یک کارشناس روابط بین الملل گفت: مافیایی در سیستم اقتصادی کشور که در بدنه شرکت نفت و بنگاه‌های اقتصادی هستند و نمی‌گذارند روند ارتباط ما با شرق کامل شکل بگیرد.

همشهری آنلاین گروه سیاسی: سفر رییس جمهور چین به عربستان و شرکت در شورای همکاری خلیج فارس و همراهی با مواضع کشورهای عربی علیه ایران، منجر به واکنش‌هایی در میان افکار عمومی و مسئولان  دولت شده است. این واکنش‌ها امروز به مجلس رسید و  علی نیکزاد نایب رییس مجلس و برخی از نمایندگان از مواضع رییس جمهور چین به ویژه درباره تمامیت ارضی کشور انتقاد کردند.

این در حالی است که روابط ایران و چین در سال‌های اخیر روندی رو به رشد داشته و امضای سند همکاری ۲۵ ساله را باید نقطه عطف آن قلمداد کرد. از سوی دیگر با خروج آمریکا از برجام و به نتیجه نرسیدن مذاکرات برای احیای آن در دولت بایدن اختلاف نظرها با غرب افزایش پیدا کرده و توسعه مراودات با روسیه نیز منجر به نزدیکی بیشتر ایران به شرقی‌ها شده است. حال سوال اینجاست که سفر بی‌سابقه رییس جمهور چین و همراهی با بیانیه کشورهای عربی علیه ایران را چطور باید ارزیابی کرد؟ آیا چینی‌ها راهبرد جیدی برای حضور و نفوذ در کشورهای منطقه در پیش گرفتند؟ اگر چنین است چه علل و عواملی منجر به تغییر راهبرد چین شده است؟

حمیدرضا ترقی کارشناس روابط بین‌الملل و قائم مقام حزب موتلفه اسلامی در گفت‌وگو با همشهری آنلاین علل این اتفاق را بررسی می‌کند و معتقد است دست‌هایی فراتر از دولت و مجلس مانع توسعه روابط ایران با شرق هستند.

سفر رییس جمهور چین به عربستان و مواضع مطرح شده در این سفر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ باید این سفر را تغییری در راهبردهای این کشور در خاورمیانه محسوب کرد؟

موضع چین خلاف انتظار ما بوده است و تا همین حد همراهی چین با عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز مورد انتظار نبود. اما می‌توان این اتفاق را تلنگری محسوب کرد که مسئولان، دولت و مجلس علل و عوامل تخریب روابط را دنبال کنند و آن را مورد بررسی قرار دهند. ضمن اینکه باید اعتراض ایران  به به چینی‌ها که همیشه در دوران تحریم یار کمک ما بودند و مساعدت‌های آنان قابل نادیده گرفتن نیست، اعلام شود. اما با وجود همه این‌ها تاکید می‌کنم که این موضع خلاف انتظار ما بوده و به نظر می‌رسد باید ریشه‌های آن به سرعت شناسایی شود تا انشالله به رفع موانع منجر شود.  

فکر می‌کنید ریشه‌های این تغییر موضع چیست؟ آیا معادلات منطقه از منظر چین در حال تغییر است؟

آمریکا با اعمال تحریم مشکلاتی برای ایران به وجود آورده و بعضی از شرکت‌های چینی را که به ایران در دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کردند در مضیقه قرار داده است. بنابراین به طور طبیعی تمایل ارتباط بخش خصوصی چین با ایران را کاهش پیدا کرده است. از سوی دیگر چین با توجه به توسعه روزافزون صنعتی باید انرژی مورد نیاز کشور خود را تامین کند و طبیعی است که به سمت کشورهایی حرکت کند که با هزینه کمتری بتوانند این انرژی را تامین کنند. از جمله این کشورها عربستان سعودی است که امروز بیش از پنج برابر ما با چین مراوده اقتصادی و تجاری دارد و مانعی همچون تحریم‌های آمریکا نیز بر سر راه روابط دو کشور نیست. عربستان نیز از این نیاز چین به سود خود بهره‌برداری می‌کند و چین هم چون به نفت این منطقه نیاز دارد مجبور است تفاهماتی با آن‌ها داشته است.

اما این اتفاق در حالی رخ داده که ما سند همکاری ۲۵ ساله با چین را داشتیم و به گفته مقامات روابط با این کشور شکل راهبردی به خود گرفته بود.

متاسفانه در دولت گذشته آسیب‌های زیادی به روابط با چین خورد. به ویژه وزارت نفت صدمه‌های زیادی به مراودات با چین زد و با لغو قراردادها با چین خسارت‌های زیادی را وارد کردند. دولت قبل سند همکاری ۲۵ ساله را نیز سال‌های معطل نگه داشت و در مسیر آن کارشکنی می‌کرد. امروز نیز غرب‌گراها و اصلاح‌طلبان نقش پررنگی در تخریب روابط با چین دارند و به طور کلی رابطه با شرق را زیر سوال می‌برند. در حالی که امروز ما زمینه‌های بسیاری برای همکاری حتی با روسیه داریم و امروز روس‌ها سرمایه‌گذاری‌های زیادی می‌توانند در کشور انجام دهند که با موانع داخلی و اجرایی روبه‌رو است.

با توجه به این موانع که اجازه استفاده از ارتباط با شرق برای رشد اقتصادی را نمی‌دهد طبیعی است چینی‌ها به سمت کشورهایی با هزینه سیاسی و اقتصادی کمتر می‌روند تا نیازها خود را برآورده کنند.

یعنی موانع داخلی بالاتر از دولت و مجلس می‌توانند در مسیر رابطه با شرق مانع ایجاد کنند؟

یک سری عوامل و دست‌هایی هستند که جز کارشکنی در روابط ایران با روسیه و چین انجام نمی‌دهند و شدیدا با نزدیک شدن ایران به این دو کشور مخالف هستند.

نمونه‌های متعدد مستندی داریم. به طور مثال شرکت‌های زیر مجموعه شستا وجود دارند که می‌توانند در حوزه انرژی شمال تبادلات اقتصادی گسترده‌ای در زمینه نفت و گاز داشته باشند. اما مجموعه‌ای هستند که اجازه نمی‌دهند تمرکز ما از نفت جنوب به شمال منتقل شود. حتی ما می‌توانیم گاز روسیه را وارد مدار کشور کنیم و از سوی دیگر گاز اضافه خود را با قیمت چند برابر به دنیا بفروشیم اما عده‌ای اجازه نمی‌دهند. ما موارد مستندی داریم که روس‌ها اعلام آمادگی کامل برای این همکاری‌ها می‌کنند ولی عده‌ای در داخل مانع آن می‌شوند.

درباره با سند همکاری با چین نیز چنین اتفاقی افتاد. مشخص است که این‌ها مافیایی در سیستم اقتصادی کشور که در بدنه شرکت نفت و بنگاه‌های اقتصادی هستند و نمی‌گذارند روند ارتباط ما با شرق کامل شکل بگیرد. در چنین شرایطی طبیعی است که چینی‌ها معطل ما نمی‌مانند و نیازهای خود را از راه‌های دیگر تامین می‌کنند.

برخی معتقد هستند افزایش تنش ها با غرب و به بن بست رسیدن مذاکرات احیای برجام قدرت چانه‌زنی با روسیه و چین را کاهش داده است. شما چقدر با این دیدگاه موافق هستید؟

به هیچ وجه این دیدگاه را قبول ندارم. چرا که روسیه و چین هیچ زمان دیگری به اندازه امروز به ایران نیاز نداشته‌اند. روسیه امروز کاملا به ارتباط با ما نیاز دارد و تقویت و توسعه روابط به نفع اوست.

مشکل نخست ما دیپلماسی عمومی است که رها شده و ضعیف است. دیپلماسی عمومی یعنی استفاده از همه ظرفیت‌های مجلس، احزاب، گروه‌های سیاسی و مردمی و اتفاق بازرگانی برای توسعه روابط. دیپلماسی عمومی امروز رها شده و فقط متمرکز در دولت است. این ایراد باید برطرف شود.

مشکل دوم موانع و عوامل داخلی ضدگرایش به شرق در دولت هستند. اگر این عوامل کنار گذاشته نشوند و جلوی تخریب و کارشنکنی آن ها گرفته نشود ما نمی‌توانیم هیچ بهره‌ای از ارتباط با شرق برای توسعه اقتصادی ببریم. بنابراین باید این ریشه‌ها به سرعت شناسایی شوند تا مشکلات و موانع ایجاد شده در رابطه با چین از میان برداشته شود.

منبع: همشهری آنلاین