تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۷ - ۰۸:۲۵

سیستم انتخاب دستیار تخصصی در کشور ما سیستم بسیار منحصر به فردی بوده و از این‌رو بسیار عجیب است

 و عجیب‌تر از آن عادتی است که طی سال‌ها در بین اعضای هیأت علمی، ‏مسئولان دانشگاه‌ها و البته خود دستیاران پدید آمده و عادت،  بر اندامی کاملا نامعقول لباس عقل پوشانده است.
در پی اثبات این نکته نیستم که این خود ناگفته پیداست! صلاحیت پیشنهاد سیستم جایگزینی را هم ندارم بلکه تنها می‌خواهم در حد توان خود به این نکته بپردازم که چرا چنین شد؟ چراکه به‌نظر حقیر اینگونه پدیده‌ها را نمی‌توان با تقصیر یا ندانم‌کاری یک یا چند نفر تحلیل کرد. چنین تحلیلی بی‌تردید به این نتیجه ساده‌لوحانه و سهل‌انگارانه می‌انجامد که خوب این برود و فلانی بیاید،  ببینیم چه‌کار می‌کند. این می‌رود فلان کاردان هم می‌آید اما چون شرایط به‌وجود آورنده آن مشکل به درستی ارزیابی نشده مشکل همچنان باقی می‌ماند.

کشور ما شاید تنها کشوری باشد که دستیاران پزشکی بدون هیچ‌گونه رودررویی با استادانی که قرار است سال‌ها با آنان کار کنند انتخاب می‌شوند. در خاتمه نیز مدرک تخصصی خود را در حالی دریافت می‌کنند که هیچ رودررویی با استادان خود نداشته و اگر امتحان شفاهی هم می‌دهند یک امتحان شفاهی بسیار کوتاه‌مدت صرفا از جنبه‌های خام علمی با کسانی است که استاد مستقیم‌شان نبوده‌اند؛ آن هم در شرایطی که امتحان اصلی تخصص یعنی امتحان کتبی انجام شده است.

فراتر از این باید اذعان کنم که امتحان پایان دوره تخصصی هم در بسیاری از موارد ارتباط چندانی با آموزشی که استادان حین دوره تخصصی می‌دهند ندارد و هرچه رشته مربوطه تئوریک‌تر باشد این فاصله بیشتر است. در بسیاری از موارد امتحان براساس منابع از موادی است که نه کاربرد چندانی دارند و نه اساسا به کار برده می‌شوند و  صرفا نکاتی هستند که مو لای درزشان نمی‌رود و کسی به آنها اشکال نخواهد گرفت. به‌طور خلاصه دستیاران برای پذیرفته شدن صرفا یک امتحان کتبی بسیار دشوار مثل کنکور را پشت سر می‌گذارند هر سال یک بار یک امتحان سراسری کتبی می‌دهند.

در تمام این دوران هیچ ارزیابی‌ای که توسط استادان مستقیم آنان انجام شده باشد در امتحان نهایی و نمره نهایی آنها تاثیر ندارد. استادان تنها می‌توانند دستیاران را برای امتحان سراسری معرفی بکنند یا نکنند که در عمل چنین اتفاقی بسیار کم  پیش می‌آید. در نهایت کسانی که باید مهارت عملی در یک حرفه کاملا عملی با نتایجی بسیار روشن کسب کنند ارزیابی عملی چندانی نمی‌شوند و برای امتحان نیز صرفا باید به کتاب اتکا کنند. در عمل اینگونه است که دوران دستیاری را باید بدون مشکل گذراند. استادان چیزهایی می‌گویند که خیلی مهم نیست و  مسئله مهم این است که به‌خصوص از اواسط دوره باید وقت کافی برای از برکردن کتاب پس انداز کرد.

 عجیب بودن این سیستم زمانی بیشتر روشن می‌شود که به چند نکته دقت کنیم و چند مقایسه به عمل آوریم. اولا در هیچ جای دیگری تا این حد به‌نظریات استادان مربوطه در آموزش پزشکی بی‌اعتنایی نمی‌شود. در بسیاری از کشور‌ها مهم‌ترین نکته در ادامه تحصیل یا حتی در کاریابی توصیه‌ای است که باید استاد قبلی بنویسد. حتی در همین وضعیت کنونی نیز بسیاری از استادان اروپایی در پذیرش پزشکان ایرانی نظر همین استادان فعلی را جویا می‌شوند. ثانیا در هیچ حرفه دیگری هم تا این  حد بین علم و عمل و رابطه بین استاد و کارآموز سست نیست. ثالثا در تاریخ خود ما هم نمونه‌های درخشانی از آموزش آکادمیک وجود دارد که عمدتا مبتنی بر رابطه عمیق انسانی بین استاد و شاگرد بوده است.

در حوزه‌های علمیه استاد و شاگرد باید هر دو یکدیگر را برگزینند و رزومه یا cv فارغ‌التحصیلان همانطور که به وفور شاهدیم حاوی اسامی استادانی است که شاگرد آنها را درک کرده و جالب‌تر اینکه مدرک تحصیلی فارغ‌التحصیلان نیز عمدتا اجازه‌ای است که یک یا چند نفر از استادان در ذیل صحیفه‌ای مرقوم فرموده‌اند.

حال ببینیم چه شد که ما بسیاری از سنت‌های حسنه را وانهادیم و مدرنیته را نیز به شکلی ابتر درآوردیم و به آن عادت کردیم. بی‌تردید آنچه مهم‌ترین نقش را در این میانه داشته است کثرت داوطلبان دستیاری در سال‌های اخیر بوده.  مصاحبه و ارزیابی خیل عظیم دستیارانی که هرساله داوطلب دستیاری  بودند  نه تنها ارزیابی دستیاران را دشوار و دشوار‌تر می‌کرد بلکه بالقوه می‌توانست این انتخاب را شبهه‌آمیز کند!

این موضوع زمانی دشوار‌تر شد که اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها نیز متناسب با میزان داوطلبان افزایش نیافتند که هیچ‏‏، اساسا قانونی تحت عنوان ممنوعیت استخدام هیأت علمی موضوعیت یافت و نه تنها این، بلکه بسیاری راه‌های دیگر هم که می‌توانست باعث همکاری بسیاری از متخصصان به‌نحوی غیراستخدامی با مراکز آموزشی تحت نظر مستقیم اعضای هیأت علمی شود مورد بی‌توجهی قرار گرفت و به علاوه به دلایل اقتصادی عضویت هیأت علمی از حالت شغل خارج و به‌صورت یک فعالیت همت عالی درآمد. بی‌تردید با این افزایش روزافزون دستیاران پزشکی بیمارستان‌های ما هم مستلزم وجود استادانی هستند که ساعات قابل توجهی را به کار هیأت علمی یعنی آموزش و گزینش و ارزیابی دستیاران مشغول باشند.

نه می‌توان نظریات نوین آموزشی را نادیده گرفت و نه می‌توان به سنت‌های چندصدساله آموزش آکادمیک بی‌اعتنا بود. اما چگونه می‌توان این همه راه رفته را بازگشت و به راهی بکر و نرفته قدم گذاشت؟!