به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه همشهری نوشت:
اعمال «دیکتاتوری مجازی» ازسوی ویرانیطلبان یکی از نمودهای برجسته در تحولات اخیر بودهاست؛ رویکردی که در تناقض آشکار با شعار «زن، زندگی، آزادی» هرگونه صدای مخالف را برنمیتابد و میکوشد با ایجاد فضای رعب و وحشت، نظرات مخالف و منتقد را خاموش کند.
بهگزارش همشهری، عملکرد آشوبطلبان در ماههای اخیر، که همواره شعار «آزادی» سر میدهند و جمهوریاسلامی را به «سرکوب مخالفان» متهم میکنند، نشان میدهد آنان خود مصداق «سرکوب منتقد» هستند، چراکه با آغاز ناآرامیها در ایران، شاهد موارد متعددی از ارعاب منتقدان و مخالفان ازسوی آنان بودهایم.
آخرین نمونه از چنین برخوردی، درجریان سفر اخیر رئیسجمهور به استان کردستان نمود یافت. آشوبطلبان پساز اینکه مدتها تلاش کردند فضای شهرهای کردنشین کشور را ناآرام نشان دهند، با حضور رئیسی در سنندج و گپ و گفت وی با شهروندان نقشهشان را برآب یافتند و مغازهداری که به رئیسجمهور شکلات تعارف کرده بود را وادار کردند با انتشار ویدئویی، از میهماننوازی خود ابراز ندامت کند.
چنین رویکردی ازسوی آشوبطلبان اما مسبوق به سابقه بوده و در هفتههای اخیر بارها شاهد نمودهای مختلفی از آن بودهایم که بازتابهای گستردهای هم داشته است؛ از اجبار و ارعاب مغازهداران و کسبه بازارها برای بستن مغازههای خود تا تهدید کامیونداران و برخی کارگران، همگی نمونههای روشنی از عملکرد دیکتارتورمآبانه افرادی است که شعار آزادی سرمیدهند و جمهوریاسلامی را به سرکوب صدای مخالف متهم میکنند. در ادامه به بررسی نمونههایی از اجبار و ارعاب اقشار مختلف مردم ازسوی آشوبطلبان برای همراه کردن آنان با خود میپردازیم که از رویههای مذموم افرادی حکایت دارد که خود شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر میدهند.
تهدید کامیونداران برای اعتصاب اجباری
تهدید کامیونداران برای اعتصاب اجباری یکی از نمودهای رویکرد آشوبطلبان در ناآرامیهای اخیر بوده است. پساز آنکه اغتشاشگران در همراه کردن اصناف و اقشار مختلف مردم در همراهی با خود ناکام ماندند، تلاش کردند با ایجاد فضای رعب و وحشت و آسیب زدن بهخودروهای آنان، کامیونداران را وادار به اعتصاب کنند. برهمین اساس هم بود که بازوهای رسانهای آنان در شبکههای معاند بهکار افتاد و با تهدید این قشر ادامه یافت. پس از اینکه اغتشاشگران در همراه کردن بازاریان برای پیوستن به اعتصاب اجباری ناکام ماندند، نوبت به کامیونداران رسید که زیر فشار ارعاب رسانهای و بعضا میدانی، وادار به اعتصاب شوند، راهبردی که البته با هوشیاری این قشر با شکست مواجه شد. البته ارعاب کامیونداران ازفضای مجازی فراتر رفت و در برخی از مسیرها و جادهها شاهد حمله مسلحانه به برخی کامیونهایی بودیم که درحال تردد بودند. در هفتمین روز از آذرماه روایت یک راننده کامیون از حمله مسلحانه به خودرواش منتشر شد که بازتاب رسانهای وسیعی یافت. این راننده که ساعت 9شب در محور برازجان به بوشهر درحال تردد بوده ازسوی 2 جوان موتورسوار با اسلحه دولول مورد حمله قرار میگیرد و خودرواش نیز آسیب میبیند. روایتهای مشابهی نیز از ناامن کردن جادهها برای کامیونداران در محورهای دیگر کشور، ازجمله جاده شیراز - مرودشت منتشر شد که نشان میداد عدهای پساز ناامید شدن از همراهی کامیونداران با اعتصاب اجباری، به تهدید و آسیب زدن به آنان روی آوردهاند. در این رابطه تصاویری در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهد اقداماتی برای پنچر کردن کامیونهایی که تن به اعتصاب ندادهاند، صورت گرفته است. ازسوی دیگر تعدادی از نوجوانان زیر 17سال که در پرونده حمله به کامیونها، ازجمله در اصفهان، دستگیر شده بودند، در اعترافات خود، از تلاشهای سازمانیافته برای ایجاد اختلال در فعالیت کامیونها پرده برداشتند که از برنامهریزی ویرانیطلبان دراین حوزه حکایت داشت.
سرود نخوانید؛ شادی نکنید
طی هفتههای اخیر یکی از مهمترین نمودهای رفتاری دیکتاتورهایمجازی را میشد در تخریب بازیکنان تیمملی و تحتفشار قرار دادن آنها برای نخواندن سرود ملی و حتی شادینکردن مشاهده کرد؛ رویکردی که طی ماههای اخیر ادامه داشت و تبعات آن در عدمنتیجهگیری مناسب تیمملی در بازی نخست مقابل انگلیس در جامجهانی2022 قطر، بهدلیل فشارهای روحی و روانی وارد آمده ازسوی گروهها و رسانههای معاند محسوس بود. چنین رویکرد مذمومی اما در ماههای اخیر ادامه داشت و با حاشیهسازی برای بازیکنان تیمملی در جریان اردوی اتریش در نخستین روزهای مهرماه همراه بود. فشارهای رسانهای معاندان بهویژه در شبکههای اجتماعی بهدنبال القای دودستگی درمیان بازیکنان و تقسیم آنان به 2گروه «همراه با مردم» و «وابسته به نظام» بود؛ رویکردی که با هوشیاری بازیکنان با شکست مواجه شد. فشارهای رسانهای اما تا آستانه آغاز بازیها نیز ادامه داشت و موج دیگری از فشارهای روحی و روانی بهدلیل صحبتهای بازیکنان در مراسم بدرقه تیمملی با حضور رئیسجمهور، روانه اردوی ایران شد تا در بازیکنان و کادرفنی در آستانه بازی نخست با انگلیس، متحمل فشار روحی مضاعفی شوند. دیکتاتورهای مجازی اما به این هم بسنده نکردند و توان خود در شبکههای اجتماعی و همچنین تلویزیونهای معاند را بسیج کردند تا بازیکنان از خواندن سرودملی ایران خودداری کنند؛ رویکردی که پس از شکست، با تهدید و فحاشی به بازیکنان همراه شد.
تهدید مغازهدار میهماننواز سنندجی به مرگ
سفر اخیر رئیسجمهور به استان کردستان با بازتابهای وسیع رسانهای همراه بود و تبلیغات وسیع رسانههای معاند برای ناامن جلوه دادن شهرهای غربی کشور را نقش برآب کرده و دروغ بودن ادعاهای مطرح شده دراین زمینه را اثبات کرد. اوج استیصال معاندان در جریان حضور سیدابراهیم رئیسی در بازار سنندج رقم خورد که وی با واکنشهای مثبتی ازسوی مردم مواجه شد. دراین میان میهماننوازی یک مغازهدار سنندجی که به رئیسی شکلات تعارف کرد، به مذاق معاندان خوش نیامد و با تهدید به مرگ، مرد مغازهدار را مجبور کردند دیروز با انتشار ویدئویی، بابت این اقدام خود از مردم عذرخواهی کند. درپیش گرفتن چنین رویکردی، آنهم در قبال میهماننوازی مردم کردستان و سنندج، که به این خصوصیت شهرهاند، نمود دیگری از رفتار دیکتارهایی است که خود شعار «آزادی» و «زندگی» سرمیدهند.
انتشار اطلاعات کارکنان یک رسانه
گروههای معاند در هفتههای اخیر فشار فزایندهای را متوجه رسانههای انقلابی و حامی نظام کردهاند و با بهکارگیری شیوههای مختلف، از هک گرفته تا انتشار اطلاعات شخصی و محل سکونت، تلاش کردهاند در روند فعالیت چنین رسانههایی اختلال ایجاد کنند؛ رویکردی که حمله سایبری به خبرگزاری فارس، یکی از آخرین نمودهای آن بود. این حمله سایبری که ادعا شد ازسوی یک گروه هکری بهنام «بلک ریوارد» انجام شدهاست، برای مدت کوتاهی فعالیت این رسانه را با اختلال مواجه کرد، اما نکته قابلتوجه دراین زمینه انتشار اطلاعات پرسنلی کارکنان این رسانه در فضای عمومی بود. ازسوی دیگر انتشار یک فیلم جعلی برای خدشهدار کردن حیثیت یک خبرنگار این رسانه، نشاندهنده رویکردهای ضدانسانی معاندان در اتخاذ چنین شیوههایی برای ضربه زدن به آبروی افرادی است که با افکار آنان همراه نیستند و در قالب رسانهها، از اعتقادات خود دفاع میکنند.
فشار به اصناف برای اعتصاب
یکی از نمودهای بارز دیکتاتورمآبی مدعیان «آزادی» و «نفی دیکتاتوری» در هفتههای اخیر، فشار و تهدید اصناف و بازاریان برای اعتصاب اجباری و بستن مغازههای خود بودهاست. این رویکرد اما با «نه» بزرگ بازاریان، بهویژه در شهرهایی مانند تهران، شیراز، تبریز، اصفهان و سنندج مواجه شد و خشم آشوبطلبان و بهدنبال آن، ارعاب و تهدید و حتی آسیبزدن به اموال کسبه را بههمراه داشت. روز سهشنبه، 24آبانماه، معاندان با انتشار گسترده فراخوانهایی، کسبه و بازاریان را به اعتصاب فراخواندند، اما این فراخوان با عدماستقبال بازاریان در شهرهای مختلف مواجه شد و آنان بهصورت عادی به فعالیتهای روزانه خود ادامه دادند؛ موضوعی که با خشم عدهای از اغتشاشگران و حمله آنان به برخی مغازهها، بهویژه در بازار تهران مواجه شد. در نخستین روزهای آذرماه نیز عدهای از عناصر ضدانقلاب با ایجاد فضای رعب، وحشت و تهدید ازسوی برخی رسانههای معاند و عوامل گروهکی، کوشیدند با تهدید و ارعاب، بازار کردستان را به تعطیلی کامل بکشند؛ نقشهای که با هوشیاری کسبه و ضربه سپاه به مقرهای گروهکهای تجزیهطلب در شمالعراق، نقشبرآب و با شکست مواجه شد.
فشار و تهدید دستگاه قضایی
پس از اینکه قوه قضاییه تأکید کرد ضمن دادرسی عادلانه به پروندههای اخیر، در رسیدگی به جرایم اغتشاشگران حرفهای و هدایتشده برای ایجاد ناامنی اغماض نخواهد کرد، حملهها به دستگاه قضا آغاز شد و رسانهها و چهرههای ضدانقلاب، بهویژه در فضایمجازی تلاش کردند این قوه را از صدور احکام عادلانه برای جنایتهای بهوقوع پیوسته درجریان اغتشاشات بازدارند. برهمین اساس هم بود که دیکتاتورهای مجازی، به شیوههای مختلف، ازجمله انتشار اطلاعات شخصی و محل زندگی برخی قضات و تهدید آنان به ترور، دستگاه قضا را از رسیدگی عادلانه به پروندههای اغتشاشات بازدارند؛ موضوعی که با روند فعالیت قوه قضاییه و برگزاری دادگاه عوامل شهادت مدافعان امنیت در روزهای اخیر، از شکست اعمال فشارها و تهدیدها ازسوی دیکتاتورهای مجازی حکایت دارد.
ارعاب فعالان مجازی
یکی از مهمترین نمودهای دیکتاتوری مجازی مدعیان آزادی و دمکراسی را این روزها در شبکههای اجتماعی میتوان مشاهده کرد. پساز آغاز ناآرامیهای اخیر در کشور، تهدیدها و فشار به فعالان فضایمجازی که به دفاع از نظام و انقلاب میپرداختند و نظرات خود را در شبکههای اجتماعی انعکاس میدادند، افزایش یافت. برچسب زدن و انتشار اخبار و اطلاعات دروغ و جعلی درباره این فعالان از رویکردهای محوری مدنظر جریان معاند بودهاست. مدعیان آزادی دراین مدت تلاش کردند با انگهایی مانند «اکانت فیک»، «پروژهبگیرها»، «لشگر سایبری» و برچسبهایی مانند آن، صدای مدافعان نظام و انقلاب را در شبکههای اجتماعی خاموش کنند؛ رویکردی که نمود روشنی از دیکتاتورمآبی مدعیان آزادی بیان بهحساب میآید.
خداحافظی زیدآبادی از سیاست
فشارهای رسانهای اما تنها به کامیونداران، بازاریان، فعالان رسانهای جبهه انقلاب، بازیکنان تیمملی فوتبال و... محدود نشد و دامن برخی چهرههای اصلاحطلب و منتقد نظام را نیز گرفت؛ تا جایی که فحاشیها و تهدیدها، احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامهنگار اطلاحطلب، که سابقه زندانی شدن هم دارد را، به ستوه آورد و او را مجبور به انتشار بیانیهای بهمنظور «خداحافظی از سیاست» کرد. براین اساس زیدآبادی با انتشار مطلبی در کانال تلگرامی خود، اعلام کرد بهدلیل فحشها و تهدیدهایی که ازسوی هواداران حامد اسماعیلیون شنیده است، از سیاست خداحافظی میکند. او علت این اقدام را واکنشها به مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون، یکی از لیدرهای اغتشاشات اخیر نوشته بود، اعلام کرد. زیدآبادی درآن مطلب به اسماعیلیون توصیه کرده بود که با این حجم از خشم و کینهای که «بهحق» به دل گرفته، وارد سیاست نشود؛ «همیشه به دوستانم توصیه کردهام که از روی خشم کنش سیاسی انجام ندهند.» دیکتاتورهای مجازی اما این توصیه مشفقانه روزنامهنگار اطلاحطلب را تاب نیاوردند و سیل تهدیدها و فحاشی را متوجه زیدآبادی کردند؛ تا جایی که او تاب نیاورد و در مطلب خداحافظی خود نوشت که «از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِجنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.»
فشار به چهرههای سینمایی و تلویزیونی برای موضعگیری علیه نظام
هتاکی، تهدید و ارعاب برخی چهرههای سینمایی کشور که با موج آشوبسازیها همراه نشده بودند، از دیگر نمودهای عملکرد دیکتاتورهای مجازی است. با آغاز ناآرامیها در ایران، برخی چهرههای سینمایی و تلویزیونی سوار بر موج احساسات عمومی، به موضعگیری و بهنوعی تشویق به ادامه اعتراضات پرداختند. دراین میان اما عدهای از چهرههای سینمایی و تلویزیونی که درگیر فضای بهوجود آمده نشده بودند، با سیل فحاشیها، تهدیدها و تهمتها مواجه شدند. یکی از این چهرهها، مهران رجبی، بازیگر سینما و تلویزیون کشور بود که مواضع شفاف وی پیرامون حوادث اخیر به مذاق معاندان خوش نیامد و به تهدید و ارعاب وی پرداختند. علی ضیا، احسان علیخانی، داریوش ارجمند، هوشنگ توکلی و... از چهرههایی بودند که در روزهای اخیر به حمایت از نظام متهم شدند.
تهدید فعالان حوزه موسیقی
فشار و تهدید فعالان حوزه موسیقی نیز از دیگر نمودهای ارعاب رسانهای ازسوی دیکتاتورهای مجازی بود؛ موضوعی که دامنه آن تا کنسرتهای آنسوی آب هم کشیده شد. براین اساس عدهای در جریان برگزاری تعدادی از کنسرتهای خارج از کشور، در اعتراض به برگزاری این برنامه، اقدام به فحاشی و برهمزدن کنسرت کردند. این درحالیاست که تعدادی از این خوانندگان سابقه فعالیتهای گستردهای علیه نظام نیز داشتهاند و همواره در برنامههای سیاسی ضدانقلاب هم به نقشآفرینی پررنگ و مؤثری پرداختهاند.