد و خواست که موضوع را به پلیس اطلاع دهد اما به دلیل اینکه شوهرم متوجه نشود، او را منصرف کردم که در ادامه جسد را داخل یخچال گذاشتیم.
یک سال با دخترت زندگی کردی؟
بله! تا چند ماه اول باور نمیکردم که او فوت کرده باشد حتی روز تولدش و شبهای عید کنار یخچال در آشپزخانه میخوابیدم و همیشه به یاد او بودم!
چه شد که به صحنه جنایت بازگشتی؟
پس از اینکه ماموران پلیس متوجه جسد باران شدند به یکی از استانهای مرکزی ایران رفتیم اما هنگامی که پولمان تمام شد، تصمیم گرفتیم برای دریافت پول از مستاجرهای خانه، به خانه بازگردیم که توسط ماموران پلیس دستگیر شدیم.
با دستور بازپرس پرونده متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان جنایت در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.