طبیعتا شکست مقابل آمریکا در بازی آخر دور گروهی جام‌جهانی که منجر به حذف تیم ملی ایران از این دوره از رقابت‌ها شد، از جهات مختلف جای بحث دارد.

اگر قرار است بالاخره یک جا این شکست‌ها به پایان برسد و قطار فوتبال ایران هم روی ریل بیفتد، نیاز است که در مورد کم و کاستی‌ها صحبت کنیم. در غیر این صورت، پنهان کردن خاک زیر فرش، چیزی را عوض نمی‌کند. حتما آن باخت از نظر فنی دلایل خاص خودش را داشته و منتقدان هم به فراخور خود در حال بررسی داستان هستند، اما به‌نظر می‌رسد یک نکته دیگر هم در داستان دخیل بوده است؛ آن هم تخلیه روانی و انگیزشی ملی‌پوشان بعد از پیروزی در برابر ولز. در حقیقت بررسی رفتار بازیکنان و مربیان بعد از کسب آن پیروزی، نشان می‌دهد انگار آنها با همین 3امتیاز اقناع شده بودند و دیگر به فکر آینده نبودند. این ماجرا، در بازی با آمریکا از همان ثانیه اول و حتی زمان ثبت عکس تیمی هم توی چشم می‌زد.


بی‌گمان پیروزی بر ولز مهم بود، آن هم مخصوصا بعد از آن باخت سنگین در برابر انگلستان. با این حال شدت و حدت آن خوشحالی تناسبی با نتیجه‌ای که به‌دست آمده بود، نداشت. در حقیقت تیم ملی ایران تنها موفق به شکست تیمی شده بود که 64سال از حضورش در جام‌جهانی می‌گذشت؛ تیمی که جزو ضعیف‌ترین حاضران در جام بیست‌ودوم به شمار می‌آمد. با این حال بازیکنان تیم ملی ایران از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. دست‌کم در مرحله گروهی به یاد نمی‌آوریم که بازیکنان تیمی بعد از کسب یک پیروزی، سرمربی خود را روی هوا بیندازند یا آن همه قاب شادی ثبت کنند. شما بعد از پیروزی عربستان بر آرژانتین و ژاپن بر آلمان و اسپانیا چنین چیزهایی ندیدید. مجموع اینها حسی در بازیکنان به‌وجود آورد که انگار کار تمام‌شده و ماموریت به انجام رسیده است. شاید بدون چنین تصوری، تیم ملی می‌توانست با شرایط روحی و انگیزشی کاملا متفاوت در بازی سوم حاضر شود و نتیجه دیگری بگیرد، اما اتفاقات پس از بازی با ولز به بازیکنان القا کرد که دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمانده است.